مقالات

سوگیری‌های شناختی چطور بر بازار سهام تاثیر می‌گذارند؟

اگر شما هم پیش از ورود به بازار سهام، به دنبال یادگیری مفاهیمی نظیر تحلیل تکنیکال، ابزارهای مختلف، و کاربرد این ابزارها رفته‌اید و مطالعاتی در این زمینه انجام داده‌اید تا بتوانید در معاملات بهتر عمل کنید، کار بسیار درستی انجام داده‌اید. با این‌ همه، ممکن است وقتی به گذشته نگاه می‌کنید، به این نکته فکر کنید که در بدو ورود خود به این بازار تا چه میزان تصمیمات نابخردانه گرفته‌اید. حتی ممکن است متوجه شوید که سودهایی که در آن زمان نصیب‌تان شده است، با چاشنی شانس همراه بوده و ناشی از سیر صعودی بازار بوده است. اصلا عجیب نیست اگر به این نتیجه برسید که اکثر خرید و فروش‌های شما از منطقی مستدل پیروی نکرده و در این میان احساسات و هیجانات به همراه سوگیری‌های شناختی در اتخاذ تصمیمات معاملاتی شما در بازار سهام دخیل بوده‌اند.

البته شما تنها نیستید و بسیاری از سرمایه‌گذاران بازار بورس نیز اسیر این سوگیری‌های شناختی می‌شوند. در ماه‌های گذشته، ۵۰ میلیون کد بورسی جدید صادر شده است که اکثر این افراد،‌ برای انجام معاملات مربوط به سهام عدالت اقدام به تهیه کد بورسی کرده‌اند. به جرات می‌توان گفت که اکثر فعالان امروز در این بازار، به جای آن‌که رفتارهای حرفه‌ای از خود نشان دهند، بر طبق سو‌گیری‌های شناختی و متاثر از آن‌ها واکنش نشان می‌دهند.

سو‌گیری‌های شناختی رایج در بازار سهام

۱- رنج ضرر

تاثیر سوگیری‌های شناختی بر بازار سهام

برای این ‌که مفهوم این مورد از سوگیری‌های شناختی بهتر آشنا شویم مثالی ارائه می‌کنیم. فرض کنید شخصی با ۸ میلیون تومان سرمایه اولیه وارد بازار بورس می‌شود و در مدت کوتاهی به سود مطلوبی دست پیدا می‌کند. به این ترتیب ۸ میلیون او، به ۱۲ میلیون تومان تبدیل می‌شود. حال تصور کنید که این فرد در این زمان سهم خود را می‌فروشد و اقدام به خرید سهام شرکت دیگری می‌کند و این بار نیز با ۱ میلیون سود، دارایی خود را به ۱۳ میلیون تومان افزایش می‌دهد.

درست در این نقطه بازار وارد یک اصلاح عمیق می‌شود و این فرد قبل از فروش سهم‌های خود، با صفوف فروش سنگینی مواجه می‌شود. حالا اگر شرایط را طوری در نظر بگیریم که شخص مذکور از اینترنتی نه چندان قوی استفاده می‌کند و به دلیل عدم سکونت در تهران، از سرورهای کارگزاری‌اش فاصله دارد، و از سویی دیگر به این‌ موارد هسته بورس و زیرساخت‌های نه چندان قوی کارگزاری را هم اضافه کنیم، درمی‌یابیم که ابر و باد و مه و خورشید به او اجازه‌ نمی‌دهند که بتواند در زمان مناسبی در صف قرار گیرد و سهم‌ خود را بفروشد. نتیجه چه خواهد شد؟‌ درست است، او نمی‌تواند جلوی زیان خود را بگیرد.

سرانجام اصلاح بازار در یک نقطه تمام می‌شود و او که تا کنون سهام خود را نفروخته است، مجددا سود می‌کند و دارایی‌اش به ۱۲ میلیون می‌رسد.

