اهرم مالی چیست؛ سود بیشتر با سرمایه کمتر
پیشرفت در کسبوکار و سرمایهگذاری و دستیابی به سود بیشتر دغدغه همه ما است. افراد همواره به دنبال بهترین راهها و ابزارها برای بازدهی بیشتر هستند. یکی از این ابزارها اهرم مالی است که میتواند در کسب سود بیشتر از جمله بریا در بورس به افراد کمک کند. اما سازوکار اهرم مالی برای کمک به سرمایهگذاری چیست و چطور میتوان از آن استفاده کرد؟
سرمایهگذاران با تکیه بر این ابزار مالی میتوانند بازدهی بیشتری را از سرمایه خود به دست آورند. اما در عین حال باید شرایط را به درستی بسنجند تا با در نظر گرفتن مزایا و معایب اهرم مالی از آن استفاده کنند. در ادامه این مطلب درباره فرصتها و تهدیدهای استفاده از اهرم مالی و تاثیر آن در سرمایهگذاری و عملکرد شرکتها صحبت خواهیم کرد.
اهرم مالی چیست؟
اهرم مالی (Leverage) اصطلاحی است که به بهرهگیری از ابزارهای مالی یا بدهی اشاره دارد. به این ترتیب کسب سود بیشتر از طریق سرمایهگذاری ممکن خواهد بود. در واقع سرمایهگذاران یا شرکتها با استفاده از اهرم مالی میتوانند سرمایههای خود را به طریقی قرض بگیرند و به این ترتیب فعالیتهای مالی خود را گسترش دهند. شاید این سوال برایتان به وجود آید که با در نظر گرفتن بدهکار شدن شرکت در این روش، سود اهرم مالی چیست. در پاسخ به این پرسش باید گفت، به این ترتیب دیگر نیازی به افزودن سرمایهگذار جدید نخواهد بود. یعنی صرفا با ایجاد بدهی میتوان از سرمایه موجود بهره بیشتری کسب کرد.
چندین سال است که اهرمهای مالی از جمله پراستفادهترین ابزارهایی هستند که در بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرند. در بازار مسکن، افرادی که قصد خرید خانه یا زمین را دارند این کار را از طریق قرض یا به کمک وام انجام میدهند. هر چه مقدار وامی که میگیرند بیشتر باشد، طبیعتا مبلغ سرمایهگذاری نیز به همان میزان بیشتر خواهد بود. البته این امر به افزایش ریسک بازپرداخت وام و قرض منجر خواهد شد. در دیگر بازارهای مالی هم افراد برای اینکه بتوانند در فرصتهای بهتری سرمایهگذاری کنند و فعالیتهای مالیشان به کسب سود بیشتر منجر شود، به وامگرفتن روی میآورند. همچنین دریافت اعتبار به منظور خریداری سهام و اوراق بهادار نیز شکل دیگری از اهرم مالی محسوب میشود.
بهرهگیری از اهرم مالی در شرکتهای بورسی
در ابتدای این مطلب گفتیم که شرکتها برای اینکه بتوانند منابع مالی جدید را تامین کنند از اهرم مالی استفاده میکنند. یعنی به جای آنکه تعداد سرمایهگذاران را افزایش دهند، از ابزارهایی نظیر اوراق قرضه بهره میبرند. از جمله مزایایی که در بهرهگیری از این شیوه وجود دارد، میتوان به این مورد اشاره کرد که سودهایی که از محل سرمایهگذاریهای جدید به دست میآیند، در بین شمار زیادی از سهامداران تقسیم نمیشوند. زیرا نیازی به انتشار سهام جدید و دعوت کردن از سرمایهگذاران تازه وجود ندارد.
البته نباید فراموش کرد چنانچه برنامههای شرکت و پیشبینیها در خصوص سودهای حاصل درست از آب در نیاید، شرکت متحمل بدهیهای فراوانی خواهد شد. در چنین شرایطی شرکت ناگزیر خواهد بود تا بدهیها را از محل سود سهامداران تسویه کند.
بهرهگیری از اهرم مالی همچنان که باعث کسب سود و بازدهیهای بیشتر توسط افراد و شرکتهای مختلف میشود، موجب افزایش ریسک سرمایهگذاری نیز خواهد شد. هرچه میزان استفاده از این ابزار بالاتر برود، باید ریسک بیشتری را نیز قبول کرد. از همین رو زمانی که از این ابزار در سرمایهگذاری استفاده میشود و شرایط مطابق پیشبینیها رقم نمیخورد، زیان محتمل بسیار فراوان خواهد بود. به طوری که اگر از اهرم استفاده نمیشد، ضرر کمتری متوجه شرکت میشد. اهرم همانقدر که میتواند به کسب سود بیشتر کمک کند، میتواند زیان بیشتری را نیز رقم بزند.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
توجه به اهرمهای مالی در تحلیل و بررسی شرکتهای بورسی و به ویژه در تحلیل بنیادی بسیار حائز اهمیت است. چرا که این ابزار نشاندهنده میزان رشد شرکت از طریق طرحهای توسعه و فعالیتهای مختلف به کمک منابع مالیای است که قرض گرفته شدهاند. با بررسی نسبت بدهی به حقوق سهامداران میتوان این موضوع را به وضوح بررسی کرد. اما بالا یا پایین بودن نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام در صورت استفاده شرکت از اهرم مالی نشانه چیست؟ چنانچه این نسبت بالا باشد، حاکی از بالا بودن بدهی شرکت است که خود نشاندهنده استفاده فراوان از اهرم مالی است. در سمت مقابل کم بودن این میزان بیانگر آن است که شرکت به شکلی بهینه از سرمایه سهامداران و منابع مختلف بهره برده است.
