تارگت در بورس چیست؟ هدف گذاری برای قیمت سهم
خرید سهام و سرمایه گذاری مراحل مختلفی دارد که شاید تا زمانی که این مراحل را انجام ندهیم از وجود آنها بیخبر باشیم. وقتی سهامی را چه به کمک تحلیل تکنیکال و چه از طریق تحلیل بنیادی بررسی میکنیم، تازه کارمان شروع میشود. شاید خیلیها فکر کنند که فقط موقع خرید باید سهم را تحلیل کرد. اما این اشتباه است. مهم است که هدف قیمت سهم را هم بدانیم. این مسئله با عنوان تارگت در بورس شناخته میشود که شاید بعضی از معاملهگران چندان به آن توجه نکنند. به این ترتیب از همان ابتدا میدانیم که در چه قیمتی باید از سهم خارج شویم. تارگت زدن در بورس روشهای مختلفی دارد و برای انجام این کار باید به چند عامل مهم توجه کنیم. توان تحلیل در این مقاله ابتدا توضیح میدهد که تارگت یا هدف قیمت در بورس چیست و سپس به آموزش تارگت زدن میپردازد.
فهرست مطالب با دسترسی سریع
- تارگت زدن یا هدف قیمتی در بورس یعنی چه؟
- تارگت حد سود، تارگت حد ضرر و نزول قیمت
- مزایای تارگت زدن در بورس
- تعیین تارگت در بورس چطور انجام میشود؟
- عوامل مهم در تعیین هدف قیمتی در سهام
- روش های تعیین قیمت هدف در بورس
- مثالی از تارگت زدن در بورس ایران
- یک سهم و چند هدف قیمت متفاوت
- تحلیل گران چطور روی قیمت سهام اثر میگذارند؟
- ۶ نکته طلایی در مورد تارگت زدن در بورس
- جمع بندی
- سوالات متداول با پاسخ های کوتاه
تارگت زدن یا هدف قیمتی در بورس یعنی چه؟
تارگت، هدف قیمت، قیمت هدف یا Price Target به فرآیندی اشاره دارد که طی آن معاملهگر شرایط آیندهی قیمت سهم را بررسی میکند. یعنی تخمین میزند که در آینده قیمت سهم به عدد X میرسد. مثلا فرض کنید که نماد خساپا اکنون به قیمت ۳,۵۰۰ ریال معامله میشود. تخمین شما از قیمت این سهم در شش ماه آینده ۷,۲۰۰ ریال خواهد بود. شما این قیمت را با توجه به عوامل مختلفی مشخص کردهاید. این قیمت همان تارگت سهم است که در بازار بورس و سایر بازارهای مالی اهمیت زیادی دارد. به کمک این قیمت و با بررسی رفتار آن در آینده، در واقع خودتان را برای روزهای بعد آماده میکنید.
حالا با این توضیحات شما چه فکر میکنید؟ به نظرتان هدف از تعیین تارگت قیمت در بورس چیست؟ این تخمین کمک میکند تا نقاط ورود به سهم و یا خروج از آن را مشخص کنید. وقتی شما روی سهامی سرمایهگذاری میکنید، انتظاری از آن دارید و این انتظارات تارگت قیمت را مشخص میکند. البته که این هدف قیمتی باید واقعبینانه و عاری از سوگیری های روانشناختی باشد. فرقی هم نمیکند که داراییتان چیست. میتواند سهام باشد، قرارداد آتی باشد و یا صندوق قابل معامله.
دقت کنید که قیمت هدف ثابت نیست. بلکه با توجه به شرایط ممکن است تغییر کند. مثلا وضعیت اقتصادی، اخبار و یا عواملی از این دست میتواند تارگتهای معاملهگران را تحت تاثیر قرار دهد. به جز این، باید بدانید که تارگت زدن تضمین قطعی و کامل را با خود به همراه ندارد. شما در پیشبینیتان از تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی استفاده میکنید و فقط احتمالات را میسنجید.
تارگت حد سود، تارگت حد ضرر و نزول قیمت
- تارگت حد سود: فرض کنید سهمی را خریدهاید که قیمت فعلی آن ۲,۰۰۰ ریال است. سهم را بررسی میکنید و از شواهد میفهمید که ممکن است سهم تا قیمت ۷,۵۰۰ ریال رشد کند. این قیمت را به عنوان تارگت در نظر میگیرید. پس وقتی سهم به این قیمت برسد، دارایی خودتان را میفروشید. این همان حد سود است. یعنی از قبل محدودهای را در نظر میگیریم و با رسیدن سهم به آن قیمت، معامله را میبندیم و از سهم خارج میشویم. با این کار در واقع تارگت حد سود را مشخص کردهایم.
- تارگت حد ضرر: در سمت مقابل تارگت حد ضرر را داریم. دوباره مثال قبل را در نظر بگیرید. این بار فرض کنید قیمت سهم کم میشود. در این مواقع باید حد ضرر را به عنوان تارگت در نظر بگیریم. یعنی به جای آنکه با سود از معامله خارج شویم، سهم را با ضرر میفروشیم. چرا که اگر بیشتر در سهم بمانیم ممکن است دارایی را از دست بدهیم. در اینجا مدیریت ریسک و سرمایه از همه چیز مهمتر است.
- تارگت نزول قیمت: در موارد قبلی ما وارد سهم میشدیم و سپس اهدافی را برای آن در نظر میگرفتیم. در اینجا شرایط فرق دارد. اول پیشبینی میکنیم که قیمت سهامی ممکن است کم شود و به یک قیمت مشخص برسد. سپس منتظر این موقعیت میمانیم تا به سهم ورود کنیم. چون پیشبینیمان این است که بعد از این قیمت سهم رشد خواهد کرد. در این شرایط تارگت به ما کمک میکند نقطهی ورود به معامله را پیدا کنیم. مثلا اگر سهم الان با قیمت ۷,۵۰۰ ریال معامله میشود، تحلیلهای ما نشان میدهد که سهم تا قیمت ۲,۰۰۰ ریال ریزش خواهد داشت. پس ما در همان محدوده ۲,۰۰۰ ریال سهم را میخریم تا از رشد آن در آینده سود کنیم.
مزایای تارگت زدن در بورس
مشخص کردن هدف قیمت در بورس مزایای زیادی دارد. به خاطر همین مزایاست که معاملهگران حرفهای همیشه اهداف قیمتی را مشخص میکنند. حالا با هم ببینیم مزایای تارگت قیمت چیست:
- عدم توجه به احساسات: وقتی شما بر اساس تحلیل، قیمت هدف را به دست میآورید، پس دیگر جایی برای احساسات باقی نمیماند. زمانی که از برنامه و استراتژی معاملاتی خود پیروی میکنید یعنی به تواناییهای خودتان باور دارید و به برنامهتان پایبند هستید. پس دیگر احساس در اینجا جایی ندارد.
- انتخاب بهتر: وقتی میخواهیم تارگت سهمی را مشخص کنیم قطعا باید آن سهم را کاملا بررسی کنیم. پس در نتیجه با چشمی باز به خرید بهترین سهام خواهیم پرداخت.
- توجه به ریسک و بازدهی: نسبت سود به زیان یکی از فاکتورهای مهم در بورس است که با تارگت زدن میتوانیم آن را تخمین بزنیم.
- تمرکز بیشتر: وقتی بدون هیچ شک و تردیدی بر اساس برنامه پیش بروید، میتوانید متمرکزتر رفتار کنید. دیگر غافلگیر نخواهید شد. این مسئله خودش باعث وقوع اتفاقات مثبت زیادی میشود و کاهش ضرر و زیان را به دنبال دارد.
- برنامهریزی بهتر: وقتی تارگت قیمت را مشخص میکنید، یعنی خودتان را برای آینده آماده کردهاید. پس برنامهریزی بهتر و منطقیتری خواهید داشت.
- تعیین حد سود و حد ضرر: تارگت زدن باعث میشود حد سود و ضررتان را مشخص کنید و واقعبینانه معامله کنید.
- دریافت سیگنال خرید و فروش: اگر تارگت خود را به درستی تعیین کرده باشید، تقاط ورود و خروج را میتوانید به خوبی پیدا کنید. یعنی میتوانید سیگنال خرید و فروش به دست بیاورید.
قطعا مزایای دیگری هم برای تارگت قیمت وجود دارد و این موارد تنها چند مورد مهمتر بودند.
تعیین تارگت در بورس چطور انجام میشود؟
حالا وقت آن رسیده است که آموزش تارگت زدن در بورس را هم توضیح دهیم. تفاوتی ندارد که شما از چه روشی میخواهید استفاده کنید. به طور کلی برای تارگت زدن معمولا سه روش کلی پیش روی شماست:
- تحلیل بنیادی: در این روش برای تعیین هدف قیمت در بورس ، باید صورت های مالی، نرخ رشد و پشتوانهی شرکت را بررسی کنید.
- تحلیل تکنیکال: در این روش میتوانید از ابزارها و روشهای مختلفی استفاده کنید. مثلا میتوانید به کمک الگوهای نموداری، روند، سطوح حمایت و مقاومت، اندیکاتورها و دیگر ابزارهای تکنیکال هدف قیمتی را مشخص کنید.
- تابلوخوانی: به جز دو مورد بالا، باید تابلوخوانی و بازارخوانی را هم بلد باشید تا نتایج بهتری بگیرید. معاملهگران شخصیتهای مختلفی دارند و همهشان به یک اندازه ریسکپذیر نیستند. استراتژی آنها هم با هم فرق دارد. پس تارگتهای قیمتشان نیز یکسان نیست. وقتی به تابلوی سهام و شرایط بازار نگاه کنیم میتوانیم وضعیت کلی بازار را بفهمیم و با توجه به استراتژی خودمان هدف قیمت را مشخص کنیم.
شاید حالا بهتر بفهمیم که بهترین روش برای تعیین تارگت قیمت در بورس چیست. روشی بهتر است که از ترکیب عوامل بالا کمک بگیرد. یعنی نمیتوان صرفا با توجه به الگوهای نموداری تارگت زد. یا اگر تارگت تنها بر اساس صورتهای مالی باشد کار درستی نیست. هنر یک معاملهگر آن است که بتواند از امکانات موجود در کنار هم استفاده کند و به بهترین شکل، تارگت قیمتی را مشخص کند.
عوامل مهم در تعیین هدف قیمتی در سهام
مسئلهی مهم دیگری که مطرح است آن است که بدانیم عوامل موثر در تعیین تارگت قیمت چیست. برای این کار میتوانیم به مسائل و عوامل زیادی توجه کنیم. اما آنچه که در این بخش میخوانید از جمله مهمترین مواردی است که در تعیین قیمت هدف باید به آنها توجه کرد.
- روند سهم: مهمترین مسئلهای که باید در تارگت زدن در بورس به آن توجه کرد روند سهم است. طبیعتا وقتی روند سهم را پیدا کنیم، تعیین تارگت سادهتر خواهد بود.
- زمان نگهداری: بازه زمانی عامل بسیار مهمی در مشخص کردن هدف قیمت در بورس و سایر بازارهای مالی است. با توجه به اینکه چقدر میخواهید سهم را نگهداری کنید و افق سرمایه گذاری شما چقدر است، قیمت هدف نیز فرق میکند.
- شخصیت سرمایه گذار: معاملهگران میزان ریسکپذیری متفاوتی دارند. اهداف معاملهگری که ریسکپذیرتر است با اهداف فردی که از ریسک گریزان است فرق میکند.
- وضعیت بازار: برای مشخص کردن تارگت قیمت، فقط خود سهم به تنهایی مهم نیست. بلکه شرایط بازار هم اهمیت زیادی دارد. در همین بورس خودمان کم پیش نیامده که در برههای از زمان اکثر سهام صعودی بودهاند یا نزولی. این مسئله ناشی از ضریب همبستگی مثبت در بورس ایران است.
- استراتژیهای معاملاتی: تنوع در استراتژی معاملاتی منجر به تعیین تارگتهای متفاوت میشود.
روش های تعیین قیمت هدف در بورس
در این بخش میخواهیم شش روش را آموزش دهیم که برای تعیین قیمت در بورس میتوان از آن استفاده کرد. این شش روش را به صورت خلاصه در ادامه توضیح میدهیم.
- توجه به نسبت سود به زیان
- سطوح حمایت و مقاومت
- الگوهای نموداری
- میانگینهای متحرک
- سطوح فیبوناچی
- حد ضرر متحرک
توجه به نسبت ریسک به ریوارد
نسبت های مالی در تحلیل سهام اهمیت زیادی دارند. برای این که به کمک این روش تارگت بزنید، باید دو گام زیر را در نظر بگیرید:
- نقطه ورودتان را مشخص کنید و حد ضرر را هم تعیین کنید. فاصلهی این دو نقطه برای ما خیلی مهم است.
- فاصلهی به دست آمده را در اعداد یک، دو یا سه ضرب کنید.
این روش یک روش ثابت و ساده است. در سامانههای تحلیل آنلاین معمولا ابزارهایی وجود دارند که میتوانید نسبت سود به زیان را با توجه به نقطهی ورودتان مشخص کنید. به این ترتیب تارگت حد سود و تارگت حد ضررتان مشخص خواهد شد. باز هم در اینجا مهم است که به شخصیت خودتان نگاه کنید و ببینید تا چه حد میتوانید ریسکپذیر باشید و ضرایب را بر این اساس انتخاب کنید. بهتر است در شروع کار با تارگتهای کوچکتر کار کنید.
سطوح حمایت و مقاومت
یکی از اصلیترین پایههای تحلیل تکنیکال، سطوح حمایت و مقاومت است که خیلی از موارد کاربرد دارد. معمولا قیمت به سطوح مقاومت یا حمایت واکنش نشان میهد. تا وقتی که شاهد شکست خط روند نباشیم، این سطوح از اعتبار زیادی برخوردارند و قیمت با برخورد به آنها واکنش نشان میدهد. پس منطقی است که این سطوح را به عنوان تارگت قیمتی در نظر بگیریم.
البته بهتر است از تعیین تارگت در روی سطوح جلوگیری کنیم. چون این کار ریسک کدارد. به جای آن در بسیاری از مواقع، معاملهگران تارگت قیمتی را چند پله پایینتر یا بالاتر از سطوح تعیین میکنند. به این ترتیب اگر قیمت از این سطح برگردد، ریسک معامله به میزان قابل قبولی کم میشود و میتوان سرمایه را بهتر مدیریت کرد.
الگوهای نموداری
الگوهای نموداری در تحلیل تکنیکال حرفهای زیادی برای گفتن دارند. این الگوها مجموعهای از نکات مهم را در دل خودشان دارند و میتوانیم موقع تارگت زدن در بورس از آنها استفاده کنیم. با توجه به هر الگو میتوان هدفگذاری قیمتی را انجام داد. مثلا هدفگذاری الگوی پرچم که یکی از مهمترین الگوهای ادامه دهنده است، معمولا به اندازهی میلهی آن است یا هدف قیمتی در الگوی سر و شانه، تفاوت بین ارتفاع بالاترین و پایینترین نقطهی الگوست. وقتی شاهد شکست الگو باشیم، احتمال پیشروی قیمت تا نقطهی هدف زیاد میشود.
وقتی ارتفاع را اندازه گرفتید، به همان میزان میتوانید تارگت سهم را مشخص کنید. هر چند ممکن است بعضی از معاملهگران، ارتفاع را در مضربهای دیگری ضرب کنند و اعداد بزرگتری به دست بیاورند. هر چه تارگت از نقطهی ورود فاصلهی بیشتری داشته باشد، احتمال رسیدن سهم به آن کمتر خواهد بود. میتوانید برای شروع تارگتهای محتاطانهای را در نظر بگیرید و وقتی مسلط شدید ضرایب را به کار ببرید؛ آن هم با توجه به شرایط بازار و سایر عواملی که از آن صحبت کردیم.
میانگینهای متحرک
میانگن متحرک هم از جمله مهمترین اندیکاتورها و ابزارهای تحلیل تکنیکال است که به کمک آن میتوان نقاط ورود و خروج را شناسایی کرد. به ویژه آنکه میتوانیم از دو یا چند میانگین با بازهی زمانی مختلف استفاده کنیم. میانگینهای متحرک را میتوان به نوعی حد ضرر متحرک هم دانست. در این روش، واکنش قیمت به میانگین متحرک میتواند مثل واکنش به سطوح حمایت و مقاومت باشد. همزمان که سهم حرکت میکند و جلو میرود، خط میانگین نیز با آن پیش میرود و نقطه حد ضررمان تغییر میکند. در نتیجه تارگت قیمت هم تغییر خواهد کرد.
سطوح فیبوناچی
فیبوناچی را تحلیلگران تکنیکال خیلی خوب میشناسند و از آن استفاده میکنند. وقتی میخواهیم هدف قیمت را در بورس مشخص کنیم، میتوانیم از فیبوناچی اکستنشن کمک بگیریم. وقتی یک موج ۱۲۳ یا ABC را در نمودار قیمت سهام دیدیم، ابزار فیبوناچی اکستنشن را انتخاب میکنیم و روی نمودار قیمت قرار میدهیم. یعنی کافی است آن را از بالای موج اصلاحی تا پایین آن رسم کنیم. سطوح اکستنشن فیبوناچی روی نمودار ظاهر میشوند و میتوانیم به کمک آنها تارگتهای قیمتی را مشخص کنیم.
مثلا سطوح ۱۶۱ و ۱۳۸ درصد معمولا در میان معاملهگران به عنوان اهداف قیمتی انتخاب میشوند. البته سطوح دیگر را هم میتوان به عنوان تارگت قیمتی در نظر گرفت. اما معمولا احتمال تاچ شدن آنها کمتر است؛ هرچند محال نیست.
حد ضرر متحرک
این روش را میتوان با تمامی روشهای بالا ترکیب کرد که به عنوان مثال در روش میانگین متحرک به آن اشاره کردیم. با توجه به اینکه با گذشت زمان وضعیت سهم تغییر میکند، شما هم میتوانید تارگت خودتان را تغییر دهید. در واقع در این روش و به کمک حد ضرر متحرک، شما بر اساس روند معامله میکنید. یعنی هیچ چیز از قبل به طور مشخص تعیین نمیشود. بلکه در آغاز یک تارگت قیمتی فرضی دارید که با گذشت زمان میتوانید آن را کمتر یا بیشتر کنید. حتی ممکن است بخشی از سهم را بفروشید و سیو سود کنید و با باقیماندهی داراییتان در سهم بمانید و ریسک کنید. ممکن است این ریسک در نهایت به سود یا ضررتان تبدیل شود.
مثالی از تارگت زدن در بورس ایران
هر کدام از روشهایی را که در بالا به آنها اشاره کردیم در بورس ایران نیز پیاده میشوند. در اینجا به عنوان مثال و برای درک و آموزش بهتر تارگت زدن در بورس، از روش حد ضرر متحرک و میانگین متحرک استفاده میکنیم. سری به بازار سهام ایران زدیم و نماد رانفور را انتخاب کردیم. در تصویر زیر میبینید که یک اندیکاتور میانگین متحرک ۵۰ روزه را به نمودار سهام اضافه کردهایم. نقطهی ورود هم با فلش سبزرنگ مشخص شده است.
در ابتدا ما هیچ ایدهای از تارگت قیمتی نداریم. چرا که باید منتظر بمانیم تا سهم حرکت کند و روند قیمت آن را ببینیم. میبینید که سهم تا نقطهی خوبی افزایش قیمت داشته است. ولی باز هم در آن اوج قیمت ممکن است سهم را نفروشیم. در سمت راست و در نقطهای که با فلش قرمز مشخص است میبینید که کندل ها پایین میانگین متحرک بسته شدهاند. این یعنی حد ضرر متحرک فعال شده است و بهتر است با توجه به اینکه تارگتمان بر مبنای شکست میانگین متحرک و حد ضرر متحرک بنا شده بود، سهم را بفروشیم.
با مشاهدهی تمام روشهای بالا میتوانیم یک نکته را بفهمیم و آن اینکه هیچ روش قاطع و کاملی برای تارگت زدن در بورس وجود ندارد. تمام این روشها نسبی هستند و ممکن است با توجه به شرایط مختلف، گاهی جواب بدهند و گاهی نه.
یک سهم و چند هدف قیمت متفاوت
یک مسئلهی بسیار مهم در هنگام تعیین تارگت سهام وجود دارد که باید به آن توجه کنیم. آن هم این است که تحلیلگران مختلف ممکن است چند هدف قیمتی متفاوت را برای یک سهم در نظر بگیرند. یعنی تارگت قیمت نفر اول شاید ۴,۰۰۰ ریال باشد ولی وقتی نفر دوم همان سهم را تحلیل میکند، هدف قیمتی او ۴,۵۰۰ ریال است. این موارد بستگی به میزان پذیرش ریسک، بازه زمانی و عواملی از این دست دارد.
البته این به آن معنا نیست که یکی از تارگتها درست و دیگری غلط است. ممکن است هر دو تارگت درست باشد و تفاوت آن فقط به دلیل تفاوت در دیدگاه و بینش دو معاملهگر باشد. مطمئنا اگر تارگت قیمت شما برای ۹ ماه باشد با فردی که بازهی زمانی ۲ ساله را مدنظر دارد متفاوت خواهد بود. باز هم باید یادآوری کنیم که گذشت زمان و وقایع پیرامون یک سهم هم میتواند تارگت را دستخوش تغییر کند.
همچنین ممکن است هر دو معاملهگر تارگت را به اشتباه مشخص کرده باشند. به هر حال گاهی انتظارات از یک سهم بیجاست و این مسئله باعث میشود تارگتها هم درست نباشند. تارگت بر اساس عرضه و تقاضا و سایر اطلاعات یک سهام مشخص میشود. به این نکته هم توجه کنید که وقتی سهم به تارگت رسید، الزاما به معنای این نیست که باید حتما از سهم خارج شوید. این دیگر به ریسکپذیری شما، پایبندی به استراتژی و البته شرایط بازار بستگی دارد.
تحلیل گران چطور روی قیمت سهام اثر میگذارند؟
مسئلهی مهمی که در تارگت زدن با آن مواجه هستیم این است که وقتی یک تحلیلگر حرفهای و به نام هدف قیمت را در یک سهم مشخص میکند، نقش موثری در رسیدن به آن قیمت هدف دارد. فرض کنید قیمت سهم یک شرکت ۴,۰۰۰ ریال است و روی آن سرمایه گذاری می کنید. یک تحلیلگر خبره از قبل هدف قیمتی این سهم را ۸,۰۰۰ ریال مشخص کرده است. حالا فرض کنید تحلیلگر شرایط را میسنجد و میفهمد که تارگت قبلی باید تغییر کند. با توجه به عملکرد بد شرکت، تحلیلگر تارگت جدید را اعلام میکند و میگوید احتمال دارد سهم تا ۳,۰۰۰ ریال هم ریزش داشته باشد. شنیدن این مسئله از جانب تحلیلگر، خودش به فروش بیشتر دامن میزند.
آنچه گفتیم یک مثال از تارگت حد ضرر هم بود. حالا ممکن است شرایط برعکس هم باشد. یعنی عملکرد شرکت میتواند آنقدر خوب باشد که تحلیلگر تارگت را بالاتر ببرد. پس سرمایه گذاری در این سهم بیشتر میشود و استقبال خریداران نیز افزایش پیدا میکند. این مسئله باعث میشود سهم سریعتر به سمت تارگت مشخص شده حرکت کند.
اما آیا هر تحلیلگری میتواند روی هر سهامی اثر بگذارد؟ قطعا نه. تحلیلگر باید از سابقه، تجربه، مهارت و اعتبار خوبی برخوردار باشد. مسلما سهامداران و سرمایه گذاران به حرفهای یک تحلیلگر ناشناختهی بیسابقه چندان توجه نمیکنند. پس اثرگذاری بیشتر به وضعیت تحلیلگر بستگی دارد.
۶ نکته طلایی در مورد تارگت زدن در بورس
در پایان چند نکتهی مهم را در مورد تارگت زدن در بورس با هم مرور میکنیم:
- هدف از تارگت زدن این است که بتوانیم قیمت سهم را در آینده پیشبینی کنیم.
- هدف قیمت در بورس میتواند از قیمت فعلی سهام کمتر یا بیشتر باشد. وقتی بازار گاوی باشد هدفها بالاتر و وقتی بازار خرسی باشد هدفها پایینتر خواهند بود.
- معاملهگران مختلف ممکن است اهداف قیمتی متفاوتی با هم داشته باشند. این مسئله به آن دلیل است که روش و شخصیت آنها با هم تفاوت دارد.
- تحلیلگران معتبر و حرفهای با تعیین تارگت میتوانند بر قیمت سهم اثر بگذارند.
- هدف گذاری در یک سهم با توجه به افق سرمایه گذاری مشخص میشود. ممکن است فردی با دید چندماهه تارگت را تعیین کرده باشد و دیگری با دید چند ساله. معمولا اهداف قیمت بلندمدت هم منطقیتر هستند و هم معتبرتر. ولی همیشه هم اینطور نیست.
- تعیین تارگت قیمتی به منزلهی قطعیت نیست. در نهایت معاملهگر باید بتواند ریسک و سرمایه را مدیریت و کنترل کند و در شرایط مختلف اقدام صحیح را انجام بدهد.
جمع بندی
تارگت زدن در بورس به معنای تخمین قیمتهای هدف در سهم است. این تخمین میتواند بر اساس عوامل مختلف بنیادی یا تکنیکال باشد. موقعی که میخواهیم تارگت قیمت را مشخص کنیم باید موارد مختلفی را در نظر بگیریم. در این میان عواملی مثل افق زمانی سرمایهگذار، میزان ریسکپذیری او، روند سهم، وضعیت بازار و عوامل بیرونی میتوانند در تعیین هدف قیمت در بورس موثر باشند. تحلیلگران معمولا به کمک سطوح حمایت و مقاومت، روند، الگوهای نموداری، صورتها و نسبتهای مالی، سطوح فیبوناچی و … اقدام به تعیین قیمت هدف میکنند. وقتی قیمت هدف را مشخص میکنیم ممکن است سهم از آن قیمت هم بیشتر رشد کند یا بریزد. توجه به این نکته هم مهم است که در تعیین قیمت هدف نباید انتظارات بیجای خود را در این فرآیند دخیل کنیم و تنها به کمک دادههای واقعی و عینی این کار را انجام بدهیم.
سوالات متداول با پاسخ های کوتاه
هدف یا تارگت قیمت عددی است که انتظار میرود سهم در آینده به آن برسد. این عدد را از طریق روشهای متفاوتی مثل تحلیل تکنیکال یا بنیادی به دست میآورند.
مدیریت سرمایه، جلوگیری از دخالت احساسات و تصمیمگیریهای منطقی، بازدهی بهتر معاملات، مدیریت ریسک، تمرکز بیشتر، پایبندی به استراتژی و …
برای ورود به معامله و خروج از آن میتوانیم به تارگت توجه کنیم. وقتی انتظار داریم قیمت سهمی رشد کند، آن را در قیمت پایین میخریم و در قیمت بالاتر میفروشیم. یا وقتی پیشبینی میکنیم قیمت سهمی قرار است کم شود، صبر میکنیم تا ریزش اتفاق بیفتد و بعد از آن وارد سهم میشویم.
برای تعیین تارگت روشهای زیادی وجود دارد. ولی مهمترین آنها به کمک سطوح حمایت و مقاومت، تعیین خط روند، فیبوناچی، الگوهای نموداری، حد ضرر متحرک، نسبت ریسک به ریوارد و میانگین متحرک انجام میشود.
چون نگرش، استراتژی، شخصیت، بازهی زمانی و به طور کلی هدف هر فرد از هر سرمایه گذاری متفاوت است و از این رو نتایج هدف هم فرق میکند.