اگر آن فرد در این زمان سهم خود را بفروشد، به رغم سود ۵ میلیون تومانی‌اش، هم‌چنان رضایت چندانی ندارد. دلیل این امر آن است که او طی این اصلاح، ۱ میلیون از سود خود را از دست داده است. یعنی این ضرر ۱ میلیونی از سود ۵ میلیون‌ تومانی در نظرش بسیار پررنگ‌تر جلوه می‌کند.

در حقیقت معامله‌گران در بازار سهام و دیگر بازارهای سرمایه، زمانی که بدانند سود و زیان سرمایه‌گذاری آن‌ها برابر است، تمایل چندانی برای ورود به چنین موقعیت‌هایی از خود نشان نمی‌دهند.

این‌گونه در نظر بگیرید که فردی بر این امر واقف است که خرید یک سهم خاص احتمال سود و زیان پنجاه‌پنجاه دارد، و ممکن است در یک ماه او سودی ۳۵ درصدی کسب کند. با این حال او به دلیل زیان ۳۵ درصدی بالقوه، احتمالا دست به خرید این سهم نخواهد زد، چرا که بار روانی ضرر این سهم از بار روانی سود آن بیشتر است.

۲- سوگیری گذشته‌نگرانه (Hindsight Bias)

سوگیری پس‌نگری یا گذشته‌نگری یکی از خطاهای شناختی است که موجب می‌شود یک تصویر غیرعقلانی نسبت به گذشته خود داشته باشیم.

احتمالا شما هم هنگامی که قصد سرمایه‌گذاری در بازار سهام را داشتید، مدام از اطرافیان خود (که البته با این بازار آشنایی ندارند) شنیده‌اید که این بازار جای خوبی نیست و موجب از دست رفتن سرمایه خواهد شد. درست زمانی که بازار وارد اصلاح جدی خود می‌شود، همان افرادی که این حرف‌ها را می‌زدند شما را شماتت می‌کنند و جمله‌هایی با مضامینی آشنا بر زبان می‌آورند. «نگفتم بورس به درد نمی‌خورد؟» یا «حالا به حرف من رسیدی؟»

این افراد آن‌چنان مطمئن از این پیش‌گویی نادرست خود صحبت می‌کنند که گویی خودشان تمام چم و خم بازار را می‌شناسند و در این امر بسیار حرفه‌ای هستند. نکته این‌جاست که این افراد اگر کمی، فقط کمی از بازار مطلع بودند، بر این قضیه واقف بودند که اصلاح جزئی از ذات بازار سهام است و بازار بدون اصلاح محال است.

در واقع این افراد تنها طبق شنیده‌های خود از گوشه‌وکنار در مورد چنین مسائلی، اظهار فضل می‌کنند و هنگامی که به خیال خودشان پیش‌بینی‌های‌شان درست از آب در می‌آید، از آگاهی خود اطمینان پیدا می‌کنند و پیش خود گمان می‌کنند که دارای بینش و بصیرتی مثال زدنی هستند.

سوگیری گذشته‌نگرانه همان عاملی است که شاید در طول زندگی بارها موجب شده است بعد از رخ دادن واقعه‌ای به این نتیجه برسیم که وقوع چنین اتفاقی محتمل بوده و حتی ما نیز آن را پیش‌بینی کرده بودیم. مشکل این‌جاست که ممکن است انسان پس از این اتفاق، به این تصور غلط دست پیدا کند که دیگر تمام‌ پیش‌بینی‌های او درست خواهند بود.

۳- سوگیری تمرکز بر آخرین اطلاعات (Recency Bias)

همین مدل از سوگیری‌های شناختی بود که در سال ۲۰۰۸ منجر به بحران مالی شد و تا کنون گریبان بسیاری از افراد را گرفته است. این مورد از سوگیری‌های شناختی به این معناست که انسان‌ها گمان می‌کنند هرچه در گذشته رخ داده، در آینده نیز اتفاق می‌افتد و ادامه خواهد داشت. بورس ایران را در اوایل سال ۹۹ در نظر بگیرید. افرادی که با توصیه اطرافیان خود و تنها با سیگنال‌هایی که به دستشان رسیده و بدون هیچ تحلیل و منطقی سودهای فراوانی کسب کرده‌اند، گمان می‌کنند که شرایط همین‌گونه خواهد ماند و این اتفاقات پایدار خواهد بود. این امر موجب می‌شود که بسیاری از افراد این حقیقت را نپذیرند که بازار سهام به صورت عادی تنها شاید در هر ماه سودی ۲۰ درصدی داشته باشد.

