آموزش مفاهیم اقتصادی

تولید ناخالص داخلی یا GDP چیست؟ شاخصی برای سنجش وضعیت اقتصاد

تولید ناخالص داخلی یا GDP یکی از شاخص‌های اقتصادی پرکاربرد است که اقتصاددانان به آن توجه زیادی دارند. در سراسر دنیا زمانی که این شاخص منتشر می‌شود، به دلیل اهمیتش می‌تواند روی بازارهای مالی نظیر سهام اثر بگذارد. زمانی که بدانیم تولید ناخالص داخلی چیست، بهتر می‌توانیم متوجه شویم که گزارش‌هایی که در این مورد منتشر می‌شوند چه معنایی دارند. به این ترتیب حتی ممکن است به منتقدان این شاخص هم حق بدهیم و کاستی‌های آن را بهتر درک کنیم. در این مقاله از توان تحلیل، ابتدا به تعریف تولید ناخالص داخلی و فرمول محاسبه آن می‌پردازیم و سپس انواع آن را بیان می‌کنیم. در نهایت آمارهایی از وضعیت GDP در ایران را نیز بررسی می‌کنیم.

تولید ناخالص داخلی چیست؟

تولید ناخالص داخلی یا Gross Domestic Product که به اختصار آن را با GDP نمایش می‌دهند، ارزش بازاری مجموع کالاها و خدمات نهایی را نشان می‌دهد که در یک بازه‌ی زمانی مشخص داخل یک کشور تولید می‌شود. از این متغیر در ارزیابی اقتصاد کلان استفاده می‌شود. این معیار، یک متغیر روزانه است که نشان از میزان جریان کالا یا خدمات دارد. یعنی ارزش کلی پولی آن کالاها و خدمات را در داخل یک کشور نشان می‌دهد. در ایران ارزش ریالی آن مدنظر است.

اگر بخواهیم با یک تعریف ساده توضیح بدهیم که تولید ناخالص داخلی چیست، می‌توانیم بگوییم که این فاکتور، معیار اندازه‌گیری میزان تولید یک کشور با توجه به تمام کاری است که برای آن تولید انجام شده است. میوه‌هایی که از درختان چیده می‌شوند، ماشین‌آلات و دستگاه‌های تولید شده و حتی خدمات پزشکی همگی جزو این شاخص در نظر گرفته می‌شوند. این تعریف به خوبی نشان می‌دهد که GDP‌ تمام کارهایی را که حتی شاید به ذهن‌مان هم نمی‌رسد در بر می‌گیرد. این معیار نشان‌گر میزان تولید کارگران است. البته منظور تولید نهایی است که قرار است به دست مصرف‌کننده برسد و خود دوباره وارد چرخه‌ی تولید نخواهد شد. برای افزایش تولید ناخالص داخلی، یا باید کارگران بیشتری را به کار گرفت و یا اینکه تولیداتی را که تاکنون انجام داده‌ایم افزایش دهیم.

گزارش تولید ناخالص داخلی به صورت سالانه یا فصلی محاسبه و منتشر می‌شود.

اینجا ممکن است یک سوال مهم پیش بیاید و آن هم این است که چطور می‌توان شاخصی با این وسعت را اندازه گرفت؟ آیا به صورت دستی، محلی و با پر کردن پرسش‌نامه می‌توان به این اطلاعات دست پیدا کرد؟ قطعا چنین نیست. در بخش‌های بعدی حتما نحوه محاسبه تولید ناخالص داخلی را با هم بررسی خواهیم کرد.

جزئیات تولید ناخالص داخلی

بیایید یک بار دیگر به تعریف تولید ناخالص داخلی نگاه کنیم. اما این‌بار از پشت ذره‌بین. یعنی با جزئیات. می‌خواهیم ببینیم که GDP‌ شامل چه مواردی است و در محاسبه‌ی آن چه کالاها و خدماتی را باید در نظر گرفت. اجازه بدهید دوباره تعریف را اینجا بنویسیم و جزء به جزء آن را بررسی کنیم.

تولید ناخالص داخلی ارزش بازار (۱) تمام کالاها و خدمات (۲) نهایی (۳) است که در داخل یک کشور (۴) در یک سال (۵) تولید شده باشد.

