منظور از اندیکاتورهای پیشرو یا Leading و تاخیری یا Lagging چیست؟
زمانی که تصمیم میگیریم از طریق تحلیل تکنیکال وضعیت سهام را بررسی کنیم، ناخواسته پا به دنیایی جدید میگذاریم. دنیایی که بر مبنای ابزارهای پرکاربردی به نام اندیکاتور بنا شده است. یک تحلیلگر تکنیکال نمیتواند ادعا کند که کارش را بدون استفاده از اندیکاتورها پیش میبرد. در یک کلام تحلیل تکنیکال بدون اندیکاتورها لنگ میزند. اما از آنجا که این ابزار بسیار متعدد و متنوعاند برای آشنایی بهتر با آنها باید یک دستهبندی کلی را برای آنها در نظر گرفت. از این رو این خانواده بزرگ را به دو زیرمجموعه اندیکاتورهای پیشرو یا متقدم (Leading) و تاخیری (Lagging) تقسیم میکنیم. به طور کلی میتوان گفت اندیکاتورهای پیشرو زرنگتر از اندیکاتورهای تاخیری هستند چرا که زودتر دست به کار میشوند و سیگنال میدهند. اما اندیکاتورهای تاخیری تنبل هستند و برای ارسال سیگنال به زمان نیاز دارند. در این مطلب از توان تحلیل این دو مقوله را مفصلتر بررسی خواهیم کرد.
لیست مطالب این مقاله با دسترسی سریع
- توضیح عملکرد اندیکاتورهای پیشرو یا متقدم (Leading)
- توضیح عملکرد اندیکاتورهای تاخیری (Lagging)
- تفاوت اندیکاتورهای پیشرو و تاخیری
- چند مورد از شاخصهای پیشرو در اقتصاد و تجارت
- چند مورد از شاخصهای تاخیری یا Lagging در اقتصاد و تجارت
- پیشبینیها چطور به اقتصاد کمک میکنند؟
- جمعبندی
- سوالات متداول با پاسخهای کوتاه
توضیح عملکرد اندیکاتورهای پیشرو یا متقدم (Leading)
برای آشنایی با سازوکار اندیکاتورهای پیشرو و تاخیری بهتر است هر کدام از آنها را به تفصیل توضیح دهیم. با اندیکاتورهای پیشرو یا متقدم شروع میکنیم. این اندیکاتورها وقایع را قبل از رخ دادنشان پیشبینی میکنند. یعنی به کمک این ابزار قبل از ایجاد یک روند، میتوانیم از وقوع آن مطلع شویم. همین نکته باعث میشود که از بازار عقب نمانیم چرا که به لطف اندیکاتورهای متقدم توانستهایم دست بازار را بخوانیم.
اما به یک نکته مهم هم دقت کنید. اگر پیشبینی این اندیکاتورها اشتباه از آب در بیاید چه میشود؟ این بزرگترین نقطه ضعف این اندیکاتورهاست. بارها دیده شده که سرمایهگذاران با اتکا به سیگنالهای ارائه شده از جانب این اندیکاتورها دست به معامله زدهاند. به امید آن که بتوانند از تغییر روند سود خوبی به دست آورند اما از آنجا که اندیکاتورهای پیشرو به صدور سیگنالهای فیک و نادرست شهرت دارند، امید این سرمایهگذاران را به یاس تبدیل میکنند.
شاخصهای پیشرو در پیشبینی زمان وقوع یک واقعه، اندازه و همچنین مدت آن میتوانند که اطلاعات مفیدی را در اختیار افراد بگذارند. قانونگذاران و مسئولان بانکهای مرکزی به منظور تعیین سیاستهای پولی و مالی از خروجیهای این اندیکاتورها استفاده میکنند. همچنین مشاغل نیز با توجه به پیشبینی شرایط اقتصادی آینده که در برآیند و بازخورد آنها موثر است دست به اقدامات استراتژیک میزنند. همین چند مورد نشان میدهد که از این اندیکاتورها تنها در بازار سهام استفاده نمیشود. به این مسئله توجه کنید که امکان دارد میان اندیکاتورهای پیشرو و تاخیری تضادهایی برقرار باشد.