به این فکر کنید که این مدل از سوگیری‌های شناختی چگونه می‌تواند زیان‌بار باشد. مثلا زمانی که بازار در آستانه یک اصلاح اساسی است، این افراد طبق همین تفکر، سرمایه زیادی را به امید سود بیشتر وارد بازار می‌کنند و با ضررهای دور از انتظاری مواجه می‌شوند و حتی اصل سرمایه‌شان نیز به خطر می‌افتد.

حالتی برعکس این شرایط نیز وجود دارد. مثلا ممکن است بازار سهام برای مدتی طولانی ریزشی باشد و فردی گمان کند که شرایط همیشه همین‌ گونه خواهد بود و از همین رو سرمایه‌گذاری نکند.

بعد از مدتی که روند بازار عادی شد، این فرد متوجه می‌شود که با تصمیم اشتباهش فرصت‌های زیادی را هدر داده‌ است و سودهایی را که می‌توانسته کسب کند، به آسانی از دست داده است.

۴- اثر لنگر (Anchoring Bias)

این دسته از سوگیری‌های شناختی به این مطلب اشاره دارد که اطلاعاتی که نخست به دست می‌آیند، اثرگذاری بیشتری نسبت به اطلاعات بعدی خواهند داشت. برای مثال زمانی که یک کالا به جای این‌که با قیمت ۵۰۰۰ تومان به فروش برسد، با قیمت ۴۹۹۸ تومان فروخته می‌شود، سرو‌کله اثر لنگر پیدا می‌شود. در واقع ذهن ما ارقام آغازی را که می‌بیند، دچار این خطا می‌شود که قیمت کالا نزدیک به ۴۰۰۰ تومان است، اما این امری نادرست است.

همین امر در بازار بورس نیز دیده می‌شود. برای مثال ممکن است یک سرمایه‌گذار از افزایش سرمایه یک شرکت از محل تجدید ارزیابی آن مطلع شده باشد. وی با مراجعه به نمودارها و تحلیل تکنیکال و بررسی صورت‌های مالی تصمیم به سرمایه‌گذاری در آن شرکت می‌کند. درست قبل از این‌ که اقدامی انجام دهد، متوجه یک تخلف عملیاتی یا یک دعوای حقوقی در آن شرکت می‌شود که می‌تواند زیانی عمده را در پی داشته باشد. اما اثر خبر دوم بر ذهن این فرد کمتر از اثر خبر اول است و از همین رو او با وجود این خبر بد اقدام به خرید سهام شرکت مورد نظر می‌کند.

۵- سوگیری تاییدی (Confirmation Bias)

ذهن انسان به طور کلی تمایل به تایید عقاید پیشین خود دارد. زمانی که شما بر موضوعی باور دارید و اطلاعات جدیدی به دستتان می‌رسد که با آن عقاید در تناقض هستند، ذهن می‌کوشد که این اطلاعات را به شیوه‌ای تفسیر کند که در راستای تایید آن عقاید اولیه باشد. بیشتر افراد اگر موفق به انجام چنین کاری نشوند، ذهن‌شان از یافته‌های جدید کاملا صرف‌ نظر می‌کند.

در بورس نیز می‌توان شاهد این خطاها در سوگیری‌های شناختی بود. مثلا ممکن است فردی بر ارزشمند بودن سهم یک شرکت ایمان داشته باشد. اگر اطلاعات جدیدی منتشر شود که با عقیده وی در مورد ارزشمندی این شرکت در تناقض باشد یا اثر آن را کمرنگ کند، ذهن آن فرد تلاش می‌کند تا اخبار جدید را در راستای ارزشمند نشان دادن سهم آن شرکت تفسیر و برداشت کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا