وارن بافت؛ مردی که سرمایهگذاران روی اسمش قسم میخورند!
هر صنعت و حرفهای یک اسطوره دارد. مثلا آهنگران به کاوه میبالند؛ یا پرستاران به فلورانس نایتینگل. از بورسبازها اما اگر بپرسید اسطورهتان کیست اصلا وقت را تلف نمیکنند. همان ثانیه جواب میدهند: وارن بافِت. هزاران حساب کاربری در شبکههای اجتماعی به اسم این آدم ساخته شده است که نشان میدهد دنیا چقدر این آدم را میشناسد و چقدر همه دوست دارند یکی باشند مثل وارن بافت. حالا برای این که کمی فراتر از شنیدهها برویم و بفهمیم که این وارن بافت واقعا کیست باید نگاهی به زندگینامه او بیندازیم و ببینیم که او از کجا به کجا رسید و راز موفقیت او چه بود. پس بیایید به ۳۰ اوت سال ۱۹۳۰ برویم. روزی که وارن بافت چشمش را به روی این دنیا باز کرد.
- زندگینامه وارن بافت (Warren Buffett)
- برکشایر هاتاوی؛ برگ برنده وارن بافت
- وارن بافت در کمین فرصت
- بله، وارن بافت هم اشتباه میکند
- پرتفوی وارن بافت
- کمکهای انساندوستانه وارن بافت
- وارن بافت از جان بیت کوین چه میخواهد؟
- ثروت بافت چقدر است؟
- راز موفقیت وارن بافت در سرمایهگذاری
- ویژگیهای شرکت خوب از دیدگاه وارن بافت
- آشنایی با چند استراتژی وارن بافت
- توصیههای وارن بافت برای سرمایهگذاران
- جملات شنیدنی از وارن بافت
- روشهای وارن بافت در خرید سهام
- اندیکاتور وارن بافت
- جمعبندی
زندگینامه وارن بافت (Warren Buffett)
وارن که چشمش را باز کرد دید توی خانهای است که به جز خودش یک خواهر دیگر هم زندگی میکند. البته بعدها یک خواهر دیگر هم به جمع خانواده آنها اضافه شد. اینطوری بود که وارن در خانهای بزرگ شد که تنها فرزند پسرش بود.
بافت پدری داشت که تاجر و سیاستمدار بود. او از همان زمان بچگی جرقههایی از نبوغ تجاری را از خود نشان میداد. او میتوانست محاسبات ریاضی را به شکل ذهنی انجام دهد؛ کاری که هنوز هم آن را ادامه میدهد.
شش سالش بود که به فکر افتاد با ۲۵ سنت پولی که دارد، کاری انجام دهد. پس به مغازه پدربزرگش رفت و شش تا جعبه کوکاکولا خرید. هر بطری را به قیمت پنج سنت فروخت. احتمالا این نخستین تجربه کسب سود بوده که او در شش سالگی به آن رسید.
آن موقعها که بچهها دنبال توپ میدویدند و همه فکر و ذکرشان بازی کردن بود، وارن بافت توی سرش خیالپردازی میکرد که روزی یک تاجر بزرگ شود؛ تاجری که دنیا با دقت به او نگاه میکند.
اما اینها خیالپردازی نبود. وارن بافت همان چیزی شد که میخواست. حالا همه میخواهند بدانند که وارن بافت چه کرد و راز موفقیت او در چیست.
وارن بافت جوان
در سال ۱۹۴۲ بود که پدر وارن پایش به کنگره آمریکا باز شد. همین مسئله باعث شد خانواده بافت زندگیشان را جمع کنند و بروند به واشنگتن دیسی. وارن تحصیلات دوره راهنمایی را در این شهر گذراند. پنج سال بعد از دبیرستان فارغالتحصیل شد. او در این دوران هم کارهایی انجام میداد و درآمدهایی کسب میکرد. این تجربیات قطعا در ادامه راه خیلی کمکش کردند.
او وقتی فقط یازده سالش بود سهام یک شرکت را خرید ولی بعد از مدتی قیمت سهام افت پیدا کرد. وارن که ترسیده بود سرمایهاش به باد رود، هیچ اقدامی نکرد؛ فقط صبر کرد. بعد که قیمت سهام صعودی شد آنها را فروخت. اما این کار پشیمانیاش را به همراه داشت. چون بعد از فروش، آن سهام رشد شارپی را تجربه کرد. وارن بافت همینجا یک درس مهم گرفت؛ یاد گرفت که باید صبور باشد.
پدر خانواده که در مبارزات سیاسی دستاوردی کسب نکرده بود، با خانوادهاش به شهرشان یعنی اوماها برگشت. وارن هم تحصیلاتش را در این شهر ادامه داد. در سال ۱۹۵۱ اقدام به حضور در دانشکده علوم اداری و بازرگانی کرد اما سن کمش مانع از این میشد که این اتفاق رخ دهد. او اما کوتاه نیامد و به جای آن به دانشگاه کلمبیا رفت و در مقطع فوق لیسانس رشته اقتصاد تحصیل کرد. در این دانشگاه بود که با استاد و اسطوره زندگیاش بنجامین گراهام آشنا شد.
بعداز فارغالتحصیلی، وارن که دلال سهام شده بود، توانست با پولهایی که به دست آورده بود یک پمپ بنزین بخرد. اما انگار تبحری در اداره آن نداشت. پس به پناهگاهش یعنی خانه پدری برگشت و زیر دست پدرش در بنگاه او شروع به کار کرد.
سالهای طلایی
در فاصله بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴، وارن در یک شرکت به عنوان مشاور سرمایهگذار آغاز به کار کرد. پس از آن هم دو سال رفت سراغ تحلیل سهام. در سال ۱۹۵۲ با سوزان تامپسون ازدواج کرد و یک سال بعد صاحب دختری به نام سوزی شد. وارن که حالا دیگر باید خرج یک خانواده سهنفره را میداد، شروع به تدریس در دانشگاه اوماها کرد. عجیب آن که دانشجوهایش دو برابر خودش سن داشتند. وارن از اصول سرمایهگذاری برایشان میگفت.
وارن بافت که با یکی از اساتیدش -یعنی همان بنجامین گراهام- همکاری میکرد، در پی آن بود که بداند چطور میشود تا سری میان سر رقیبان درآورد اما استاد و شریکش به دنبال اعداد و ارقام بود و موفقیت را بین آنها جستجو میکرد.
دومین فرزند وارن در سال ۱۹۵۴ به نام هاوارد گراهام به دنیا آمد. سال ۱۹۵۶ از راه رسیده بود و حالا وارن تجربههای خوبی داشت. با تمام سرمایهای که داشت در اوماها یک موسسه سرمایهگذاری به نام بافت تاسیس کرد.
کمی بعد هم سر و کله فرزند سوم پیدا شد. اسمش را پیتر گذاشتند. بافت دیگر یک تاجر موفق بود. در سال ۱۹۵۷ سه شرکت را تحت مالکیت خودش داشت. یک سال بعد موسسه سرمایهگذاریاش آنقدر بزرگ شده بود که صاحب هفت شرکت شود. خیلی زود یعنی در سال ۱۹۶۲ میشد که بافت را میلیونر نامید چون سرمایه شرکتش به اندازهای بود که بتوان این لقب دلچسب را به او اعطا کرد. در سال ۱۹۷۹ با اقداماتی که تا آن سال انجام داد، توانست نام خود را در میان ۴۰۰ ثروتمند دنیا در مجله فوربس ببیند.
برکشایر هاتاوی؛ برگ برنده وارن بافت
در سال های ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۵ هر یک سهم شرکت برکشایر از قیمت ۲۰ دلار به ۹۵ دلار رسید. بافت که در این فاصله ۲۹ درصد از سهام شرکت را در اختیار داشت، ۱۴ درصد دیگر هم خرید و با سه درصد سهام همسرش مجموعا مالک ۴۶ درصد سهام این شرکت شد. در سال ۱۹۷۰ هم برای اولین بار رئیس این شرکت شد. در کارنامه وارن بافت یکی از مهمترین کارهای او خرید سهام همین شرکت و سپس مدیریت آن است. حالا که در سال ۲۰۲۱ هستیم، او هنوز هم در این شرکت به عنوان مدیر فعالیت میکند.
وارن بافت در کمین فرصت
توجه به زمان خرید راز موفقیت وارن بافت است. او صبر میکند تا بازار کساد شود. آنوقت در اصلاح بازار سهام مطمئن را با قیمت خوبی شکار میکند. بافت برخی مواقع هم محافظهکار میشود. وقتی همه دارند از نگرانی آینده سهامشان به خود میلرزند بافت خیلی شجاعانه فعالیتهای خودش را شروع میکند.
این مسئله نشان میدهد که رفتار بازار، رفتار بافت را تعیین میکند. اصلا راز موفقیت وارن بافت همین استراتژی است. همیشه که نمیشود یکجور رفتار کرد. البته شرکت وارن بافت برخی مواقع سرمایهگذاریهای نادرستی هم انجام داده است. اگر روزی شنیدید یک سرمایهگذار تمام تصمیمهایش درست بوده است، به گفتههای او شک کنید.
بدبینی بافت نسبت به دلار باعث شد تا او برای اولین بار در سال ۲۰۰۲ بازارهای خارجی را هم امتحان کند. هدف او از این کار سرمایهگذاری در شرکتهایی بود که درآمدشان را از خارج از آمریکا تامین میکنند. همه اقدامات بافت روی هم جمع شد تا آن چیزی را از او بسازد که الان میبینیم. آدمی که یک جهان میشناسندش.
بله، وارن بافت هم اشتباه میکند
وارن بافت چنان در سرمایهگذاری موفق عمل کرده است که اگر بگوییم بحران سال ۲۰۰۸ گریبان او را هم گرفت، شاید خیلیها باورشان نشود. اما زور بحران به ذهن و عملکرد وارن چربید. در آن سال اقتصاد آمریکا چنان فلج شد که دیگر کسی فکرش را هم نمیکرد دوباره راه بیفتد. شرکت برکشایر در این سال افت عجیبی در درآمدش حس کرد؛ ۷۷ درصد. آخرش هم فهرست میلیاردها در آن سال زیر و رو شد. اما خب وارن آدمی نبود که صبر کند ببیند آخرش چه میشود. دست به کار شد تا آخر ماجرا را خودش رقم بزند.
او از این فرصت استفاده کرد و با چند اقدام درست به ثروتمندترین آدم دنیا تبدیل شد. هنر وارن بافت و در واقع راز موفقیت او در این بود که وقتی که هیچکس جرات نداشت که کاری انجام دهد، وارن که مرد میدان بود، کاری کرد کارستان. یعنی وقتی همه ترسیده بودند او شجاعانه خرید کرد. او در طول زندگی حرفهای خود سهام واشنگتن پست، کوکاکولا، IBM و بسیاری شرکتهای مشهور را خرید و در پرتفوی خود نگه داشت.
پرتفوی وارن بافت
حالا که اینهمه از وارن بافت و راز موفقیت او گفتیم، شاید بد نباشد که اشاره کنیم او در پرتفوی خود چه سهامی داشته است. او در چهار صنعت سرمایهگذاری کرد که موجب شد تا از سایر رقیبانش جلو بیفتد. در سال ۲۰۱۶ سهام شرکتش یعنی برکشایر هاتاوی افزایشی ۲۰ درصدی داشت. ثروتش هم در آن سال زیادتر شد. حالا آن صنایع چه بودهاند؟
- نخستین حوزه، صنعت بانکداری و خدمات مالی است. او سالهاست که در آمریکن اکسپرس سرمایهگذاری کرده است و سهامدار بانک تجاری M&T، گلدمن ساکس و به طور کلی خدمات مالی است.
- خطوط هوایی گزینه بعدی وارن است. او در خطوط هواپیمایی دلتا، آمریکن، Southwest Airlines و United Continental سرمایهگذاریهای قابلتوجهی کرده است.
- او به تلویزیون کابلی هم نگاهی داشته است. در سال ۲۰۱۴ در Charter Communications سرمایهگذاری کرد و ۴۴ درصد بازدهی به دست آورد.
- و اما صنایع غذایی آخرین صنعتی بود که بر ثروت افسانهای وارن افزود. او کوکاکولا را دوست دارد و در آن سرمایهگذاری کرده است. علاوه بر این شرکت، سهام صنایع غذایی کرافت هم در پرتفوی او به چشم میخورد.
کمکهای انساندوستانه وارن بافت
وقتی زندگینامه افراد ثروتمندی مثل وارن بافت را مطالعه میکنیم، محال است به اسم بیل گیتس برنخوریم. این مرد انگار در زندگی همه آدمهای موفق نقشی اساسی بازی کرده است. کارهای خیری که وارن بافت میکرد، رابطه او را با بیل گیتس پررنگ کرد.
وارن بافت از آنجا که معتقد است ثروت نباید از یک نسل به نسل بعدی منتقل شود، در سال ۲۰۰۶ بیش از ۷۰ درصد داراییاش را که حدود ۳۷ میلیارد دلار بود به موسسه خیریه بیل و ملیندا گیتس اهدا کرد. او که ثروتش را نمیتوان به سادگی حساب کرد، زندگی سادهای دارد. اینها را برای این گفتیم که بدانید تقریبا تمام دنیا وارن بافت را نه تنها به عنوان یک مغز اقتصادی موفق میشناسند بلکه اقدامات نیکوکارانهاش را هم تحسین میکنند.
وارن بافت از جان بیت کوین چه میخواهد؟
همه منتظر بودند وارن بافت که سرمایهگذاریاش زبانزد خاص و عام است به بیت کوین هم رو بیاورد. اما نگاهی که بافت به ارزهای دیجیتال دارد، با نگاهی که سایر همردههایش دارند فرق دارد. بیل گیتس بیت کوین را ارزی میداند که از ارزهای سنتی بهتر است چون نیازی نیست بیت کوینت را بگذاری داخل جیبت و با خودت اینطرف و آنطرف ببری. یعنی جابجایی پول برای شما دردسری ندارد.
اما همه که مثل هم فکر نمیکنند. وارن بافت بیت کوین را مثل یک قمار میداند. یک بازی که یا میبری یا میبازی. وارن میگوید اگر شانس بیاوری پولی که سرمایهگذاری کردهای دوبرابر میشود. وگرنه قید پولت را باید بزنی. این اسمش سرمایهگذاری نیست؛ قمار است. او میگوید کلاهبرداریهای زیادی در این عرصه انجام شده است.
البته وارن همین اواخر بر خلاف حرفهایی که در مورد بیت کوین و ارزهای دیجیتال زده بود، به این عرصه نیز وارد شد. شاید قدرت ارزهای دیجیتال آنقدر زیاد شده است که مرد قدرتمندی مثل وارن بافت هم باید جلویش زانو بزند.
ثروت بافت چقدر است؟
اینطور میگویند که ما ایرانیها علاقه زیادی به این داریم که چرتکه دست بگیریم و هر چیزی را حساب کنیم. مثلا ثروت وارن بافت را! اما پولهای او با این چیزها قابل محاسبه نیست. اگر الان از ثروتش بنویسیم، احتمالا چند وقت دیگر مبلغش عوض میشود. همین چند ماه پیش ثروتش به بالای ۱۰۰ میلیارد دلار رسید. او که حالا نودساله است احتمالا تا زمان حیاتش این گنجینه را بیشتر و بیشتر هم خواهد کرد.
راز موفقیت وارن بافت در سرمایهگذاری
وارن بافت ایدههای مختلفی برای سرمایهگذاران دارد و راز موفقیت او عمل به همین نکات است. او معتقد است نباید قیمت سهام را در بازار دنبال کرد چرا که پیشبینی تغییرات آینده امکانپذیر نیست. او میگوید که باید روی شرکتها و ارزش آنها به صورت انفرادی تمرکز کرد.
به اعتقاد بافت، برای خرید سهام هم مانند کسبوکارمان باید وسواس داشته باشیم. لازم است که در این راه از دانش و آگاهی کافی برخوردار باشیم.
او همچنین توصیه میکند که سهام شرکتهای خوب را در قیمت پایین خریداری کنید. اما منظور از شرکت خوب چیست؟ وارن بافت به این سوال هم پاسخ داده است.
ویژگیهای شرکت خوب از دیدگاه وارن بافت
یک شرکت خوب مدیریت خوبی دارد. وجه نقد فراوانی در دست دارد که آن را به شکلی خوب مصرف میکند. این شرکت نقدینگی مازادش را در فعالیتهایی سرمایهگذاری میکند که سودده هستند. همچنین میتواند سود نقدی و بازخرید سهام را به سرمایهگذارانش هدیه دهد. پس مهم است بدانیم که شرکتها با نقدینگیشان چه میکنند.
به عقیده آقای بافت، شرکت خوب حاشیه سود بالایی دارد و ارزش بازار آن بیش از سودش افزایش پیدا میکند. سهام این شرکتها را باید در قیمت خوب خرید. یعنی زمانی که قیمت از ارزش دفتری پایینتر باشد. این نظریه گراهام، استاد وارن بافت بود که او نیز به آن معتقد بود و هردو هنگام خرید سهام به این اصل مهم توجه میکردند.
بیشتر بخوانید
به عقیده بافت باید سبد سهام را با چند سهم خوب بچینیم. همچنین باید در مورد سهام به خوبی تحقیق کنیم و نگذاریم حرف دیگران روی عملکردمان اثر بگذارد. البته توصیههای وارن بافت خیلی بیشتر از این چند جمله است و ما در اینجا تنها به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
آشنایی با چند استراتژی وارن بافت
- برای خرید سهم دور فرمولهای پیچیده ریاضی را خط بکشید. به سراغ شرکتهای پایداری بروید که در کسبوکار خود موفقاند.
- خودتان تصمیمگیری کنید و کاری به کسی دیگر نداشته باشید.
- خونسرد باشید و از رفتار هیجانی بپرهیزید. خلقوخوی شما حرف اول را میزند.
- صبر کنید؛ صبر.
- به کسبوکارها توجه کنید، نه سهامشان. کسبوکارها هستند که به سهام ارزش میدهند.
- به سراغ شرکتهایی بروید که حق فروش امتیاز کالا و خدمات را دارند.
- دنبال شرکتهایی نروید که تکنولوژیهای پیشرفتهای دارند.
- به جای تنوعبخشی به پرتفوی، چند سهام اندک را در سبد خود داشته باشید.
- نیاز نیست هر روز حتما معاملهای انجام دهید! گاهی لازم است کاری نکنید.
- به جای نگاه کردن لحظهبهلحظه به نمودارهای قیمت، عملکرد شرکتها را بررسی کنید.
- از بازارهای نزولی لذت ببرید و خرید کنید.
- شما نمیتوانید در تمام موقعیتها سرمایهگذاری کنید.
- روی اقتصاد خرد متمرکز شوید. اقتصاد کلان را به حال خودش بگذارید.
- به دنبال شرکتهایی بروید که مدیریت درخشانی دارند.
- محتاج تایید دیگران نباشید و مستقل رفتار کنید.
- حد و حدود خود را در سرمایهگذاری مشخص کنید.
- پیشبینیهای کوتاهمدت سهام و اوراق قرضه، بیشتر شبیه پیشگویی هستند. بیخیال آنها شوید.
- سهامی بخرید که پایینتر از ارزش ذاتیشان خرید و فروش میشوند.
- وقتی بقیه میترسند، شما خرید کنید و وقتی بقیه خرید میکنند، شما محافظهکار شوید.
- مطالعه را هرگز فراموش نکنید.
- عادتهای خوب و مناسب خود را پرورش دهید تا در بازار سرمایه موفق شوید.
- از اشتباهات بقیه درس بگیرید.
باشگاه بیستتاییها
بافت یک استراتژی دارد که در آن میگوید برای خودتان ۲۰ هدف تعیین کنید و آنها را دنبال کنید. او معتقد است دنبال کردن ۲۰ هدف خوب بهتر از آن است که ۲۰۰ هدف داشته باشید ولی هیچوقت به هیچکدامشان نرسید. حرفش منطقی به نظر میرسد. او میگوید این موارد را به صورت بلندمدت هدفگذاری کنید و تمام تلاشتان را بکنید تا به آنها برسید. تمرکز امر مهمی است که به شما در این زمینه کمک میکند.
با این حساب ما باید روی ۲۰ سهم به صورت بلندمدت سرمایهگذاری کنیم. حالا این کار چه فایدهای دارد؟ مشغله فکری و استرس را کم میکند و به جای آن تمرکز بیشتری به شما هدیه میدهد. اینگونه میتوانید از زمان به شکل بهینهتری استفاده کنید. دنبال کردن چند کار مشخص بهتر از این است که هزاران کار ایدهآل را شروع کنیم و همه را نیمهکاره رها کنیم. آنموقع که به عقب برمیگردیم، میبینیم چیزی برای افتخار کردن نداریم.
توصیههای وارن بافت برای سرمایهگذاران
در این بخش چند توصیه وارن بافت را در خصوص سرمایهگذاری با هم مرور میکنیم.
در سرمایهگذاری از روی دست بقیه دیکته نکنید
دنبال بقیه نروید. اگر آنها خرید میکنند دلیل نمیشود شما هم خرید کنید. متفاوت باشید و برعکس آنها رفتار کنید. خیلیها اصلا فکر نمیکنند و ماشینوار هرکاری را که بقیه میکنند تکرار میکنند. اما شما که خلاف آنها حرکت میکنید، فکر میکنید و این برگ برندهتان است. وقتی قیمت سهام بالا میرود خیلیها تازه یادشان میآید باید خرید کنند، اما شما اگر باهوش باشید میدانید که آن زمان موقعیت مناسبی برای فروش است نه خرید.
زمان بدهید
صبر کنید و اجازه دهید تا زمان با خودش موفقیت را بیاورد. استعداد و تلاش فراوان شما وقتی بروز پیدا میکند که به آنها زمان بدهید. اگر سختیها را تحمل نکنید و برای رسیدن به موفقیت عجله داشته باشید، دیر یا زود نتیجه معکوس خواهید گرفت. موفقیت به صبر و تحمل نیاز دارد.
با بهتر از خودتان وقت بگذرانید
دوستانتان را از میان افرادی انتخاب کنید که عملکرد و بازدهیشان از شما بهتر است. همراهان شما میتوانند که مسیر آینده شما را عوض کنند. اگر دوستانی دارید که سطح دانستههای آنها از شما بیشتر نیست، شما هرگز به خودتان زحمت نخواهید داد که رشد کنید و ارتقا پیدا کنید. دور آدمهای بیانگیزه را خط بکشید و دوستان خود را با وسواس انتخاب کنید.
نه گفتن را یاد بگیرید
تا نه گفتن را یاد نگیرید، نمیتوانید کنترلی روی زندگی خود داشته باشید. چون این شمایید که باید برنامه زندگیتان را بچینید. وقتی نمیتوانید که نه بگویید، کنترل زمان از دست شما خارج میشود و برنامه زندگیتان آنطوری خواهد بود که بقیه تعیین میکنند. تلویزیون و رسانههای اجتماعی حواس شما را پرت میکند. به این عوامل پرتکننده حواس نه بگویید و برای وقت و زندگی خود ارزش قائل شوید.
برای بیشازحد باهوش بودن تقلای بیهوده نکنید
فکر نکنید که باید باهوشترین آدم روی زمین باشید تا موفق باشید. اینها افسانه است. مهم این است که منظمتر از بقیه باشید. افراد زیادی در دنیا بودهاند که با بهره هوشی بالا هم ورشکست شدهاند. پس نمیتوان هوش را ملاک موفقیت دانست. تمرین، نظم، پشتکار و فداکاری عوامل مهمتری هستند.
حواستان به ریسک باشد
سردرگم نباشید. در مواقع ریسکی و خطرناک باید بدانید که چه واکنشی مناسب است. هرچه بیشتر در مورد کسبوکارتان مطالعه کنید، موفقیتتان بیشتر و ریسکتان کمتر خواهد شد. دانش ابزاری است که میتوانید با آن به جنگ ریسک بروید.
عادتهای بد را بکشید!
بیفتید به جان عادتهای بد و ترکشان کنید. اگر این کار را نکنید، ناگهان به خودتان میآیید و میبینید عادتهای نادرست مثل زنجیرهایی بر اندامتان چنگ زدهاند و نمیگذارند تکان بخورید. به همین راحتی.
کارتان را دوست داشته باشید
این توصیه سخت ولی مهم است. باید سراغ کاری بروید که انجام دادنش به شما لذت میبخشد. بیشتر آدمها نه تنها کارشان را دوست ندارند بلکه از آن نفرت هم دارند. اما اگر واقعا عزمتان را جزم کنید و به سراغ کاری بروید که به آن علاقه دارید، میتوانید دیر یا زود نتیجهاش را ببینید.
دوران محبوبیت هم به سر میرسد
محبوبیت و مطلوب بودن را معمولا نمیتوان با هم داشت. هر زمان که چیزی محبوب میشود، بعد از مدتی دورانش تمام میشود. حتی یک موقعیت سرمایهگذاری. زمانی میبینید که دور و بر یک سهام کلی سروصدا به گوش میرسد و همه میروند سمت آن. اما شما باید گوشتان را تیز کنید تا ببینید موقعیتهای بیصدا کجا کمین کردهاند. هرچه از چشم بقیه دور است باید در چشم شما پررنگ باشد. اینطور میتوانید که همیشه از بقیه جلوتر باشید.
بدون شناخت سرمایهگذاری نکنید
اگر دوستتان آمد و یک کسبوکار معرفی کرد که شما هیچچیزی از آن نمیدانید، سمتش نروید. نمیتوانید همهچیز را یاد بگیرید. به جای آن که بخواهید تمام رازهای عالم را کشف کنید، در یک حیطه متخصص شوید. سپس مطالعه خود را در همان حیطه گسترش دهید و تا از یک کسبوکار سر در نیاوردهاید، سراغش نروید. اگر میدانید که نمیتوانید در مورد کسبوکارتان مطالعه کنید از همان اول اصلا به سرمایهگذاری در آن کار فکر نکنید. مگر میشود به بازار ارزهای دیجیتال پا بگذارید بدون آن که چیزی در موردش خوانده باشید؟
برنامههای خود را با کسی در میان نگذارید
وقتی دارید کاری انجام میدهید نیازی نیست سیر تا پیاز تصمیمهای خود را برای بقیه بازگو کنید. چه فرقی دارد بقیه در مورد تصمیمهای شما چه فکری میکنند؟ وقت خودتان را با این مسائل تلف نکنید.
جملات شنیدنی از وارن بافت
اگر کمی در اینترنت جستجو کنید هزار و یک جمله از وارن بافت را میشنوید که تقریبا همه آنها به مذاقتان خوش میآید. در این بخش درسهایی از وارن بافت را با هم میخوانیم تا بیشتر با افکار او آشنا شویم:
- هرگز نگذارید پولتان از دست برود و هرگز این قانون را فراموش نکنید.
- کسی که امروز در سایه نشسته است، مدتها پیش درختی کاشته است.
- اگر نتوانید موقع خوابیدن پول در بیاورید، مجبورید تا وقتی در قید حیات هستید کار کنید.
- قیمت پرداختکردنی و ارزش بهدستآوردنی است.
- خریدن چیزی که به آن نیاز ندارید باعث میشود به زودی چیزهایی را بفروشید که به آنها احتیاج دارید.
- اگر تعداد آدمهای خوششانس دنیا یک درصد باشد، ما خودمان را جزو ۹۹ درصد باقیمانده میدانیم.
- پولتان را صرف خرید چیزی کنید که اگر بازار سالها هم بسته شد، ناراحتتان نکند.
- معامله خوب با آدم بد امکانپذیر نیست.
- عملکرد خوب یک شرکت در تجارت موجب موفقیت سهام آن شرکت خواهد شد.
- به دست آوردن شهرت ۲۰ سال طول میکشد ولی از دست دادن آن در پنج دقیقه اتفاق میافتد.
- خرید سهام یک شرکت خوب با قیمت منصفانه و منطقی بهتر از خرید سهام یک شرکت متوسط با قیمت پایین است.
- نتایج شگفتانگیز نیازی به انجام اقدامات شگفتانگیز ندارند.
- به جای آن که قایق سوراختان را درزگیری کنید، بپرید توی یک قایق دیگر.
- وقتی پولتان را خرج میکنید و باقیماندهاش را پسانداز میکنید اشتباه است. باید پسانداز کنید و باقیمانده را خرج کنید.
- در بورس ثروت از جیب افراد عجول به جیب افراد صبور منتقل میشود.
- به یک منبع درآمد اکتفا نکنید و دنبال منابع بیشتری باشید.
روشهای وارن بافت در خرید سهام
وارن بافت در سال ۲۰۱۳ از روشهای خودش برای خرید سهام برای طرفدارانش حرف زد. او گفت وقتی میخواهد سهمی بخرد به آن به عنوان بخشی از کسبوکار نگاه میکند. یعنی انگار دارد کسبوکار را میخرد نه سهم را.
او میگوید هیچ وقت بعد از خرید سهم، قیمتی برای فروش آن در نظر نمیگیرد بلکه سهم را به مدت نامحدود نگه میدارد تا آن کسب و کار به ارزش ذاتیاش برسد. او هنگام خرید سهام، خودش را تحلیلگر تجارت میداند نه تحلیلگر بازار.
او موفقیت را در گرو فرمولها و برنامههای کامپیوتری و انواع سیگنالهای مختلف نمیداند. او میگوید سرمایهگذاری موفق از طریق قضاوت و بررسی صحیح در مورد کسبوکارها حاصل میشود. باید درست فکر کرد و روی احساسات کنترل داشت.
او سهامی را انتخاب میکند که بر اساس نتایج عملیاتیاش راهش را پیدا کند؛ سهامی که با حرف و حدیث رشد میکند، انتخاب وارن بافت نیست. به عقیده وارن بازار در بلندمدت متعادل میشود. اگر بازار ارزش ذاتی یک کسبوکار را بالاتر از محدوده واقعیاش تشخیص دهد، باید سهام آن شرکت را فروخت.
اندیکاتور وارن بافت
با بررسی نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی میتوان از کمارزشگذاری یا بیشارزشگذاری سهام در مقایسه با میانگین تاریخی بازار مطلع شد. در بازارهایی مانند بازار بورس آمریکا این نسبت پرکاربرد است و البته در بازارهای جهانی هم میتوان از آن بهره برد. این شاخص به اندیکاتور وارن بافت هم مشهور است؛ چرا که او بود که استفاده از این نسبت را رواج داد.
بیشتر بخوانید
فرمول این اندیکاتور به شکل زیر است:
SMC/GDP) * ۱۰۰) = نسبت سرمایهگذاری به GDP
که در این فرمول SMC برابر است با میزان سرمایه بازار و GDP نشانگر تولید ناخالص داخلی است.
جمعبندی
وارن بافت به عنوان یکی از برترین سرمایهداران و معاملهگران تاریخ، برای خیلی از ما یک الگوی موفق است و دوست داریم بدانیم راز موفقیت او چیست. چرا یکی میشود وارن بافت و دیگری در معاملات سادهاش هم گیر میکند. همه ما که به بورس علاقه داریم، میخواهیم بدانیم چگونه باید وارن بافت شویم و برای این کار سعی داریم راه و روش او را دنبال کنیم. اما به جای این کارها میتوانیم به زندگی وارن بافت نگاه کنیم. باید ببینیم که او چطور از اشتباهاتش درس گرفت. چطور فکرش را به کار انداخت و موفق شد. همه نمیتوانند وارن بافت شوند ولی همه میتوانند توصیههای او را جدی بگیرند و از آن در سرمایهگذاری خود استفاده کنند. موفقیت الگو و فرمول ندارد. نمیتوان یک نسخه پیچید و آن را برای همه تجویز کرد. اما میتوان از تجربیات بقیه استفاده کرد. جملات، قوانین و توصیههای وارن بافت میتواند حکم یک چراغ راه را داشته باشد که مسیر را برای سرمایهگذاران هموارتر میکند.