لیست انواع اندیکاتورهای پیشرو در بازار سهام و تحلیل تکنیکال
در بازار سهام هم اندیکاتورهای پیشرو طرفداران فراوانی دارند هم اندیکاتورهای تاخیری. سرمایهگذاران با استفاده از این اندیکاتورها میتوانند به موقع از اتفاقات و تغییرات باخبر شوند و خود را برای خرید یا فروش آماده کنند. اما از جمله مهمترین و معروفترین اندیکاتورهای پیشرو در تحلیل تکنیکال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- RSI: اندیکاتور RSI یک نوسانگر است که از سرواژههای سه لغت Relative Strength Index (شاخص قدرت نسبی) گرفته شده است. این اندیکاتور را ولز وایلدر (Welles Wilder) طراحی کرده است. این اندیکاتور از سطح صفر تا ۱۰۰ تشکیل شده است. به طور کلی در این اندیکاتور سطح ۳۰ به منزله اشباع فروش است. یعنی از این نقطه به بعد احتمال دارد روند سهم صعودی شود. از طرف دیگر ناحیه ۷۰ ناحیه اشباع خرید است. یعنی این احتمال وجود دارد قیمت سهم از این به بعد با افت مواجه شود؛ چرا که دیگر خریدار چندانی در سهم باقی نمانده است.
- لری ویلیامز: اندیکاتور لری ویلیامز یا Williams %R در تحلیل تکنیکال یکی از بهترین اندیکاتورها برای نمایش رفتارهای هیجانی معاملات و همچنین تعیین نقاط برگشتی و اطلاع از اصلاحهای سهام است. این اندیکاتور درجهبندی از صفر تا ۱۰۰ دارد و به لحاظ ساختاری مشابه استوکاستیک است و اسیلاتورها محسوب میشود. در این اندیکاتور، ترازهای ۲۰ و ۸۰ به کمک دو خط افقی مشخص شدهاند که ناحیه اشباع فروش و خرید را نشان میدهند؛ دو ناحیهای که میتوان به کمک آنها، سیگنالهای خرید و فروش را به دست آورد.
- استوکاستیک: استوکاستیک یک اسیلاتور است که به نوسانگر تصادفی نیز مشهور است. آقای جرج لین در آخرین سالهای دهه ۵۰ ایده توسعه Stochastic Oscillator را مطرح کرد. اساس این اندیکاتور بر پایه تمایلات قیمت بستهشدن (قیمت پایانی) سهم شکل گرفته است. به عبارتی، این اندیکاتور اطلاعاتی را در خصوص مومنتوم و همچنین قدرت روند جاری در اختیار معاملهگر قرار میدهد.
- OBV: اندیکاتور حجم تعادلی OBV یا On Balance Volume نخستین بار توسط شخصی به نام جوزف گرانویل ابداع شد. این اندیکاتور، مجموع جریان حجمهای مثبت و منفی را طی زمان نشان میدهد. مبدع این اندیکاتور حجم را عاملی مهم و اساسی برای حرکت بازارها میدانست. بر همین اساس او از این اندیکاتور برای پیشبینی تغییرات عمده سهام بر مبنای تغییرات حجم استفاده کرد.
- میانگین متحرک (MA): اندیکاتور MA یا میانگین متحرک (Moving Average)، یک از محبوبترین و پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است. این اندیکاتور بر مبنای میانگین کار میکند، فاکتوری که در علم محاسبات و احتمالات بسیار محوری است. این ابزار میانگین قیمت یک دارایی را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد و کاربرد مهم آن تایید روند و شناسایی سطوح حمایت و مقاومت است. این اندیکتاتور به قدری پایهای است که از آن در تایید سیگنال دیگر اندیکاتورها نیز استفاده میشود.
- آرون: اندیکاتور آرون (Aroon) توسط Tushar Chande در سال ۱۹۹۵ توسعه داده شد. Aroon در زبان سانسکریت به معنای روز و شب است. این ابزار از دو خط تشکیل شده است. یکی خط آرون بالا (Aroon Up) و دیگری خط آرون پایین (Aroon Down) نام دارد. آرون بالا با بیشترین قیمتها سر و کار دارد. کمترین قیمتها نیز برای آرون پایین اهمیت دارد. این دو خط در محدوده میان صفر تا ۱۰۰ حرکت میکنند. از تقاطعهای میان خط آرون بالا و پایین میتوان برای تشخیص آغاز روندهای صعودی یا نزولی استفاده کرد. یکی از مزایای مهم اندیکاتور آرون سادگی آن است.
- MFI: اندیکاتور Money Flow Index یا MFI که با نام RSI وزن حجمی نیز از آن یاد میشود، توسط دو فرد به نامهای ژن کونگ Gene Quong و آروم سوداک Avrum Soudack ابداع شد. در این اندیکاتور هم با نواحی اشباع خرید و فروش سروکار داریم. این ابزار برای تخمین میزان فشار خرید و فروش یک دارایی به قیمت و حجم توجه میکند.
کاربرد اندیکاتورهای متقدم در بازار سهام و اقتصاد
اما به نظرتان چرا از این اندیکاتورها در بازارهای مالی و در اقتصاد بسیار استفاده میشود؟ مگر نگفتیم که این اندیکاتورها سیگنالهای غلط زیادی ارائه میکنند؟ حقیقت آن است که صاحبان مشاغل و صنایع دوست دارند علاوه بر وقایعِ جاری که در کسبوکارشان به چشم میخورد، در خصوص آینده نیز اطلاعاتی بدست آورند. حتی این ریسک را به جان میخرند که این اطلاعات همیشه هم صحیح نباشند.
اگر بخواهیم چند کاربرد مهم این ابزار را در بازار سهام بیان کنیم، میتوانیم از موارد زیر نام ببریم:
- ارائه سیگنال تغییر یا برگشت روند پیش از وقوع
- پیشبینی قیمت در آینده
- کمک به سیو سود
- شناسایی نواحی اشباع خرید و اشباع فروش
- ارائه سیگنالهای ورود و خروج بهموقع
- کمک به پیادهسازی اقدامات مناسب برای خرید و فروش و جلوگیری از ضرر و زیانهای احتمالی
بیشتر بخوانید
توضیح عملکرد اندیکاتورهای تاخیری (Lagging)
دسته دیگر اندیکاتورهای موجود، تاخیری یا نام دارند. این اندیکاتورها همانگونه که نامشان نیز نشان میدهد سیگنالها را با تاخیر صادر میکنند. اما دلیل این کار چیست؟ اندیکاتورهای تاخیری برخلاف اندیکاتورهای پیشرو صبر میکنند تا روند شکل بگیرد یا یک واقعه رخ دهد. پس از این که خیالشان از وقوع اتفاق راحت شد، سیگنالهای موجود را صادر میکنند. همین مسئله موجب میشود دیگر خبری از آن سیگنالهای نادرست و فیک اندیکاتورهای پیشرو نباشد.
این ابزار عملکرد گذشته و شرایط فعلی را ارزیابی و بررسی میکنند. این قسمت خوب ماجراست. اما آنچه موجب میشود برخی از سرمایهگذاران چندان تمایلی به این ابزار نداشته باشند، همین عملکرد تاخیری و کند است.
در نظر بگیرید که یک روند تشکیل شده است و تازه پس از گذشت مدتی، اندیکاتور تاخیری شما را خبر میکند. طبیعتا این اندیکاتور اگر زودتر به شما خبر داده بود، میتوانستید که سریعتر دست به کار شوید و اقدامات مناسب را انجام دهید. ولی همین تاخیر گاهی موجب میشود سیگنالها عملا بیاستفاده باشند. یا اگر هم از آنها استفاده کنید سود چندانی نصیبتان نخواهد شد. همین سازوکار موجب شده است یکی از کاربردهای این اندیکاتورها تایید روندها و تغییرات آنها باشد. این شاخص علاوه بر بازارهای مالی در اقتصاد نیز کاربرد دارد. چرا که روند فعلی را نشان میدهد و میتواند از تایید یا عدم تایید آن خبر دهد.
اندیکاتورهای پیشرو معمولا نوسانهای کوتاهمدت را سیگنال میکنند که کاربرد چندانی برای سرمایهگذاران بلندمدت ندارند اما اندیکاتورهای تاخیری به درد سرمایهگذاریهای بلندمدت میخورند. چرا که تایید روند فعلی برای سرمایهگذار میتواند در بلندمدت سودآور باشد.
لیست انواع اندیکاتورهای تاخیری
اگر بخواهیم تعدادی از اندیکاتورهای تاخیری را نام ببریم باید به موارد زیر اشاره داشته باشیم:
- ATR: اندیکاتور میانگین محدوده واقعی یا Average True Range که به اختصار ATR نامیده میشود، نامهای دیگری نیز دارد؛ اندیکاتور متوسط دامنه واقعی یا میانگین دامنه واقعی، برد واقعی میانگین و میانگین دامنه واقعی. از جمله کاربردهای مهم این اندیکاتور میتوان به سنجش نوسان قیمت با توجه به محدوده واقعی (TR) آن اشاره کرد.
- ADX: شاخص میانگین جهتدار یا Average Directional Movement Index نیز یکی از ابزارهایی است که در تشخیص جهت و قدرت روند قیمت سهام به معاملهگران کمک میکند. به کمک این شاخص میتوان تصمیمگیری در خصوص معامله به شکل لانگ (خرید) یا شورت (فروش) را بررسی کرد.
- MACD: اندیکاتور MACD از چهار حرف آغازین عبارت Moving Average Convergence Divergence به دست آمده است. این عبارت به معنای شاخص میانگین متحرک همگرا واگراست. مکدی از سه میانگین متحرک (MA) تشکیل شده است. اندیکاتور MACD کلاسیک و مکدی جدید. تفاوت این دو اندیکاتور در شکل ظاهری آنهاست. اما میتوان گفت کارایی و عملکرد آنها تقریبا با یکدیگر مشابه است.
- پارابولیک سار: این اندیکاتور از جمله اندیکاتورهای روندی است. شاید نام این اندیکاتور کمی عجیب به نظر برسد. SAR از سرواژههای Stop And Reverse به معنای توقف و واژگونی گرفته شده است. واژه Parabolic نیز به معنای سهموی است. شکل ظاهری این اندیکاتور با سایر اندیکاتورها متفاوت است. چرا که از تعدادی نقطه در بالا و پایین کندلها تشکیل میشود. کاربرد اصلی این اندیکاتور در تعیین روند طی تایم فریمهای طولانی است.
- EMA: اندیکاتور EMA یا شاخص میانگین متحرک نمایی یکی از اعضای خانواده میانگین متحرک است که به نوعی میانگین متحرک وزنی یا WMA تلقی میشود. EMA در بازههای زمانی کوتاهتر به قیمتهای جدید اهمیت بیشتری میدهد.
- بولینگر باند: جان بولینگر که از جمله مجربترین تحلیلگران تکنیکال جهان است، این اندیکاتور را توسعه داد. به همین دلیل و به احترام او، این اندیکاتور را به نام باند بولینگر یا bollinger bands (BB) نامگذاری کردند. این ابزار به کمک باندهایی که دارد نوسانات قیمت را محاسبه میکند. اگر نوسانات در بازار زیاد باشند و یا روند جاری قدرتمند باشد، باندهای اندیکاتور از یکدیگر فاصله میگیرند و دور میشوند. در بازار خنثی دقیقا شرایط برعکس است و باندها جمع و فشرده میشوند.
کاربرد اندیکاتورهای تاخیری در بازار سهام و اقتصاد
درست است که این ابزار سیگنالها را با تاخیر ارائه میکنند اما میتوانند که کاربردهای فراوانی داشته باشند زیرا با استناد بر دادههای تاریخی، نتایج اعمال و اقدامات را بازتاب میکنند. از جمله مهمترین این کاربردها چه در بازارهای مالی و چه در اقتصاد میتوان به چند مورد زیر اشاره کرد:
- تایید روند
- آگاهی از شرایط فعلی
- پیدا کردن نقاط ضعف و قوت یک کسبوکار با توجه به بررسی دادههای تاریخی و گذشته
- کمک به پرهیز از اشتباهات صورتگرفته در یک تجارت و تقویت نقاط قوت
- استفاده از سیگنالهای صادرشده در بازههای زمانی بلندمدت
تفاوت اندیکاتورهای پیشرو و تاخیری
مهمترین و البته کلیدیترین تفاوت میان این دو دسته اندیکاتور این است که اندیکاتورهای پیشرو پیشبینی میکنند در حالیکه اندیکاتورهای Lagging صبر میکنند تا اتفاقی رخ دهد و سپس آن را تایید میکنند.
پس اندیکاتورهای پیشرو پیش از وقوع یک واقعه خبر از آن میدهند و همین مسئله موجب میشود که سیگنالهای غلط زیادی تولید کنند. اما اندیکاتورهای تاخیری حوصله بیشتری به خرج میدهند؛ صبر میکنند تا روند یا اتفاق رخ دهد و سپس از سیگنالها با اطمینان بیشتری پردهبرداری میکنند. از اندیکاتورهای متقدم معمولا در بازه زمانی کوتاهمدت استفاده میشود اما از اندیکاتورهای تاخیری در بازههای زمانی طولانیتر بهره میبرند.
همچنین اندیکاتورهای پیشرو در تحلیل تکنیکال روی نمودار سهام پیاده میشوند اما اندیکاتورهای تاخیری در پایین نمودار سهام قرار میگیرند. زمانی که در پلتفرم معاملاتی این ابزار را انتخاب میکنید در یک کادر جداگانه در پایین تصویر ظاهر میشوند. اگر به آموزشهای اندیکاتورهایی که تاکنون در سایت به آنها پرداختهایم مراجعه کنید به خوبی این مسئله را متوجه خواهید شد.
چند مورد از شاخصهای پیشرو در اقتصاد و تجارت
چند مورد از شاخصهای پیشرو در اقتصاد که میتوانند در پیشبینی وقایع آینده اثرگذار باشند، عبارتاند از:
- بازار بورس: یکی از نخستین شاخصهایی که میتواند مردم را از آینده اقتصاد آگاه کند، بازار بورس است. زمانی که یک بازار سهام پررونق را شاهد هستیم میتوانیم از یک اقتصاد شکوفا در آینده مطلع شویم و بالعکس.
- فعالیتهای تولیدی: این گزینه نیز به خوبی میتواند که نشانگر اوضاع اقتصادی یک جامعه باشد. فاکتوری که خود روی GDP به شدت اثر میگذارد. این مسئله منجر به افزایش تقاضای مصرفکننده و در نتیجه یک اقتصاد شکوفا و سالم میشود. برای پاسخدهی به این سطح از تقاضاها به کارگران زیادی نیاز است. پس همین امر رشد نرخ اشتغال را در آینده به دنبال خواهد داشت.
- موجودی کالاها: سطح بالای موجودی کالاها میتواند از دو وضعیت کاملا متفاوت در آینده خبر دهد. اگر تقاضا برای کالاها در آینده افزایش پیدا کند، میزان موجودی انبارشده میتواند پاسخگوی این نیاز باشد. در نتیجه تولیدکننده و مصرفکننده هر دو به شکوفایی اقتصاد کمک میکنند. اما اگر تقاضا افزایش پیدا نکند نشاندهنده آن است که تولیدات بیش از نیاز است و این مسئله هزینههای زیادی را به کارخانهها وارد میکند.
- میزان خردهفروشی: این فاکتور نیز در پیشبینی افزایش میزان GDP، تقویت ارز داخلی و همچنین نرخ اشتغال موثر خواهد بود.
- پروانه ساختوساز: این شاخص میتواند در آینده خبر از فعالیت بالای ساختوساز دهد.
- بازار مسکن: این بازار همیشه یکی از شاخصهای مهم در تشخیص و تعیین شرایط اقتصادی است که کارشناسان و مردم به آن استناد میکنند. کاهش قیمت مسکن میتواند که ناشی از بیشتر بودن عرضه نسبت به تقاضا باشد. این امر میتواند منجر به کاهش ساختوساز در آینده و در نتیجه افزایش نرخ بیکاری شود.
- استارتآپها: این فاکتور نیز میتواند سلامت اقتصاد را پیشبینی کند چرا که هم در سطح اشتغال و هم در GDP موثر است.
چند مورد از شاخصهای تاخیری یا Lagging در اقتصاد و تجارت
از جمله شاخصهای تاخیری در اقتصاد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تغییر در تولید ناخالص داخلی: این شاخص با توجه آنچه قبلا اتفاق افتاده است، عمل میکند. پس هیچ پیشبینیای در کار نیست و از این رو به عنوان شاخصهای تاخیری در اقتصاد از آن یاد میشود. دادههای تاریخی میتواند نشان دهد که آیا تولید ناخالص داخلی افزایش یافته است یا کاهش. در نتیجه میتوان سلامت اقتصاد را به کمک آن دریافت.
- درآمد و دستمزد: این شاخص نیز یکی دیگر از مواردی است که با توجه به دادههای موجود اندازهگیری میشود. زمانی که درآمد افزایش داشته باشد، میتوان دریافت که چرخ اقتصاد به خوبی میچرخد. کاهش درآمد هم از عملکرد نامطلوب سرمایهگذاریها خبر میدهد. این اطلاعات به خوبی میتواند از وضعیت اقتصادی خبر دهد.
- نرخ بیکاری: با توجه به آمارهایی که در دست است میتوان از نرخ بیکاری و وضعیت اقتصاد یک جامعه مطلع شد. نرخ بیکاری بالا برابر است با مصرف کمتر. رشد نرخ بیکاری به منزله تضعیف اقتصاد است که قطعا اثرش را در بازار سهام هم خواهیم دید.
- شاخص قیمت مصرفکننده: این شاخص (CPI) از افزایش هزینههای زندگی یا به طور کلی تورم حرف میزند. نرخ بالای تورم موجب کاهش سطح استاندارد زندگی افراد یک جامعه میشود. همچنین بر میزان تولید و سطح اشتغال نیز اثرگذار خواهد بود.
- قدرت ارز داخلی: ارز داخلی قوی صادرات قدرتمند و پررونق را به دنبال خواهد داشت. همچنین واردات کشوری با ارز قوی با قیمت کمتری انجام میشود. البته که ارز ضعیف هم میتواند موجب رونق گردشگری شود. همین امر میتواند فروش کالاها را توسط گردشگران افزایش دهد که یک مسئله مثبت قلمداد میشود.
- نرخ بهره: نرخ بهره بالاتر بیمیلی وامگیرندگان را به دنبال دارد. از این رو مشاغل عطای وام گرفتن را به لقای آن میبخشند. همین مسئله رکود تولید ناخالص داخلی را به دنبال خواهد داشت. همچنین نرخهای بهره پایین در پی افزایش تقاضا برای دریافت وام احتمال تورم را افزایش میدهد. نرخهای بهره نشانگر آن است که وضعیت اقتصاد در شرایط فعلی چگونه است و مشخص میکند که اقتصاد به کدام سمت حرکت خواهد کرد.
- سود شرکتها: سود بیشتر نشان از افزایش فروش دارد. در نتیجه رشد مشاغل زیاد میشود و سرمایهگذاران تشویق به سرمایهگذاری میشوند. هرچند نمیتوان افزایش سود شرکتها را همیشه فاکتوری برای یک اقتصاد سالم در نظر گرفت. در رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ شرکتها در پی تعدیل نیرو و برونسپاری مشاغل با رشد سود مواجه شدند. در حالی که اقتصاد بیمار بود.
- تراز تجاری: این فاکتور تفاوت میان خالص ارزش صادرات و واردات را نشان میدهد. مازاد و کسری تجاری دو عاملی هستند که اطلاعات زیادی را در دل خود نهفته دارند. مازاد تجاری بیشازحد نشان میدهد که کشورها نمیتوانند از فرصتهای مطلوب برای خرید کالاهای سایر کشورها بهره ببرند. کسری تجاری نیز از کاهش ارزش پول داخلی و افزایش بدهیهای خارجی خبر میدهد. آیا تمام این شاخصها به اندازه کافی اطلاعات با خود به همراه ندارند؟ حالا میتوانیم بفهمیم که چرا توجه به این فاکتورها در هر اقتصاد تا به این حد حائزاهمیت است.
پیشبینیها چطور به اقتصاد کمک میکنند؟
به چند مثال زیر توجه کنید تا متوجه شوید اندیکاتورها و شاخصهای متقدم چگونه میتوانند موجب رونق یک کسبوکار شوند.
- بررسی تعداد شرکت و میزان استقبال از وبینارها، کنفرانسها و همچنین بررسی تعداد محصولاتی که هر مشتری خریداری کرده است، نتایج موثری به دست خواهد داد. چرا که صاحبان کسبوکارها میتوانند از این اطلاعات به منظور بهبود روند برای تکرار خرید مشتریها استفاده کنند.
- تعداد تماس با خدمات پس از فروش و سرویسدهی و تعداد دانلود دفترچههای راهنما میتواند که میزان رضایتمندی مشتریان را در آینده پیشبینی کند.
- تعداد کمپینها و ستادهای تبلیغاتی بهعلاوه تعداد قرارهای کاری برای فروش محصولات، نویدی از فروش بیشتر محصولات در آینده خواهد بود.
- بودجههای آموزشی و تنظیم و تعیین اهداف میتواند که یک سرمایهگذاری بلندمدت برای رشد استعدادها در آینده باشد.
همین چند مثال ساده نشان میدهد که شاخصهای پیشرو چگونه میتوانند یک کسبوکار را زیر و رو کنند و موجب بهبود آن شوند. رشد اقتصاد نیز به شکل مستقیم بر بازار بورس موثر خواهد بود. زمانی که اقتصاد شکوفا میشود، مردم به سرمایهگذاری روی میآورند. چه جایی بهتر از بازار بورس؟ درست آن موقع است که اندیکاتورهای پیشرو و تاخیری میتوانند به کمک سرمایهگذاران و سهامداران بیایند و به سوددهی بیشتر آنها کمک کنند.
جمعبندی
اندیکاتورهای پیشرو (leading) یا متقدم و تاخیری (lagging) دو گروه اصلی اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال هستند. اندیکاتورهای متقدم ابزاری هستند که به پیشبینی وقایع با توجه به شرایط فعلی میپردازند. این ابزارها میتوانند در بازار سهام تغییرات روند را پیشبینی کنند. مسئلهای که اگر درست از آب درآید، میتواند سودهای فراوانی را نصیب سرمایهگذاران کند. اندیکاتورهای Lagging ابزاری هستند که پس از وقوع یک اتفاق آن را تایید میکنند. این ابزار در واقع اطمینان خاطری به سرمایهگذار میدهند که میتوان بر مبنای آن تصمیمهایی را برای بلندمدت و طی روندهای طولانی گرفت. اندیکاتورهای تاخیری از دادههای تاریخی استفاده میکنند تا شرایط فعلی را تایید کنند. پس سیگنالهای آنها معمولا درست است و از این بابت قابل اطمینانتر هستند.
سوالات متداول با پاسخهای کوتاه
اندیکاتورهایی هستند که با توجه به شرایط فعلی، میتوانند تغییرات روند و اتفاقات آینده را پیشبینی کنند. RSI، لری ویلیامز، استوکاستیک، MFI، میانگین متحرک، آرون، OBV از جمله این اندیکاتورها هستند.
اندیکاتورهایی هستند که به بررسیدادههای تاریخی و اتفاقات گذشته میپردازند و به کمک این اطلاعات شرایط فعلی را بازتاب میکنند. این اندیکاتورها سیگنالها را با تاخیر صادر میکنند. ATR، EMA، ADX، SMA، MACD، باند بولینگر، پارابولیک سار از جمله این ابزار هستند.
نمیتوان به این سوال به این سادگی پاسخ داد. بلکه با توجه به شرایط میتوان از هر یک از این ابزار استفاده کرد. این امر به تجربه سرمایهگذار و افق معاملاتی او و همچنین شرایط بازار مربوط است.
صدور سیگنال پیش از وقوع اتفاق که میتواند منجر به ورود و خروج به موقع شود.
عدم ارائه سیگنالهای نادرست و غلط.
صدور سیگنالهای غلط و نادرست زیاد.
تاخیر در صدور سیگنال.