با توجه به این تعریف، پنج ویژگی مهم برای کالاها و خدمات در نظر گرفته می‌شود تا در نهایت تولید ناخالص داخلی محاسبه شود. این پنج فاکتور را با هم مرور می‌کنیم.

۱. ارزش بازاری

در محاسبه میزان GDP لازم است که به ارزش بازاری کالاها و خدمات توجه کنیم و این یک‌دستگی را حتما مدنظر قرار دهیم. مطابق این تعریف می‌توان چنین برداشت کرد که تنها کالاها و خدماتی که در بازارهای رسمی خرید و فروش می‌شوند در محاسبه تولید ناخالص داخلی نقش دارند. چرا که در این صورت می‌توان ارزش بازاری آن‌ها را به دست آورد. پس کالاهای بازار سیاه در محاسبات GDP لحاظ نمی‌شوند.

تعریف تولید ناخالص داخلی

با اینهمه یک مسئله‌ی مهم در اینجا وجود دارد. گاهی ممکن است برخی از کالاها و خدمات در بازار مبادله نشوند و در نتیجه ارزش بازاری نداشته باشند، اما باید در GDP آن‌ها را لحاظ کرد. فرض کنید شخصی در ملک شخصی خودش ساکن است و شخصی دیگر خانه‌ای اجاره‌ای دارد. مستاجر به میزان بهایی که برای اجاره می‌پردازد در تولید ناخالص داخلی نقش دارد. در سمت دیگر فردی که داخل خانه‌ی شخصی خودش سکونت دارد هم مانند مستاجر است و باید چنین در نظر گرفته شود که خانه را به خودش اجاره داده است. پس به میزان اجاره‌بها به GDP اضافه خواهد شد.

هم‌چنین به عنوان مثال موارد زیر جزو تولید ناخالص داخلی نیستند:

  • کالاهای غیرقانونی
  • فعالیت‌های خانه‌داری
  • اجناس دست‌دوم و کارکرده

۲. تمامی کالاها و خدمات

یکی از موارد مهم دیگری که در GDP باید به آن توجه کرد این است که این شاخص هم کالاهای مشهود را در برمی‌گیرد و هم خدمات را. البته این به آن معنا نیست که هر کالایی در محاسبات GDP مورد توجه قرار می‌گیرد. کالاها و خدماتی که در یک اقتصاد تولید می‌شوند، به شرط برآورده کردن چندین شرط مشخص این اجازه را دارند که در فهرست اقلام مورد محاسبه تولید ناخالص داخلی مدنظر قرار بگیرند. اما آنچه در این بخش اهمیت دارد این است که هم کالاها و هم خدمات در محاسبه تولید ناخالص داخلی نقش دارند.

۳. کالاها و خدمات نهایی

گفتیم که در محاسبه GDP کالاهای نهایی اهمیت دارند. به این معنا که اگر قرار است کالا خود در تولید یک کالای دیگر دخیل باشد، جایی در GDP ندارد. بلکه ملاک ما کالایی است که آماده‌ی مصرف است و مصرف‌کننده می‌تواند بلافاصله پس از خرید، از آن کالا استفاده کند. دلیل این امر هم آن است که اگر کالا واسطه باشد، خودش بعدا در محاسبه‌ی ارزش کالای نهایی در نظر گرفته می‌شود. مانند پارچه برای تولیدکننده‌ی لباس که به عنوان کالای واسطه در نظر گرفته می‌شود. قیمت پارچه در محاسبه‌ی قیمت نهایی لباس لحاظ می‌شود. پس نیازی نیست که به صورت جداگانه به آن توجه کنیم.

در اینجا باید یک نکته را نیز یادآور شویم و آن اینکه در برخی از موارد پیش می‌آید که کالای نهایی برای مصارف آینده در انبار ذخیره می‌شود. این امر روی تولید ناخالص داخلی اثر دارد. به این صورت که افزایش یا کاهش موجودی و ذخایر انبار، روی افزایش یا کاهش مقدار GDP اثر می‌گذارد.

۴. مرز جغرافیایی

هم‌چنین از نام تولید ناخالص داخلی هم می‌توان فهمید که کالاها و خدمات در صورتی در این معیار دسته‌بندی می‌شوند که داخل مرزهای جغرافیایی خاصی قرار گرفته باشند. اگر شخصی که اصالتش به کشور «الف» برمی‌گردد در کشور «ب» در فرایند تولید دخیل باشد، حاصل عملکردش به همان کشور «ب» برمی‌گردد؛ فارغ از اینکه اصالتش برای کدام کشور است.

۵. دوره زمانی تولید

یکی دیگر از مسائلی که در محاسبه GDP مورد توجه قرار می‌گیرد دوره زمانی تولید است. تنها ارزش کالاهایی در محاسبه تولید ناخالص داخلی منظور می‌‌شود که طی یک دوره زمانی مشخص تولید شده باشند. دوره‌ای که به طور کلی به صورت فصلی یا سالانه محاسبه می‌شود. به بیان دیگر اگر قصد محاسبه GDP دوره‌ی فعلی (فصلی یا سالانه) را داشته باشیم، فقط تولیدات مربوط به همان دوره مورد توجه قرار می‌گیرند.

تاریخچه محاسبه GDP

فلسفه وجودی آمار و ارقام مربوط به تولید ناخالص داخلی، به جنگ جهانی دوم برمی‌گردد. در آن سال‌ها کمک‌هایی برای بازسازی خرابی‌ها و احیای آن‌ها می‌شد که لازم بود مشخص شود آیا این مبالغ واقعا صرف بازسازی کشورها می‌شود یا نه. همین امر بود که برای نخستین بار در سال ۱۹۳۷ منجر به ایجاد فرمول اولیه برای محاسبه تولید ناخالص داخلی شد. هرچند در آن زمان به جای تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص ملی (GNP) معرفی شد ولی پس از کنفرانس برتوون وودز در سال ۱۹۴۴ بود که پای GDP به معیارهای اقتصادی کشورها باز شد. جالب است که آمریکا تا سال ۱۹۹۱ هم‌چنان اعتقادی به استفاده از GDP نداشت و از همان GNP استفاده می‌کرد.

البته GDP در طی این سال‌ها مسیر پرفراز و نشیبی را تجربه کرده است و منتقدانی را به خود دیده است. برای مثال GDP نمی‌توانست معیاری برای سنجش سلامت، شادی، برابری و سایر مسائلی باشد که رفاه اجتماعی را نشان می‌دهد. هرچند برخی دیگر تولید ناخالص داخلی را معیاری قطعی می‌دانستند که می‌توانست موفقیت یا عدم موفقیت اقتصادی را نشان بدهد. تولید ناخالص داخلی با همین موارد مواجه شد و برخی اکنون از آن در کنار شاخص‌های دیگری استفاده می‌کنند که می‌تواند منجر به تفاسیر منطقی‌تر و کارآمدتری شود.

انواع تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی ممکن است به روش‌هایی محاسبه شود که با هم تفاوت دارند. منظور این است که هر کدام از انواع GDP اطلاعات متفاوتی را در دل خود دارد. به طور کلی تولید ناخالص داخلی به دو شکل اسمی و واقعی شناخته می‌شود.

اگر در محاسبه‌ی GDP به اثر تورم یا تورم‌زدایی بر افزایش یا کاهش قیمت‌ها توجه نکنیم، در حقیقت داریم تولید ناخالص داخلی اسمی (Nominal GDP) را گزارش می‌کنیم. یعنی ما فقط یک ارزیابی کلی از بخش تولید اقتصاد داریم و در جریان این ارزیابی قیمت‌های فعلی را در نظر گرفته‌ایم. با گذشت زمان قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کنند و اگر ما تورم را در این زمینه در نظر نگیریم، حاصل GDP، از افزایش رشد اقتصادی خبر می‌دهد.