نسبت بدهی به حقوق سهامداران در هر شرکت متفاوت خواهد بود. اما این میزان باید با توجه به شرایط شرکت در نظر گرفته شود تا وقوع ضررهای احتمالی کم شود.
درجه اهرم مالی
درجه اهرم مالی (Degree of Financial Leverage) یا DFL معیاری است که تحلیلگران هنگام بررسی شرکتها از آن استفاده میکنند. همچنین DFL را میتوان به حساسیت سود هر سهم (EPS) نسبت به نوسانهای درآمد عملیاتی نیز اطلاق کرد. یعنی بالا بودن اهرم مالی نشان از این دارد که سود سهام نوسان بیشتری دارد.
درجه اهرم معاملاتی را میتوان از تقسیم درصد تغییر درآمد شرکت به ازای هر سهم بر درصد تغییر سود پیش از بهره و مالیات طی یک دوره، به دست آورد. به طور مشابه، میتوان با تقسیم سود قبل از بهره و مالیات شرکت بر درآمد قبل از بهره و مالیات منهای بهره هزینهها، درجه اهرم معاملاتی را به دست آورد.
بیشتر بخوانید
بهرهگیری از اهرم مالی در قراردادهای مشتقه
اهرم مالی در ابزارهای مشتقه نیز کاربرد دارد. ابزار مشتقه به مجموعه ابزارهای مالیای گفته میشود که یک دارایی پایه اساس آنها را تشکیل میدهد. از جمله ابزارهای مشتقه میتوان به قراردادهای اختیار معامله و همچنین قرارداد آتی اشاره کرد. قرارداد آتی از اهرم مالی برخوردار است. برای آن که با مفهوم ابزار مالی و قرارداد آتی بیشتر آشنا شوید، میتوانید به مقالههای «ابزار مشتقه چیست؟» مراجعه کنید.
اما روش عملکرد اهرم مالی در ابزارهای مشتقه چیست؟ در بازار آتی قراردادهای مربوط به هر یک از داراییها در آغاز دارای اهرم ۱۰ هستند. اما شرایط بازار و تغییر در مبالغ وجوه تضمین موجب تغییر این میزان خواهد شد.
مثلا اگر فردی تصمیم داشته باشد که از این بازار یک کیلو زعفران خریداری کند، با توجه به اندازه قرارداد آتی زعفران – که ۱۰۰ گرم است- باید ۱۰ قرارداد خریداری کند تا مجموع آن برابر یک کیلوگرم شود. برای خرید این ۱۰ قرارداد، فرد موظف است که مبلغی معادل ۱۰ برابر وجه تضمین اولیه را به حساب عملیاتی واریز کند. اگر وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی زعفران را برابر ۲۰۰ هزار تومان در نظر بگیریم، فرد باید مبلغ ۲ میلیون تومان واریز کند.
از سوی دیگر اگر قیمت گواهی سپرده زعفران پوشال را -که خود معادل یک گرم زعفران است- برابر با ۱۰ هزار تومان در نظر بگیریم، این فرد برای اینکه یک کیلو زعفران خریداری کند باید ۱۰۰۰ واحد گواهی بخرد. در نتیجه هزار گواهی به مبلغ ۱۰ هزار تومان برابر خواهد بود با ۱۰ میلیون تومان.
اهرم مالی و معاملات اعتباری
تا به اینجا دریافتیم که درصدی از معاملات بازار سرمایه به کمک اهرم مالی (اهرم بدهی) انجام میشود. این میزان از معاملات را خریداران به منظور کسب سود بیشتر از فرصتهای موجود انجام میدهند. آنها همزمان با تثبیت شرایط رشد و رونق بازار، در پی بهرهگیری از فرصت ایجادشده در جهت رشد سریع قیمتها هستند. این افراد همچنان بر این عقیده استوارند که بازار سرمایه بازدهی بالایی دارد. آنها در صدد آن هستند تا به کمک منابع مالی که از کارگزاریها میگیرند، سود بیشتری به دست آورند.
از آنجا که این منابع ناپایدار هستند و ریسک فراوانی برای خریداران دارند، معاملات مذکور ممکن است به ضررهای فراوانی منتج شوند.
مثال
بسیاری از سهامداران حقیقی و حقوقی در سال ۱۳۹۲، با استفاده از این ابزار توانستند به سودی بیش از سرمایه اولیه خود دست پیدا کنند. در نتیجه روند صعودی شاخص کل بورس نیز فراتر از حد معمول بود. همین امر منجر به آن شد که در سال ۱۳۹۳ شاهد افت فراوانی در شاخص کل باشیم. در این هنگام سرمایهگذارانی که در زمانهای نادرست به استفاده از این اهرمها روی آورده بودند، بسیار متضرر شدند.
به طور کلی هر زمان که هیجان و رشد فراوان در بازار سرمایه دیده میشود، استفاده از اهرمهای مالی نظیر خرید اعتباری، موجب افزایش این هیجانها میشود. به همین ترتیب نگرانیهایی در خصوص اضافه جهش (Overshoot) به وجود میآید. همین تجربههای ناخوشایند باعث میشود افراد تصورهای نادرستی در خصوص بازار سرمایه داشته باشند. یعنی آنها این بستر را برای سرمایهگذاری مناسب نخواهند دانست. اما سازمان بورس به عنوان یک نهاد ناظر، کوشیده است تا در سالهای اخیر شرایطی مطلوب را فراهم کند.
تلاشهایی که این سازمان برای قانونمند کردن اعطای اعتبارات در کارگزاریهای کشور انجام داده، تا حد زیادی مشکل این بازار را برطرف کرده است. سازمان بورس درصدد است تا همچنان نسبتهای کفایت سرمایه و همچنین دریافت وثایق کافی از مشتریان را در دستور کار قرار دهد. هرچند باید همچنان در خصوص حجم منابع اعتباری در شبکه کارگزاری، مدیریت بهتری انجام شود.
مزایا و معایب استفاده از اهرم مالی
شرکتها در راستای طرحها و پروژههای خود قطعا نیازمند منابعی هستند تا بتوانند مبلغ لازم را برای اجرای این موارد تامین کنند. از همین رو از اعتبار و یا وامهای مختلف استفاده میکنند. به عبارت دیگر آنها اقدام به افزایش اهرم مالی خود میکنند. اما مزایا و معایب استفاده از اهرم مالی برای شرکتها چیست؟
مزایا
بدیهی است که اهرم مالی بیشتر برای یک شرکت، مساوی است با سرمایه کمتر. بهرهگیری از اهرم مالی موجب میشود کسب سود یا زیان بر پایه کمتری استوار باشد. اما به همان میزان نسبت بالاتری را تشکیل دهد.
همانطور که گفته شد، شرکتها از این طریق میتوانند سرمایههای خود را قرض بگیرند.به این ترتیب دیگر نیازی به افزودن سرمایهگذار جدید نخواهد بود. یعنی صرفا با ایجاد بدهی میتوان از سرمایه موجود بهره بیشتری کسب کرد. همچنین سودهایی که از محل سرمایهگذاریهای جدید به دست میآیند، در بین شمار زیادی از سهامداران تقسیم نمیشوند. زیرا نیازی به انتشار سهام جدید و دعوت کردن از سرمایهگذاران تازه وجود ندارد.
معایب
استفاده از اهرم مالی عالی به نظر میرسد و میتواند بسیار سودآور باشد. اما عکس این موضوع نیز صادق است. زیرا اهرم، هم سود و هم ضرر را بیشتر میکند. اگر یک سرمایهگذار از اهرم برای ایجاد یک سرمایهگذاری استفاده کند و این سرمایهگذاری بر خلاف پیشبینی سرمایهگذار پیش رود، زیان او از زمانی که از اهرم استفاده نشده باشد، بسیار بیشتر خواهد بود. به همین خاطر، سرمایهگذاران معمولاً در ابتدای کار خود، از بهکارگیری اهرم اجتناب میکنند تا زمانی که به تجربهی لازم دست پیدا کنند.
در دنیای تجارت، یک شرکت میتواند از اهرم برای توسعهی سرمایهی سهامدار استفاده کند؛ اما اگر این عمل موفقیتآمیز نباشد، بهره هزینهها و ریسک اعتباری پیشفرض، ارزش سهامدار را نابود خواهد کرد.
جمعبندی
اهرم مالی ابزاری است که موجب میشود فرصتهای موجود در بازارهای مالی به کسب سودهای بیشتری منجر شود. علاوه بر شرکتها، سرمایهگذاران و فعالان بازار سرمایه نیز میتوانند از اهرم مالی استفاده کنند. ابزارهای مشتقهای مانند قراردادهای آتی نیز دارای اهرم مالی هستند. درست است که این ابزار موجب افزایش موقعیتهای سودآوری میشود، اما ریسک سرمایهگذاری را نیز بالا میبرد. به همین دلیل باید همواره در استفاده از این اهرمها دقت لازم را به خرج دهیم تا مبادا به جای سود بیشتر، متحمل ضررهای فراوان شویم. یعنی اگر با استفاده از این ابزار، سود مورد انتظار ما محقق نشود، زیان ما بسیار بیشتر از شرایطی خواهد بود که در آن بدون بهرهگیری از این ابزار سرمایهگذاری کردهایم.