طبقه سرمایهداری چه ویژگیهایی دارند؟ چگونه میتوان عضوی از این طبقه بود؟
یکی از موضوعاتی که بحث آن همیشه داغ و پرحاشیه است، مربوط به طبقه سرمایهداری است. این مسئله را میتوان از منظرهای مختلفی مورد بررسی قرار داد. اهمیت این موضوع از آنجهت است که نقش سرمایه در بسترهای اقتصادی و بازارهای مالی غیرقابل انکار است و به همین جهت حتی یک طبقه اجتماعی مختص خود را به وجود آورده است. یک سیستم اقتصادی بدون وجود سرمایه نمیتواند شکل گیرد. اما آنچه در این مطلب قرار است به آن بپردازیم، مسئلهای متفاوت است. در این مطلب قصد داریم با تفکر غلطی که در خصوص دلایل موفقیت سرمایهداری رواج دارد صحبت و آنها را بررسی کنیم. معمولا افراد طبقه متوسط دیدگاه نادرستی نسبت به طبقه سرمایهدار دارند. مثلا گمان میکنند موفقیت این طبقه در گرو شانس و یا ثروت بادآوردهای است که به آنها رسیده است. اما این مسئله تا چه اندازه صحت دارد؟ در ادامه پاسخ این سوال را خواهید یافت.
نظام سرمایهداری به زبان ساده
پیش از آنکه به رموز موفقیت طبقه سرمایهداری بپردازیم، بهتر است نگاهی کوتاه به مفهوم نظام سرمایهداری داشته باشیم. نظام سرمایهداری به سیستمی اطلاق میشود که در آن اقلیت جامعه سرمایههای فراوانی در دست دارند و در سمت مقابل افراد فرودست قرار میگیرند. مبنای این نظام با توجه به قانون عرضه و تقاضا شکل میگیرد. بازار آزاد را میتوان یکی از بارزترین انواع نظام سرمایهداری دانست. چرا که مالکان کالا در چنین بازارهایی در خصوص عرضه و تولید به صورت شخصی تصمیمگیری میکنند. یعنی هیچ قید و شرطی ندارند. از جمله مزایای وجود از این نظام این است که مشکلات موجود در چرخه تولید و توزیع به شکل مطلوبی کاهش خواهد یافت.
بیشتر بخوانید
راهکارهایی برای پیوستن به طبقه سرمایهداری
طبقه سرمایهداری را باید طبقه اقلیت هر جامعه دانست؛ اقلیتی که بیشترین میزان سرمایه را در دست دارند. اما راز موفقیت طبقه سرمایهداری در چیست؟ قشر متوسط جامعه همواره گمان میکنند که طبقه سرمایهدار از آغاز سرمایهدار بودهاند. شاید گمان کنید که میتوان این دیدگاه را پذیرفت اما آنچه در ادامه بیان میشود، نشان میدهد که حقیقت چیز دیگری است. در ادامه با توجه به نکاتی که بیان میشود، میتوان تفاوت میان طبقه سرمایهداری و قشر متوسط جامعه را از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار داد. به این ترتیب خط بطلانی بر تفکر نادرست رایجی که در این باره وجود دارد، کشیده میشود.
تفکر و نگرش خود را تغییر دهید
احتمالا شنیدهاید که میگویند وقتی انسان به جایگاه پایین خود قانع باشد، همیشه در همان سطح باقی میماند. نخستین راز موفقیت طبقه سرمایهدار این است که پول برای آنها کار میکند نه آنها برای پول. جالب است نه؟ همین طرز تفکر است که میتواند تفاوت میان قشر سرمایهدار و قشر ضعیف یا متوسط جامعه را رقم بزند. در واقع، افراد طبقه سرمایهدار جامعه درآمدهای خود را در مسیری مصرف میکنند که منجر به ایجاد داراییهای درآمدزا شود. موفقیت نظام سرمایهداری به زبان ساده از این منظر به همان دیدگاهی برمیگردد که میگویند پول، پول میآورد.
از سوی دیگر، طبقه سرمایهداری تاکید دارد که باید روی پروژههایی سرمایهگذاری کرد که برای مدتی بیشتر از ۲۵ سال سودآوری سهام را به دنبال دارد. یکی از مهمترین تفاوتهای طبقه سرمایهداری و طبقه قشر متوسط جامعه دقیقا در همینجا آشکار میشود. اقلیت سرمایهدار به دنبال پروژههایی میروند که میتوانند سالها روی سود سهام آنها تکیه کنند. طبقه متوسط نیز چنین کاری را انجام میدهند اما دارایی آنها یک چک حقوق است که معمولا خرج میشود و چیزی از دارایی باقی نمیماند.
به عنوان تفاوتی دیگر در نگرش افراد باید گفت که اعضای طبقه سرمایهداری برایشان اهمیتی ندارد که پول خود را از چه طریقی به دست میآورند. یعنی ممکن است دارایی خود را از طریق خدمات لولهکشی یا نخاله ساختمانی به دست آورند.
منابع درآمد خود را از بخشهای مختلف به دست آورید
تخصیص دارایی و در واقع، بهکارانداختن دارایی در بخشهای مختلف از جمله دیگر دلایل موفقیت طبقه سرمایهداری است. به این ترتیب این افراد میتوانند با توجه به سرمایهای که در دست دارند، فرصتهای مفید بیشتری به دست بیاورند. اگر فردی بتواند چندین منبع درآمد داشته باشد، میتواند یک حاشیه امن برای خود دستوپا کند. دقیقا مشابه آنچه در مباحث پوشش ریسک در بازارهای مالی به آن اشاره کردیم.
با افزایش دامنه فعالیتها، ریسکهای موجود در زمینههای شغلی کم میشود و افزایش ثروت اتفاق میافتد. چرا که اگر شاهد سقوط قیمتها باشیم، میتوان به سراغ داراییهایی رفت که پایینتر از ارزش ذاتی خود قیمتگذاری شدهاند. زمانی که منبع درآمد دیگری هم داشته باشید، میتوانید با درآمدی که از این طریق به دست میآورید، سهام ارزانقیمت را خریداری کنید. در این شرایط حتی اگر جایگاه شغلیتان هم متزلزل باشد، همچنان منابع درآمدتان میتواند موجب امیدواری باشد.
درآمد غیرفعال را به درآمد فعال ترجیح دهید
یکی دیگر از تفاوتهای میان طبقه سرمایهداری و سایر طبقات جامعه، این است که این اقلیت ارزش بیشتری برای زمان خود قائلاند. به همین خاطر به درآمدهای غیرفعال توجه بیشتری دارند. منظور از درآمدهای غیرفعال، درآمدهایی است که برای به دست آوردن آنها نیازی به مشارکت فعالانه نیست. یعنی شما میتوانید وقت کمتری را در این فعالیتها سپری کنید و زمان آزاد بیشتری خواهید داشت. از جمله منابع درآمد غیرفعال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- اجاره ملک
- حق امتیاز کتاب و نشریه و سایر فعالیتهای هنری و فرهنگی
- حق ثبت اختراع
- درآمدهای ناشی از تبلیغات اینترنتی
- سهام و صندوقهای سرمایهگذاری
- حقوق بازنشستگی
- بهره اوراق بهادار و گواهی سپرده
اگر هدف خود را بر روی این مسئله قرار دهید که بتوانید به درآمدهای غیرفعال برسید، فرصتهایی را که در اطرافتان وجود دارد به وضوح خواهید یافت.
با نگاهی متفاوت به ماهیت پول بنگرید
دید اعضای طبقه سرمایهداری و اعضای طبقه متوسط جامعه در خصوص ماهیت پول با هم متفاوت است. البته که در نگاه هر دو گروه، پول ابزاری مبادلاتی است که محدود است و تا زمانی که تمام نشود، میتوان از آن استفاده کرد. تفاوتی که میان نگرش طبقه سرمایهداری و طبقه متوسط یا ضعیف جامعه وجود دارد این است که اقلیت سرمایهدار به هر ریالی که به دست میآورند به چشم یک ابزار مولد نگاه میکنند. یعنی ابزاری که میتوان به کمک آن پول بیشتری به دست آورد. اگر بخواهیم در این تعریف پول را به شکل یک دانه در نظر بگیریم، دو راه پیش رویمان خواهد بود. نخست این که دانه را بخوریم که در آن صورت تمام میشود. دیگر اینکه با کاشتن دانه، آن را افزایش دهیم. راه دوم راهی است که طبقه سرمایهداری آن را انتخاب میکند.
طبقه سرمایهداری به خوبی عامل زمان را مورد توجه دارد. آنها میدانند که هرچه زمان بیشتری سپری شود، دانهای که کاشته شده است، محصول بیشتری خواهد داد. در این میان، این افراد به نرخ درآمد نیز توجه بسیاری میکنند. مسئلهای که در سایر اقشار جامعه یا وجود ندارد یا بسیار ضعیف است.
به دنبال یافتن و خلق فرصتهای جدید باشید
بسیاری از اوقات قشر متوسط جامعه معتقد است که سرمایهداران خوششانس هستند. آنها میگویند یک سرمایهدار شانس زیادی داشته تا به این نقطه رسیده است. حال آنکه واقعیت چیزی جز این است. طبقه سرمایهداری در پی خلق فرصتهاست. دوباره به همان مسئله تفاوت نگرش برمیخوریم؛ شاید آنچه که سرمایهداران به آن به دید یک فرصت مطلوب مینگرند، در نگاه قشر متوسط فرصت مناسبی نباشد.
مسئله دیگر این است که اقلیت سرمایهدار به منظور افزایش ثروت خود مدام در حال مطالعه و کار هستند. زندگی یک فرد عادی معمولا در یک روتین همیشگی خلاصه میشود. برخاستن از خواب و رفتن سرکار، ریسکپذیری کم، عدم ردیابی فرصتهای مختلف. اما اعضای طبقه سرمایهداری همواره به دنبال بسترهای مختلفی هستند که دانههای خود را در آن بکارند و از آن زمین حاصلخیز، محصول مرغوبی برداشت کنند. در نهایت تمام این مسائل از دید سایر افراد جامعه در شانس خلاصه میشود. شانس را اگر بپذیریم، باید تعریف جدیدی برای آن ارائه دهیم؛ شانس یعنی هنر استفاده از فرصتها.
فعالیت خود را فارغ از روند بازار ادامه دهید
سرمایهگذاران بازار بورس معمولا از هم در مورد اوضاع بازار سهام میپرسند. یا افرادی که در حوزه ملک فعالیت میکنند به دنبال آن هستند که ببیند روند بازار در این بخش چگونه است. اما موفقیت اعضای طبقه سرمایهداری در مسائل دیگری خلاصه میشود. آنها به دنبال آن هستند که بدانند در فاصله چند سال آینده، معاملاتی که انجام دادهاند، چگونه خواهد بود. یا مثلا در پی آن هستند که با درآمد خود، خانههای اجارهای باز کنند و از اعتبار مالیاتی برخوردار شوند.
به بیان دیگر میتوان گفت که اعضای طبقه متوسط همیشه به دنبال یک راهنما هستند که آنها را هدایت کند. اما اعضای طبقه سرمایهداری در پی محاسبه ارزش داراییهای خاص خود هستند و بر اساس همین مسئله میتوانند دست به خرید و فروش بزنند. طبقه متوسط بر پایه حدس و گمان پیش میروند و معمولا محافظهکاری و تجارت ایمن را در دستور کار قرار نمیدهند ولی تفکر طبقه سرمایهدار، فارغ از شرایط صعودی یا نزولی بازار این است که همواره میتوان اقدامی هوشمندانه انجام داد که به سود بینجامد.
اطلاعات و دانش مالی به دست آورید
نمیتوان منکر این مسئله شد که موفقیت طبقه سرمایهداری به میزان زیادی در گرو اطلاعات آنهاست. سرمایهداران به سراغ قوانین مالیاتی و حسابداری میروند. هدف آنها این است که بتوانند با کسب اطلاعات و دانش، سرمایه خود را به شکلی منطقیتر و مثمرثمرتر به کار گیرند. همچنین میتوانند به این طریق فرصتهای موجود را بهتر تخمین بزنند. مسئلهای که شاید در سایر اقشار جامعه کمتر به آن توجه شود.
بازی تجارت را یاد بگیرید
طبقه متوسط معمولا ارتباط نادرستی با پول دارند. یعنی آنها از همان ابتدا آموزش دیدهاند که باید به دنبال یک شغل ایمن باشند تا بتوانند در آینده روی آن حساب کنند. یا باید سرمایه خود را صرف خرید وسایلی کنند که به مرور زمان از ارزش آنها کاسته میشود.
اما اعضای طبقه سرمایهداری چنین نمیاندیشند. آنها به ترازنامه خود توجه میکنند و به این ترتیب میتوانند تجارت را مانند یک بازی و به شیوهای آسانتر دنبال کنند. این مسئله ترس را از آنها دور میکند و به آنها این اطمینان را میدهد که حتی در صورت ضرر و زیان هم میتوانند با یک اقدام درست، دارایی خود را مجددا به دست آورند.
ویژگیهای طبقه سرمایهداری
با توجه به آنچه در خصوص رموز موفقیت طبقه سرمایهداری و تفاوت آن با طبقه متوسط و ضعیف جامعه بیان شد، میتوان این ویژگیها را برای سرمایهداران در نظر گرفت:
- برخلاف باور عموم، اغلب آنها ثروت خود را به ارث نبردهاند و هرچه دارند، حاصل تلاش خودشان است.
- سرمایهداران معمولا کسبوکارهای مختص به خود را دارند.
- آنها درآمدهای خود را اغلب از شیوههایی به دست آوردهاند که برای قشر متوسط جامعه فاقد جذابیت است.
- اکثر آنها در خانههایی زندگی میکنند که خود صاحب آن هستند و چندین سال در آنجا سکونت دارند.
- درصد بسیار بالایی از اعضای طبقه سرمایهگذاری تحصیلات عالیه دارند. این مسئله به معنای آن نیست که نمرات این افراد همیشه بالا بوده است. موفقیت این افراد در گرو مواردی است که پیشتر به آنها اشاره شد و ارتباطی با نمرات آنها ندارد.
- معمولا این افراد در ابتدای امر در بازارهای مالی و اوراق بهادار سرمایهگذاری میکنند.
سرمایهداری در ایران
از آنجا که سبک زندگی در هر کشور با سایر مناطق متفاوت است، طبیعی است که تفاوتهایی میان مفاهیم مختلف وجود داشته باشد. بر همین اساس سرمایهداری در ایران با سایر کشورها تفاوتهایی دارد. البته که از منظرهای گوناگونی میتوان به این قضیه نگریست. چرا که سرمایهداری بر پایههای متفاوتی استوار است. اما با اشاره به چند نکته میتوان وضعیت سرمایهداری را در ایران مورد بررسی قرار داد.
خلق اعتبار بدون پشتوانه
زمانی که پای مبحث طبقه سرمایهداری به میان میآید، نخستین چیزی که جلب توجه میکند معنای سرمایه است. تنوع در تعریف سرمایه است که این واژه را تعریفناپذیر جلوه میکند. با این همه، سرمایه را میتوان اعتباری دانست که در یک بستر سیاسی-اجتماعی معنا پیدا خواهد کرد. گفتیم که طبقه سرمایهداری به قشر خاصی از مردم اطلاق میشود که مرتبه و مقامی در جامعه دارند که موجب ایجاد روابط سلسلهمراتبی میشود. دقیقا در این نقطه است که میتوان دریافت آنچه در نظام سرمایهداری حرف اول را میزند، همان اعتبار است. اعتباری که در این نظام در دست عده خاصی است و خیلیها از داشتن آن عاجزند.
سرمایهداری در ایران از این منظر با مفهوم اختلاس بانکی گره خورده است. البته منظور از این اصطلاح آن است که بانک اعتباری ایجاد میکند که پشتوانهای ندارد. این امر با آنچه در قواعد و قوانین اقتصاد حاکم است کاملا مغایرت دارد. به بیانی ساده میتوان گفت که تنزیل و این اعتبار بدون پشتوانه دست به دست هم میدهند و از هیچ، اعتبار ایجاد میکنند. درست در همین قضیه میتوان ردپای سرمایهداری را دید.
از سویی دیگر تفکر اسلامی با ربا و بهره مخالف است. در اقتصاد اسلامی شاهد نوعدوستی و ارجحیت منفعت دیگران هستیم که در نهایت نرخ تنزیلهای صفر را رقم میزند. اما حقیقت آن است که سرمایهداری در ایران به گونهای است که انسانها به دنبال منافع شخصی خود هستند و این مسئله را میتوان در روزمره به وفور مشاهده کرد.
نیروی کار، شکاف طبقاتی و مصرفگرایی در ایران
فاصله طبقه سرمایهداری در ایران نیز روزبهروز با طبقه فقیر و فرودست بیشتر میشود. نمونه بارز آن را میتوان در زمینه مسکن مشاهده کرد. یک فرد از قشر فرودست جامعه در صورت ثابت ماندن قیمت مسکن باید چندین سال بدود و حقوق خود را تمام و کمال پسانداز کند تا بتواند چند متر خانه برای خود تهیه کند؛ این مسئله روی کاغذ هم نشدنی است. در بهترین حالت اگر فرد بتواند در همان خانهای که تاکنون مستاجر بوده است بماند، شهروند موفقی محسوب میشود.
ارتباط بسیار محکم و مستقیمی میان مصرفگرایی و طبقه سرمایهداری در ایران و سایر نقاط جهان وجود دارد. گردش سرمایه دقیقا در گرو مصرفگرایی است. در این میان مسئله مد در کنار دوام کم کالاهای تولیدی دو عامل مهم در مصرفگرایی جوامع هستند. اما در کشور ما این امر بیش از کشورهای غربی دیده میشود. در کشور آمریکا بهرهوری بالاست و از همین رو فردی که به دنبال مصرفگرایی برود، مجبور است که بهرهوری خود را بالا ببرد. در کشور ما که نرخ بهرهوری پایین است، میتوان دریافت که مصرفگرایی در مقایسه با این بهرهوری پایین، بسیار بیشتر از میزانی است که در جوامعی نظیر آمریکا به چشم میخورد.
جمعبندی
در این مطلب رموز موفقیت طبقه سرمایهداری را بررسی کردیم و دریافتیم که آن چه در خصوص اعضای این طبقه گفته میشود، از پایه غلط است. چرا که سرمایهداران همواره در تلاش هستند و دست از مطالعه برنمیدارند. ثروت آنها در اکثر مواقع بادآورده نیست و حاصل زحمات خودشان است. آنها با توجه به نگرشی که در این خصوص دارند، میتوانند فرصتهایی را خلق کنند که به سودآوری بیشتر منجر میشود. مسئلهای که شاید قشر ضعیف جامعه نتوانند به آسانی به آن دست پیدا کنند. همین تفاوتهاست که موجب میشود فردی سرمایه فراوانی داشته باشد و به اصطلاح بخشی از جامعه یک درصدی محسوب شود و فرد دیگر تنها به دنبال حقوق ماهانهای باشد که به چشمبرهمزدنی هم تمام میشود.