محاسبه تولید ناخالص داخلی

در سمت دیگر تولید ناخالص داخلی واقعی (Real GDP) را داریم که تورم هم در آن لحاظ می‌شود. یعنی قیمت‌ها با تورم تعدیل می‌شوند و نتیجه در قالب GDP گزارش می‌شود. این کار برای آن انجام می‌شود تا مشخص شود که آیا میزان تولید در یک کشور واقعا افزایش پیدا کرده است یا نه. برای محاسبه این نوع از GDP یک سال مرجع یا پایه را در نظر می‌‌گیرند و قیمت را نسبت به آن سال می‌سنجند. به هر اندازه که قیمت‌ها از سال پایه رشد کنند، تولید ناخالص داخلی اسمی را بر آن عدد تقسیم می‌کنند تا میزان واقعی GDP به دست بیاید.

سرانه تولید ناخالص داخلی

سرانه به آن معناست که GDP را به ازای هر فرد مشخص کنیم. اما این کار به چه دردی می‌خورد؟ این عمل در حقیقت باعث می‌شود بتوانیم دید واضح‌تری نسبت به تولید ناخالص داخلی یک کشور داشته باشیم. مشخص است که اگر یک کشور مثل چین جمعیت زیادی داشته باشد، GDP آن هم به نسبت بالاتر خواهد بود. پس اگر سرانه GDP را محاسبه کنیم، عددی که به دست می‌آید برای‌مان ملموس‌تر خواهد بود.

برای انجام این کار، باید GDP واقعی را بر تعداد جمعیت یک کشور تقسیم کنیم تا بتوانیم میانگین سهم هر شخص را محاسبه کنیم. این کار تاثیر جمعیت زیاد یک کشور را تعدیل می‌کند و موجب دیدگاهی صحیح می‌شود.

یکی از مهم‌ترین انتقاداتی است که به ویژه طرفداران محیط زیست بر آن پافشاری می‌کنند و معتقدند که GDP موجب توجهی غیرمنطقی و مازاد به رشد اقتصادی می‌شود که امری ناخوشایند است.

روش های محاسبه تولید ناخالص داخلی

برای محاسبه تولید ناخالص داخلی چند روش وجود دارد که ممکن است در اقتصاد هر کشوری به یکی از آن‌ها عمل شود. این روش‌ها عبارت‌اند از:

  • روش تولید (جمع ارزش افزوده)
  • روش مخارج
  • روش درآمد

هر یک از این سه روش را با هم بررسی می‌کنیم.

روش تولید یا جمع ارزش افزوده

ارزش افزوده برای هر کالا یا خدمت، ارزش آن کالا یا خدمت را بدون در نظر گرفتن ارزش کالاها یا خدمات واسطه‌ای که در فرایند تولید دخیل بوده‌اند نشان می‌دهد. حالا سوال اینجاست که روش محاسبه تولید ناخالص داخلی با توجه به جمع ارزش افزوده چیست.

یک محصول، فرایندی طولانی را طی می‌کند تا در نهایت تبدیل به آن چیزی شود که مصرف‌کننده نهایی از آن استفاده می‌کند. بیایید شیرینی‌پزی را مثال بزنیم. برای پخت شیرینی به آرد و شیر و شکر احتیاج داریم. اگر قرار باشد برای محاسبه‌ی تولید ناخالص داخلی، ارزش کالاهایی را که در تولید شیرینی دخیل بوده‌اند در نظر بگیریم، در آن صورت عددی که به دست می‌آید اغراق‌آمیز خواهد بود. چرا که بهای شیر و شکر و آرد در تخمین قیمت شیرینی در نظر گرفته می‌شود. اگر بخواهیم هر کدام از اقلام را مجددا اندازه‌گیری کنیم، عملا محاسبات‌مان اشتباه از آب در می‌آید. به همین دلیل است که در محاسبه GDP، تنها کالای نهایی را مدنظر قرار می‌دهیم.

البته باید به یک نکته توجه کرد. در اینجا شیر در شیرینی‌پزی به عنوان یک کالای واسطه در نظر گرفته می‌شود و نهایی نیست. اما اگر مصرف‌کننده‌ی عادی شیر را خریداری و مستقیام مصرف کند، در آن صورت شیر دیگر خودش یک کالای نهایی خواهد بود. البته نگران نباشید. ما قرار نیست این چیزها را دستی حساب و کتاب کنیم. این توضیحات صرفا برای آن ارائه می‌شوند که ابهامات موجود در ذهن‌ شما را برطرف کنند. این‌طور در نظر بگیرید که اگر یک مصرف کننده به فروشگاهی مراجعه کند و یک پاکت شیر و یک کیلو شیرینی بخرد، آن یک پاکت شیر در GDP محاسبه می‌شود اما شیری که برای تولید شیرینی مصرف شده است در نظر گرفته نمی‌شود. چرا که ارزش آن قبلا در محاسبه‌ی قیمت شیرینی در نظر گرفته شده است.

روش مخارج

در علم اقتصاد، ارزش تولید کل از محاسبه ارزش مخارج کل به دست می‌آید. پس یکی از راه‌هایی که می‌توان بر مبنای آن تولید ناخالص داخلی را محاسبه کرد، جمع هزینه‌های نهایی واحدهای اقتصادی است. یعنی تنها سناریوهایی که در این خصوص وجود دارند این است: یا تمام کالاها و خدمات تولیدی به دست دولت و خانوارها مصرف می‌شوند. یا اینکه سرمایه‌گذاری می‌شوند و از طریق صادرات به کشورهای دیگر ارسال می‌شوند. در این صورت فرمول محاسبه تولید ناخالص داخلی به این شکل خواهد بود:

Y= C + G + I + (X-M)

متغیرهای این فرمول به شکل زیر هستند:

  • Y= تولید ناخالص داخلی
  • C= هزینه مصرف خانوار
  • G= مخارج دولت
  • I= سرمایه‌گذاری
  • X= صادرات
  • M= واردات

کسر واردات از صادرات، باعث محاسبه‌ی صادرات خالص می‌شود. از آنجا که واردات توسط خانوار و دولت مصرف می‌شوند، این کسر انجام می‌شود تا حاصل به دست‌آمده صحیح‌تر باشد.

روش درآمد

انواع GDP

این روش سومین شیوه‌ای است که می‌توان مطابق آن، اقدام به محاسبه تولید ناخالص داخلی کرد. ارزش افزوده در قالب درآمد میان عوامل تولید توزیع می‌شود. پس اگر درآمد به دست آمده از عوامل تولید را تخمین بزنیم، می‌توانیم ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولیدی در کشور را محاسبه کنیم.

تمام تولیدات یک کشور را می‌توان معادل با میزان مصرف مردم آن کشور در نظر گرفت. البته استثناهایی هم وجود دارد. استدلال این روش این است که وقتی چیزی مصرف می‌شود، قطعا پیش‌تر توسط کسی در محلی تولید شده است. اگر در داخل کشور باشد که باید در محاسبات آن را لحاظ کرد. اما اگر جزو اقلام وارداتی باشد، نباید‌ آن را در لیست قرار داد. اقلامی که روزانه خریداری می‌کنید به همراه سرمایه‌گذاری‌ها جمع می‌شوند. هم‌چنین مخارج دولت نیز در این محاسبات باید لحاظ شود.

زمانی که کالایی را مصرف می‌کنیم، به آن معنا نیست که در همان سال یا در زمانی نزدیک تولید شده باشد. ممکن است آن کالا قبلا تولید و در انبار ذخیره شده باشد.

تفاوت تولید ناخالص داخلی و ملی چیست؟

این احتمال وجود دارد که تولید ناخالص داخلی با تولید ناخالص ملی اشتباه گرفته شود. به منظور جلوگیری از این اشتباه، تولید ناخالص ملی را هم تعریف می‌کنیم. GNP یا Gross National Product محصولات و خدماتی است که تولیدکننده، باید فرد بومی آن کشور باشد. یعنی اگر یک فرد خارجی، داخل ایران محصولی را تولید کند، آمار آن در GDP محاسبه می‌شود، اما در GNP چنین نیست. به بیان دیگر، تولید ناخالص ملی یعنی محصولاتی که اعضای یک ملت آن را تولید کرده‌اند؛ خواه در داخل ایران و خواه خارج از آن.

در GNP تابعیت افراد مهم است و در GDP جغرافیا اهمیت دارد.

اینکه شخص تولیدکننده مربوط به چه جغرافیایی است و ملیتش چیست هیچ اهمیتی در GDP ندارد. بلکه برای GDP مهم است که کالا یا خدمت موردنظر در کدام منطقه‌ی جغرافیایی انجام شده است. فرض کنید فردی در خارج از ایران زندگی می‌کند و در آن کشور مشغول تولید است. زمانی که بخشی از درآمدش را به چرخه‌ی اقتصادی کشورش واریز می‌کند، این مبلغ در تولید ناخالص ملی ایران در نظر گرفته می‌شود. پس فرمول این معیار به این صورت خواهد بود:

GNP= C + G + I + (X-M) + Z

یعنی دقیقا مشابه فرمول محاسبه تولید ناخالص داخلی است و فقط پارامتر Z در آن متفاوت است. Z برابر است با خالص ورودی درآمد از کشورهای خارجی منهای خالص خروجی درآمد به کشورهای خارجی.

تفسیر GDP

در اینجا به یک سوال مهم می‌رسیم و آن این است که دلیل اهمیت تولید ناخالص داخلی چیست و چرا باید به آن توجه کرد؟ با توجه به تعاریفی که از این معیار ارائه کردیم، می‌دانیم که GDP را می‌توان عاملی دانست که نشان‌گر رشد و سلامت اقتصادی است. فدرال رزرو هم در جریان سیاست‌گذاری‌های خود همیشه به این عامل توجه می‌کند.

از GDP به عنوان شاخص سلامت اقتصاد یاد می‌شود.

دو مسئله‌ی مهمی که در تفسیر GDP با آن سر و کار داریم، مازاد یا کسری تجاری است. مازاد تجاری زمانی رخ می‌دهد که یک کشور بیشتر از آنکه واردکننده باشد، در صادرات عملکرد موفق‌تری داشته باشد. به این معنا که تولیدکنندگان داخلی، کالاها و خدمات بیشتری را به کشورهای دیگر می‌فروشند و مصرف‌کنندگان در داخل یک کشور، کمتر به سراغ کالاها و خدمات کشورهای دیگر می‌روند. این امر نشان می‌دهد که تولید ناخالص داخلی آن کشور بالاست.

در سمت مقابل شرایطی را داریم که در آن یک کشور با تولید ناخالص داخلی پایین مواجه است. به این معنا که بیشتر از آنکه محصولاتش را به کشورهای دیگر بفروشد، خود در نقش مصرف‌کننده‌ی محصولات و خدمات سایر کشورهاست. این امر کسری تجاری را نشان می‌دهد که در اقتصاد یک کشور به منزله‌ی یک زنگ خطر است.

تولید ناخالص داخلی در محاسبه رشد اقتصادی کاربرد دارد. به این ترتیب که باید حاصل اختلاف GDP سال گذشته و امسال محاسبه شود و نتیجه‌ی آن بر تولید ناخالص داخلی سال قبل تقسیم شود. پاسخ این محاسبات می‌تواند نشان‌گر رشد اقتصادی باشد.

بیشتر افراد چنین گمان می‌کنند که تولید ناخالص داخلی بالا خوب است. چون نشانه‌ای از رشد اقتصادی بالاست و به معنای آن است که در یک کشور فرصت‌های اقتصادی زیادی وجود دارد. اما مسئله اینجاست که GDP همه چیز را نشان نمی‌دهد. سطح رفاه را نمی‌توان با این معیار سنجید. به همین خاطر است که باید از تعدیل‌های دیگری هم استفاده کرد که در بخش‌های بعدی بیشتر در خصوص آن صحبت خواهیم کرد.

منتقدان مفهوم GDP چه کسانی هستند؟

تولید ناخالص داخلی از تیررس منتقدان در امان نمانده است. منتقدان معتقدند که به دلیل برخی اشکالات، نمی‌توان از GDP به عنوان شاخصی کامل استفاده کرد. عمده‌ی این نقدها در موارد زیر است:

  • نحوه‌ی تقسیم درآمد تولیدی میان فقرا و ثروت‌مندان را نمی‌توان با مطالعه‌ی GDP به دست آورد و فهمید. این معیار وضعیت آب و هوایی یا میزان رضایت مردم یک کشور را نشان نمی‌دهد. رشد تولید ناخالص داخلی به تنهایی به معنای آن نیست که سطح رفاه یا پیشرفت یک کشور افزایش پیدا کرده است. کشوری را در نظر بگیرید که تولید ناخالص داخلی آن رشد سریعی را تجربه می‌کند. اما از طرف دیگر اثری منفی بر محیط زیست دارد و شکاف‌های درآمدی گسترده‌تری را در جامعه ایجاد می‌کند.
  • این شاخص ارزش فعالیت‌های اقتصادی غیرپولی، غیررسمی یا ثبت‌نشده را اندازه نمی‌گیرد. درست است که این فعالیت‌ها در بازارهای رسمی انجام نمی‌شوند، ولی به هر طریق فعالیت‌هایی هستند که روی اقتصاد اثر می‌گذارند. GDP کاری با فعالیت‌های بازار زیرزمینی، اشتغال غیرقانونی یا کار داوطلبانه بدون دستمزد یا تولیدات خانگی ندارد. مواردی که می‌توانند در برخی از کشورها اعداد و ارقام قابل توجهی داشته باشند. تولید ناخالص داخلی هم‌چنین نمی‌تواند میزان ارزش اوقات فراغت یا تولیدات خانگی را اندازه‌گیری کند.
  • GDP در اقتصاد باز جهانی، از منظر جغرافیایی با محدودیت مواجه است. تولید ناخالص داخلی سود حاصل از شرکت‌های خارجی را که به سرمایه‌گذاران خارجی برگردانده می‌شود در نظر نمی‌گیرد. این امر می‌تواند منجر به اغراق در تولید اقتصادی واقعی یک کشور شود. مثلا ایرلند را در نظر می‌گیریم. در سال ۲۰۲۰ میزان تولید ناخالص داخلی این کشور برابر بود با ۴۲۶ میلیارد دلار و GNI آن ۳۲۴ میلیارد دلار بود. یعنی تفاوتی به اندازه‌ی تقریبا ۱۰۰ میلیارد دلار که بیشتر به خاطر بازگرداندن سود از جانب شرکت‌های خارجی مستقر در ایرلند بود.
  • GDP فعالیت‌های بنگاه با بنگاه را در نظر نمی‌گیرد. این معیار تنها تولید کالاهای نهایی و سرمایه‌گذاری‌های جدید را مورد توجه قرار می‌دهد و به شکلی عامدانه هزینه‌های میانی و مبادلات بین‌شغلی را خالص می‌کند. زمانی که این اتفاق می‌افتد، تولید ناخالص داخلی اهمیت مصرف را در مقایسه با تولید در اقتصاد اغراق می‌کند.

روش‌های بهبود تولید ناخالص داخلی

حالا دیگر می‌دانیم که دلیل منتقدان برای کاستی‌های تولید ناخالص داخلی چیست. به همین خاطر است که می توان از عوامل و عناصر دیگری در این فرایند استفاده کرد که می‌تواند نتایج را بهبود ببخشد. در سه دسته‌بندی زیر مشاهده می‌کنید که چه راهکارهایی برای بهینه‌سازی GDP وجود دارد:

  • تعدیل‌کننده‌های GDP
  • جایگزین‌های GDP
  • مکمل‌های GDP

تعدیل‌کننده‌های GDP

تعدیل‌کننده‌های GDP

منظور از تعدیل‌کننده‌ها، فاکتورهایی اجتماعی و زیست‌محیطی هستند که می‌توانند نتایج GDP را منطقی‌تر جلوه دهند. از جمله‌ی این موارد باید به این‌ها اشاره کرد:

  • شاخص اندازه‌گیری رفاه اقتصادی
  • شاخص رفاه پایدار اقتصادی
  • شاخص پیشرفت واقعی
  • شاخص GDP سبز
  • شاخص خالص پس‌انداز تعدیل‌شده
  • GDP بر حسب PPP

مورد آخر را توضیح می‌دهیم تا مسئله کمی روشن‌تر شود. چنین در نظر بگیرید که شخصی در کشور الف ۱,۰۰۰ دلار درآمد ماهانه دارد. شخص دیگری در کشور ب، ۱,۵۰۰ دلار درآمد دارد. ظاهرا وضعیت شخص دوم بهتر است. اما به نظرتان اگر هزینه‌های خورد و خوراک و پوشاک و مسکن در کشور دوم، دوبرابر کشور اول باشد چه؟ آیا در آن صورت باز هم می‌توان ادعا کرد که اوضاع شخص دوم بهتر است؟ سرانه GDP که بر اساس برابری قدرت خرید تعدیل می‌شود، از جمله مواردی است که می‌تواند درآمد واقعی هر شخص را نشان بدهد. در آن صورت است که امکان مقایسه فراهم می‌شود و می‌توان مقایسه‌ای منطقی و مطلوب را میان کشورهای مختلف انجام داد.

جایگزین‌های GDP

در این بخش، با شاخص‌های دیگری سروکار داریم که عده‌ای معتقدند که این شاخص‌ها می‌توانند بهتر از GDP عمل کنند و مواردی نظیر سطح توسعه و رضایت و رفاه را بهتر نشان بدهند. یعنی مواردی مانند:

مکمل‌های GDP

در نهایت مکمل‌هایی هم‌چون اطلاعات زیست‌محیطی و اجتماعی را داریم که GDP را تکمیل می‌کنند. مثل SEEA که در آن هم فعالیت‌های اقتصادی در نظر گرفته می‌شود و هم میزان تخریب‌های زیست‌محیطی که در پی این فعالیت‌ها به وجود می‌آیند.

جمع بندی

تولید ناخالص داخلی همان آماری است که می‌تواند ارزش تولیدات داخل یک کشور را در یک بازه‌ی مشخص (معمولا فصلی یا سالانه) اندازه‌گیری کند. این معیار می‌تواند میزان رشد یک کشور را نشان دهد. چرا که میزان تولیدات نشان از آن دارد که چرخ اقتصاد یک کشور چطور می‌چرخد. با این‌همه این نمی‌توان با نگاه کردن به این معیار، میزان رفاه و یا رضایت مردم یک کشور را متوجه شد. این یکی از ایراداتی است که به تولید ناخالص داخلی می‌گیرند و همین امر می‌تواند این فاکتور را با چالش‌هایی مواجه کند. سیاست‌گذاران با توجه به درصد رشد تولید ناخالص داخلی، می‌توانند وضعیت کشور را رصد کنند و از این آمار در تصمیم‌گیری‌های خود استفاده کنند.

سوالات متداول با پاسخ‌ های کوتاه

تولید ناخالص داخلی چیست؟

ارزش بازاری مجموع کالاها و خدمات نهایی است که در یک بازه‌ی زمانی مشخص داخل یک کشور تولید می‌شود.

تفاوت تولید ناخالص داخلی با تولید ناخالص ملی چیست؟

تولید ناخالص ملی ارزش بازاری مجموع کالاها و خدمات نهایی است که در یک بازه‌ی زمانی مشخص توسط افرادی با یک ملیت مشخص تولید می‌شود. اما در GDP ملیت افراد اهمیتی ندارد و فقط مهم است که کالا یا خدمات داخل کشور تولید شده باشد.

انواع تولید ناخالص داخلی کدام است؟

اسمی و واقعی.

GDP اسمی چیست؟

میزان تولید ناخالص داخلی بدون در نظر گرفتن افزایش یا کاهش قیمت‌ها.

GDP واقعی چیست؟

زمانی که در محاسبه‌ی تولید ناخالص داخلی، به تغییرات قیمت هم توجه می‌شود، در آن صورت نرخ GDP واقعی خواهد بود.

از تولید ناخالص داخلی چه نتیجه‌ای گرفته می‌شود؟

این معیار می‌تواند میزان رشد اقتصادی یک کشور را نشان دهد. هم‌چنین مازاد یا کسری تجاری نیز با توجه به کم و زیاد شدن این شاخص، مشخص می‌شود.

محدودیت‌های تولید ناخالص داخلی چیست؟

این شاخص، معیارهایی نظیر رفاه، سلامت، شادمانی و میزان رضایت‌مندی افراد یک جامعه را در محاسباتش مدنظر قرار نمی‌دهد. به این ترتیب اگر GDP یک کشور بالا باشد، حتما به آن معنا نیست که مردم آن کشور در رفاه و رضایت کامل به سر می‌برند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا