چهارشنبه سیاه چیست؟ روزی که سقوط پوند سیاهترین چهارشنبه انگلیسیها را رقم زد
دنیا پر از وقایعی است که تاریخ انقضا ندارند و شنیدن آنها پس از سالها همچنان بسیار جذاب است و هزار و یک درس و نکته میتوان از آنها آموخت. در تاریخ اقتصاد نیز از این نمونهها کم نیست. ارزش پول ملی کشورها بارها دستخوش تغیر شده است و این مسئله موجب سود و زیان عده زیادی شده است. به عنوان یک نمونه پررنگ از این مورد، میتوان به داستان چهارشنبه سیاه یا Black Wednesday اشاره کرد که ثروت یکشبهای را نصیب جورج سوروس کرد. حالا اگر نمیدانید قصه چهارشنبه سیاه دربارهی چیست، جای درستی آمدهاید. اجازه بدهید همین ابتدا یک سرنخ به شما بدهیم: سقوط پوند.
- داستان چهارشنبه سیاه چیست؟
- واکنشها به چهارشنبه سیاه و پیامدها
- فواید چهارشنبه سیاه چیست؟
- چه درسهایی میتوان از چهارشنبه سیاه گرفت؟
- جمعبندی
داستان چهارشنبه سیاه چیست؟
همین ابتدا برویم سر اصل مطلب. بیایید به سپتامبر سال ۱۹۹۲ برگردیم. به شانزدهمین روز از این ماه. در این روز بود که سقوط پوند استرلینگ انگلیس رقم خورد. این مسئله باعث شد انگلستان مجبور به عقبنشینی از مکانیزم نرخ ارز اروپایی (ERM) شود. گفتیم «مجبور»؛ اما مشکل کجا بود؟ تمام مشکل این بود که انگلستان نمیتوانست کاری کند که ارزش پولش از حداقل ارزشی که ERM مشخص کرده بود پایینتر نرود.
دهه هفتاد داشت به پایان میرسید که نرخ ارز اروپایی به دو منظور معرفی شد. نخست برای تثبیت ارزهای اروپایی به منظور آماده سازی برای اتحادیه اقتصادی و پولی (EMU) و دیگر برای معرفی یورو. آن کشورهایی که به دنبال جایگزینی ارز خود با یورو بودند، ملزم به آن بودند که ارزش پول خود را برای چند سال در محدودهای معین حفظ کنند.
اما پیش از چهارشنبه سیاه، انگلستان به مدت دو سال در ERM اروپا حضور داشت. در آن سالها ارزش پوند انگلستان در حال کاهش بود و داشت به پایینترین محدودهای میرسید که خط قرمز ERM بود. اما دولت انگلستان هم دست روی دست نگذاشت و اقداماتی برای جلوگیری از این مسئله انجام داد. مثلا نرخ بهره را افزایش داد و اجازه استفاده از ذخایر ارزی را برای خرید پوند صادر کرد.
اما نقش میلیاردر معروف جورس سوروس در ماجرا چهارشنبه سیاه چیست؟ این فرد یکی از سرمایهگذاران و ثروتمندان معروفی است که از این به بعد تا نامش را شنیدید باید بیدرنگ یاد چهارشنبه سیاه بیفتید! در بخشبعدی خواهیم گفت که ارتباط میان سوروس و چهارشنبه سیاه چیست و این شخص چطور توانست یکتنه جلوی بانک انگلستان موفق شود.
همه برای یکی؛ یکی برای همه
سوروس چنین تصور میکرد که دولت انگلستان با وجود تمام تلاشهایش برای افزایش ارزش پوند، سرانجام شکست میخورد. به همین خاطر بدون این که هیاهویی به پا کند، در کمال آرامش با مبلغی هنگفت در یک پوزیشن شورت (یا همان فروش استقراضی) در برابر پوند انگلستان قرار گرفت. سپس به صورت علنی و آشکار از عقیدهاش حرف زد و گفت که پوند انگلستان ارزی نیست که بشود از آن دفاع کرد. با همین چند کلمه سقوط پوند را پایهگذاری کرد. اما چطور؟
بعد از این اتفاق، سفتهبازان نیز یکی یکی شروع به شرطبندیهای مشابهی علیه پوند انگلستان کردند. همه این موارد در شرایطی اتفاق افتاد که سرمایهگذاران دنبال آن بودند که از سقوط نرخ ارز جلوگیری کنند. پولهای زیادی که مردم در پی اظهارات سوروس علیه پوند انگلیس شرطبندی کرده بودند، آنقدری بود که خود موجب به وقوع پیوستن پیشگویی سقوط پوند شود. آنهمه پول حتما دلیلی داشت. رفتهرفته افراد بیشتری به سقوط پوند و خروج آن از ERM اعتقاد پیدا کردند. این مسئله باعث افزایش احتمال وقوع بحران شد. بعد از آن موجی ایجاد شد که سرمایهگذاران و مشاغل نیز به ناچار خود را برای روز واقعه آماده کردند. همین امر در نهایت فشار بیشتری را به پوند وارد کرد. به این ترتیب بود که انتظارات افراد یک جامعه، در تعیین نرخ پوند نقشی بسیار کلیدی و موثر ایفا کرد.
بیشتر بخوانید
یک پایان تلخ برای دولت انگلستان
حالا به یک روز قبل از چهارشنبه سیاه میرویم. در این روز شرکت کوانتوم فاندِ (Quantum Fund) آقای جورج سوروس شروع به فروش مقادیر زیادی پوند در بازار کرد. این مسئله باعث افت شدیدی در قیمت این ارز شد. هرچند بانک مرکزی انگلستان دست به اقداماتی برای جلوگیری از فروش زد، اما این اقدامات نتیجهای در بر نداشت. ظاهرا سوروس موفقتر بود و به هدف خود رسید.
در روز چهارشنبه سیاه، دولت انگلستان اعلام کرد که نرخ بهره را از ۱۰ به ۱۲ و سپس ۱۵ درصد افزایش خواهد داد. این کار برای آن بود که معاملهگران ارز را که در پی سودهای بیشتری هستند را جذب کنند. اما این افراد چندان به این وعده و وعیدها خوشبین نبودند. پس همچنان به فروش استقراضی پوند انگلیس ادامه دادند. نهایتا طی یک جلسه اضطراری، تصمیم مهم گرفته شد و بانک انگلستان اعلام کرد که این کشور از ERM اروپا خارج میشود.
پس از این اتفاق و سقوط پوند، نوبت دوران رکود اقتصادی بود. درست است که دولت سرمایه زیادی را در جریان این واقعه از دست داد ولی برخی از سیاستمداران از این مسئله خوشحال به نظر میرسیدند. چون این قضیه مسیر را برای اجرای سیاستهای محافظهکارانهتر هموار میکرد و میتوانست منجر به اعتباری برای احیای اقتصاد انگلستان شود.
حالا میتوان گفت که عنوان «چهارشنبه سیاه جورج سوروس» واقعا برازنده این روز است. از آن روز به بعد جورج سوروس به عنوان شکستدهنده بانک انگلستان شناخته میشود. البته این چهارشنبه برای آقای سوروس اصلا سیاه نبود؛ چرا که او از سقوط پوند سود هنگفتی به جیب زد. گزارشها میگویند که اون در همان یک روز، یک میلیارد دلار سود کرد و به عنوان معاملهگر بزرگ بازار فارکس به شهرت رسید.
واکنشها به چهارشنبه سیاه و پیامدها
در آن زمان، واقعهی چهارشنبه سیاه با سیلی از انتقادات مواجه شد که همگی به خاطر از بین بردن مقادیر هنگفتی پول بود. جان میجر که در آن روزها نخست وزیر انگلستان بود نیز از این قضیه متضرر شد و اعتبارش زیر سوال رفت. حزب محافظهکار هم جان سالم به در نبرد و دیگر در مدیریت موثر اقتصادی حرفی برای گفتن نداشت.
دولت انگلستان هر چه کرده بود تا از وقوع چهارشنبه سیاه جلوگیری کند، موفق نشده بود. برای این کار میلیاردها پوند از ذخیره ارزی هزینه شد ولی فایدهای نداشت. این طور به نظر میرسید که مردم از این اتفاق هیچ سودی نمیبرند، در حالی که سوروس و بقیه سفتهبازان و تاجران، سودی میلیاردی از این واقعه به دست آوردند.
اما از اینها گذشته، آنچه بیشتر جلب توجه میکرد، خسارت سیاسی بود که چهارشنبه سیاه باعث آن شده بود. چرا که حزب محافظهکار اخیرا در انتخاب دوباره در یک برنامه طرفدار یورو به پیروزی رسیده بود. نقطه عطف سیاست اقتصادی جان میجر شرکت کردن بریتانیا در ERM اروپایی و نهایتا تصویب یورو بود. سیاستی که حالا دیگر کاملا شکست خورده بود.
چنین به نظر میرسید که برخلاف سیاستهای دولت انگلستان، رونق آینده این کشور در میانه دهه ۱۹۹۰ اتفاق میافتد. در سال ۱۹۹۷ حزب محافظهکار با شکست مفتضحانهای از انتخابات این کشور کنار رفت. همه معتقدند علت عمده این شکست چهارشنبه سیاه بود.
فواید چهارشنبه سیاه چیست؟
تعجب نکنید؛ ظاهرا چهارشنبه سیاه فوایدی هم داشته است. درست است که بسیاری از افراد از این روز با عنوان فاجعه نام میبرند، اما عدهای دیگر چنین تصور میکنند که این اتفاق به احیای اقتصادی انگلستان کمک کرده است. این افراد معتقدند سیاستهای اقتصادی تصویبشده در انگلستان پس از آن روز به بهبود رشد اقتصادی و کاهش بیکاری و همچنین تورم کمتر کمک کرده است.
چهارشنبه سیاه باعث دوری انگلستان از منطقه یورو شد که این مسئله بریتانیا را از مشکلات اقتصادی جدی نجات داد. به ویژه آن که اقتصاد انگلستان در طی بحران بدهی حاکمیتی اروپا عملکردی به مراتب بهتر از خود نشان داد. انگلستان به خاطر حفظ پوند توانست سیاستهای پولی موثرتری را به کار بندد. چهارشنبه سیاه بسیار کمهزینهتر از کمکهای مالی بود که چند کشور برای حفظ خود در منطقه اروپا به آن نیاز داشتند.
چه درسهایی میتوان از چهارشنبه سیاه گرفت؟
چهارشنبه سیاه به عنوان یک اتفاق مهم در گوشهای تقویم تاریخ اقتصاد دنیا ثبت شده است اما نکات آموزندهی این واقعه چیست؟ این اتفاق نکات آموزندهای را نیز به همگان گوشزد میکند. مثلا آمار نشان میدهد که اقتصاد انگلستان در مقایسه با ارقام ERM رشد سریعتری دارد. حتی اگر رکود اقتصادی نیز رخ دهد، به دلیل رونق دوره لاوسون است که قبل از سال ۱۹۹۲ اتفاق افتاده بود.
اما دو درس مهم که دولتها میتوانند از این واقعه بگیرند به شرح زیر است:
- نرخ بهره را دیکته نکنید: نرخ بهره ERM برای آلمان تعیین شده بود. یعنی تمام اعضای ERM با این قضیه موافقت کرده بودند که ارزش ارز خود را در محدودهای که با مارک آلمان مرتبط بود نگه دارند. اما درست آن بود که این نرخ را اروپا برای اروپا تعیین کند.
- در برابر سفتهبازان بایستید: بهکارگرفتن تدابیر شدید برای مقابله با اقدامات قاطع بازار، عملی بیفایده و البته هزینهبر است.
معاملهگران ارز هم میتوانند از این اتفاق درسهایی بگیرند:
- غیرممکن وجود ندارد: در طول بحران، خروج انگلستان از ERM امری غیرقابل تصور بود. اما ثابت شد که حتی دولتهای بزرگی مثل انگلستان نیز از اشتباه عاری نیستند.
- آماده اعمال و اقدامات حداکثری باشید: تصمیم انگلستان مبنی بر افزایش نرخ بهره از ۱۰ به ۱۲ و سپس ۱۵ درصد آن هم طی یک روز، مسئلهای است که نشان از اراده و عزم دولت این کشور در تصمیمگیری دارد.
جمعبندی
چهارشنبهی سیاه در حافظه تقویم انگلستان برای همیشه ثبت شده است. انگلستان دو سال پیش از وقوع چهارشنبه سیاه، عضو ERM یا مکانیزم نرخ ارز اروپایی بود. اما ارزش پولش روز به روز چنان کم میشد که دیگر داشت از آستانه مجازی که ERM در قوانینش تعیین کرده بود پایینتر میرفت. در همین شرایط بود که جورج سوروسِ تاجر توانست با پیشبینی سقوط پوند انگلیس، دست به فروش استقراضی این ارز بزند. او آنقدر ثروتمند بود که بقیه نیز به تبعیت از او همین کار را کردند و در نهایت پیشبینی سقوط به واقعیت تبدیل شد. این کار ثروت هنگفتی را نصیب جورج سوروس و مقلدانش کرد. سرانجام هم دولت انگلستان مقابل جورج سوروس باخت و از ERM خارج شد.