بیماری هلندی؛ بلایی که به جان اقتصاد کشورهایی با منابع طبیعی میافتد
بیایید اقتصاد را شبیه یک انسان در نظر بگیریم. انسانی که دست و پا دارد. موجودی که در بدو تولدش نمیتواند سرپا بایستد. بعدها که بزرگ میشود، میتواند راه برود؛ میتواند دست بقیه را هم بگیرد. اما زمانی که پیر و فرتوت میشود، دستبهدیوار قدم برمیدارد. اگر به روند رشد و توسعه اقتصاد تا رکود آن نگاه کنیم دقیقا انگار داریم سالهای تولد تا مرگ یک انسان را از نظر میگذرانیم. جالب این که اقتصاد هم میتواند مثل انسان بیمار شود؛ چنان که حتی ممکن است تا مرز فروپاشی هم پیش رود. بیماری هلندی از آن دست بیماریهایی است که سر و کلهاش در یک اقتصاد پیدا میشود و گریبان آن را میگیرد. اقتصاد تب میکند و افراد جامعه در آتش این تب میسوزند. راه درمان این بیماری تنها در صورتی کشف میشود که بتوانیم به شناخت درستی از علایم آن برسیم.
- بیماری هلندی چیست؟
- تاثیر بیماری هلندی بر اقتصاد
- ضربه مهلک بیماری هلندی
- پیشگیری از ابتلای اقتصاد به بیماری هلندی
- راه درمان بیماری هلندی چیست؟
- بیماری هلندی در اقتصاد ایران
- ایران برای مبارزه با بیماری هلندی چه کرد؟
- جمعبندی
- سوالات متداول با پاسخهای کوتاه
بیماری هلندی چیست؟
بیماری هلندی به وضعیتی نامطلوب در اقتصاد اشاره دارد؛ اقتصادی که در آن یک منبع طبیعی به منبع اصلی درآمد تبدیل میشود و به سرعت توسعه پیدا میکند. این مسئله موجب میشود که به بخشهای دیگر بیتوجهی شود. مثل وقتهایی که یک فرزند جدید به دنیا میآید. همه به او توجه میکنند و کسی سراغ کودک قبلی نمیرود. کودک قبلی حساس و زودرنج میشود و ممکن است بیمار شود. این وضعیت متناقض در یک اقتصاد نیز به چشم میخورد. وقتی یک منبع طبیعی جدید در کشوری کشف میشود، اثر منفی آن را بر اقتصاد کل کشور میبینیم. این مسئله معمولا با افزایش قابلتوجه ارز داخلی به چشم میخورد.
داستان بیماری هلندی از جایی شروع شد که در سال ۱۹۵۹ در کشور هلند میدانهای بزرگ گاز طبیعی کشف شد. دولت هلند که سر از پا نمیشناخت، شروع کرد به افزایش صادرات گاز طبیعی. نتیجه چه بود؟ با این همه گاز صادراتی، سرمایه هنگفتی وارد کشور شد. ارزش پول ملی افزایش پیدا کرد، نرخ بیکاری رشد کرد و در نهایت صنعت تولید با کاهش مواجه شود. مجله اکونومیست ۱۸ سال بعد، یعنی در سال ۱۹۷۷ خلاقیت به خرج داد و از این واقعه با نام بیماری هلندی یاد کرد.
وقتی منابعی همچون نفت و گاز در یک کشور کشف میشوند، همه از ذوق به دنیا آمدن این فرزند جدید، یادشان میرود که به فرزندان دیگر اقتصادشان رسیدگی کنند. بیتوجهی به همان بخشها باعث میشود که یک ترازوی نامتعادل داشته باشیم. ترازویی که یک کفهاش خیلی بیشتر از دیگری سنگینی میکند. در نظر بگیرد فرزند جدید از دنیا برود؛ یعنی منابع طبیعی یافتشده به اتمام برسند یا به دلایلی مثل تحریم و ظهور جایگزینهای بهتر، دیگر تقاضایی برایشان وجود نداشته باشد. آنوقت است که تمام تلاشهای آن جامعه به باد میرود. حال اقتصادی که روی آن فرزند جدید حساب باز کرده بود روزبهروز بدتر و بدتر میشود و بیماری در تمام تنش پیشروی میکند.
تاثیر بیماری هلندی بر اقتصاد
زمانی که بیماری هلندی وارد بدنه اقتصاد میشود، آنقدر پیشروی میکند تا در نهایت اقتصاد به مرز فروپاشی میرود. اگر بخواهیم علایم این بیماری را بررسی میکنیم، باید به مواردی اشاره کنیم که در ادامه توضیح داده میشوند.
به هم خوردن تعادل عرضه و تقاضا
بیماری هلندی در اقتصاد به دلیل افزایش ناگهانی درآمد یک کشور بر اثر عواملی مانند کشف منابع طبیعی رخ میدهد. دولتمردان با تصور این که چنین وضعیتی همیشه پایدار است، با خیال آسوده این درآمد را به جامعه تزریق میکنند. درآمد مردم زیاد میشود. تقاضا هم افزایش پیدا میکند. اما این افزایش تقاضا ناگهانی است. بخش عرضه نمیتواند که به صورت ناگهانی و با این سرعت خود را با این افزایش وفق دهد. زمانی که تعادل عرضه و تقاضا بر هم میخورد، افزایش قیمتها اتفاق میافتد.
بیشتر بخوانید
افزایش نرخ ارز
زمانی که صادرات کالایی مانند نفت افزایش پیدا میکند، افزایش نرخ ارز نیز در پی آن اتفاق میافتد. چرا که تقاضای بیشتر برای صادرات نفتی، برابر است با تقاضای بیشتر برای ارز آن کشور. اتفاقی که در انگلستان دهه ۱۹۷۰ بعد از کشف نفت در دریای شمال هم رخ داد. پس از آن بود که نرخ پوند انگلیس افزایش پیدا کرد. درست است که با ارزش شدن ارز یک کشور، مسئلهی مثبتی است اما میزان آن باید با فاکتورهای دیگر اقتصادی در تناسب باشد.
افزایش میزان دستمزد واقعی
زمانی که در یک کشور ثروت و هزینههای خدمات افزایش پیدا میکند، کارگران بخش خدماتی همچون رانندگان و پیشخدمتها با تقاضای زیادی مواجه میشوند. در نتیجه دستمزدهای واقعی آنان افزایش پیدا میکند. این مسئله بنگاههای تولیدی را با مشکل مواجه میکند چرا که برای حفظ کارگران باید اقدام به افزایش حقوق واقعی آنان کنند. در این صورت صادرات محصولات تولیدی دیگر چندان نیرویی برای رقابت نخواهند داشت.
صنعتزدایی غیرمستقیم و کاهش تولیدات
زمانی که به دلیل افزایش نرخ مبادله و دستمزدهای بالاتر، بخشهای تولیدی دیگر توان رقابت ندارند، تولیدات یک کشور کاهش مییابد. کاهش سرمایهگذاری، رشد اقتصادی کمتر را رقم میزند. در نتیجه اقتصاد کشور دچار عقبماندگی میشود. مسیر جبران کردن این عقبماندگی در سالهای بعد کاری بسیار دشوار است.
وقتی حتی در خارج از کشور نیز تقاضا برای محصولات تولیدی کم میشود، میل و اشتیاقی برای تولید باقی نمیماند. در داخل کشور نیز تولیدکنندگان داخلی باید با تولیدکنندگان خارجی مقابله کنند. همین مسئله باعث میشود که بخشهایی از اقتصاد که عقب ماندهاند با مشکلات بیشتری مواجه شوند.
در چنین شرایطی بخش صنعت و کسبوکار کمرنگتر و کمرنگتر میشود. فعالان دست از تولید میکشند و آنچه باقی میماند نرخ بیکاری است که مدام در حال افزایش است. این اتفاقی است که اقتصاد ایران را در هر مرتبه افزایش نفت درگیر خود میکند. اما پس از هر افزایش قیمتی، کاهش قیمت نیز اتفاق میافتد. زمانی که این مسئله رخ میدهد، درآمدهای دولت کم میشود. تورمی که طی چند سال رونق به وجود آمده بود، میرود به سراغ ارز و طلا و کالای مصرفی.
کم شدن نیروی کار متخصص
عوارض ابتلا به بیماری هلندی حتی در نیروی کار کشورها نیز نمود پیدا میکند. دیگر خبری از نیروی متخصص و ماهر نخواهد بود. هر چه تلاش برای پرورش و رشد چنین نیروهایی به کار گرفته شده بود، همه بر باد میرود. منابع طبیعی آن قدر فراوان است که دولت بر درآمد ناشی از آن تکیه میکند و دیگر چشمی به نیروی کار متخصص ندارد. مثلا در بخش صنعت و معدن که نیاز به سرمایهگذاریهای فراوانی دارد، تعداد کارگران کم است. پس شرکتهای خارجی با سرمایه عظیمی که دارند، این کشورها را هدف میگیرند. در پی این امر ممکن است تقاضا برای ارز داخلی یک کشور بالا رود و موجب افزایش آن شود. زمانی که ارز داخلی گران شود، صادرات نیز گرانتر خواهد شد. اما از آن سمت واردات با هزینههای پایینتری انجام خواهد شد.
افزایش واردات کالاهای ارزان
اگر شرایط عادی بر جامعه حکمفرما باشد، افزایش قیمتها تا سقفی مشخص بالا میرود. پس از یک تاخیر زمانی مجددا شاهد افزایش تولید خواهیم بود. همین مسئله موجب میشود که با گذشت زمان عرضه و تقاضا متعادل شوند. اما زمانی که ظهور بیماری هلندی در اقتصاد، با دخالت دولت همراه میشود، مشکلات بروز پیدا میکنند. دولت تلاش میکند تا به شکلی تصنعی قیمتها را پایین نگه دارد. در حالی که باید به فکر افزایش تولید باشد، به سراغ واردات کالاهای ارزان میرود. آن وقت بخش تولید داخلی باید در شرایطی بحرانی با عوامل تولید گران، کالاهایی گران را تولید کند. اگر بخواهد این کالاها را با قیمت اصلی بفروشد، کسی آن را نمیخرد. چرا که کالای وارداتی ارزانتر است. اگر هم قیمتها را پایینتر بیاورند چیزی جز ضرر برای بخش تولید باقی نمیماند.
توزیع ناعادلانه ثروت و درآمد
کشف منابع طبیعی نظیر نفت تنها به نفع درصد کمی از مردم است. در حقیقت صاحبان میادین و منابع نفتی در این میان میتوانند که ثروت فراوانی به جیب بزنند. اما عواید حاصل از صادرات نفت و گاز هرگز به شکل مساوی میان مردم یک جامعه تقسیم نمیشود. درست است که کشف منابع طبیعی میتواند موجب افزایش دستمزد کارگران در بخشهای خدماتی شود اما این افزایش در مقایسه با انتظارات بسیار کمتر است.
مشکل اینجاست که منابع مذکور تنها در دست عده کمی از افراد یک جامعه قرار دارند. پس افزایش تولید ناخالص داخلی تنها تعداد کمی از افراد را بهرهمند میکند. معمولا شرکتهای چندملیتی خارجی به سراغ کشورهایی با اقتصاد در حال توسعه میروند و بخشی از ثروت ناشی از این اتفاق را از آن خود میکنند. مسئلهای که در نهایت به ضرر اقتصاد آن کشور است.
همچنین اتفاق دیگری که در پی کشف منابع نفتی و بیماری هلندی اقتصاد رخ میدهد، افزایش واردات کالاهای لوکس است. مسئلهای که باعث میشود تا شرکتهای داخلی سود کمی از این واردات ببرند.
افزایش قیمت در بخش زمین و مسکن
قیمت کالاهایی که نمیتوان آنها را وارد کرد، مدام رشد میکند. در سوی دیگر سرمایهگذاری جدیدی در بخشهایی که دولت اقدام به واردات در آنها کرده است، دیده نمیشود. در چنین شرایطی سرمایهها به سمت کالاهایی میرود که قابل وارد کردن نیستند؛ مثل همان زمین و مسکن. این مسئله تقاضای کاذبی را در کالاها ایجاد میکند. این افزایش تقاضا افزایش کاذب قیمت را با سرعتی بسیار زیاد در پی دارد اما کاش مشکل به همین جا ختم میشد. کاش میشد همینجا همه مشکلات تمام شود و اقتصاد از شر بیماری هلندی جان سالم به در ببرد.
افزایش درآمد مالیاتی
افزایش صادرات نفت و از درآمد مالیاتی فراوانی را برای دولت به همراه میآورد. دولت میتواند مازاد بودجه را در بخشهای عمومی هزینه کند. به این ترتیب زیرساختها و بخش آموزش رونق پیدا میکنند. اما دولت اقدام به کاهش مالیات بخشهای دیگر میکند. در نتیجه خود را به شدت به درآمد حاصل از مالیات نفتی متکی میکند و این مسئله برای یک کشور همچون سمّی مهلک است که در رگهای اقتصاد آن کشور جریان پیدا میکند.
ضربه مهلک بیماری هلندی
زمانی که افزایش درآمدها به پایان میرسد، دولت دیگر پولی در دست و بالش ندارد. دیگر با کدام پول میتواند کالای ارزان وارد کند؟ حالا نوبت آن بخشهایی است که به صورت تصنعی قیمتشان پایین نگه داشته شده بود. درست مثل یک یاغی که در غل و زنجیر بوده و اکنون فرار کرده است، قیمت در این بخشها میتازد و سر به فلک میشود. چه کسی دیگر توان مقابله با این موجود سرکش را دارد؟
صنایع داخلی هم که پیشتر در اثر همین سیاست نادرست فلج شده بودند، از پس پاسخگویی به تقاضاهای جدید بر نمیآیند. حالا میتوان فهمید با پیدا شدن سر و کله بیماری هلندی در اقتصاد، چه بلایی سر یک جامعه میآید. این بیماری اول اقتصاد را ناکار میکند و بعد فلجش میکند. اقتصادی که دیگر پایی برای حرکت ندارد، همانجا میایستد و به زمین میخورد.
درست است که از این شرایط با نام بیماری هلندی یاد میشود، اما اقتصاد هلند به لطف کشورهای غرب اروپا توانست بعد از مدتی روی پای خودش بایستد. در آن سالها کمونیستها چنبره زده بودند روی شرق اروپا. کشورهای غرب اروپا که دلشان نمیخواست هلند هم اسیر دست کمونیستها شود تا میتوانستند زیر پر و بال این کشور را گرفتند. بعد از چند سال، اقتصاد هلند از روی صندلی چرخدارش بلند شد و نخستین گامهای پس از نقاهتش را برداشت.
پیشگیری از ابتلای اقتصاد به بیماری هلندی
با توجه به مطالبی که از نظر گذشت شاید برخی به اشتباه نتیجهگیری کنند که اکتشاف هر منبع طبیعی جز مشکل و دردسر چیزی ندارد. اما برای این که خط بطلانی بر این نتیجهگیری بکشیم، کافی است به اقتصاد نروژ نگاهی بیندازیم. کشوری که توانست پس از کشف منابع نفتی، به بهشت روی زمین تبدیل شود. نتیجهای که میتوان از این مسئله گرفت این است که نحوه مدیریت منابع است که میتواند از منابع نفتی موهبت بسازد یا مشکل.
نروژ چه کرد که بقیه نکردند؟
- تشکیل صندوق ذخیره ارزی: تشکیل صندوق ذخیره ارزی باعث میشود درآمدها به صورت مستقیم وارد اقتصاد نشوند. بلکه برای توسعه و بهبود شرایط همان کشور پسانداز میشوند. نروژیها بعد از کشف ذخایر نفتی، یک صندوق ذخیره ارزی تشکیل دادند و نگذاشتند پولهای نفتی مستقیم در گلوی اقتصادشان بریزد. آنها این درآمدها را در این صندوق پسانداز کردند و نگذاشتند کشورشان بیمار شود.
- سرمایهگذاری بلندمدت: درآمدهای نفتی را میتوان در طرحهایی سرمایهگذاری کرد که به لحاظ فنی، اقتصادی و زیستمحیطی توجیهپذیر هستند. به این ترتیب این سرمایه به نسل بعد منتقل می شود. سایر کشورها نیز جذب چنین اقتصادی میشوند.
- مصرف سود سرمایهگذاری: در کشورهای نفتی توسعهیافته درآمدهای نفتی به شکل خرید سهام و اوراق بهادار است. در این کشورها سود حاصل از سرمایهگذاریها مورد استفاده قرار میگیرد. اگر نفت را ثروتی بدانیم که به نسلهای آینده نیز تعلق دارد و نباید از بین برود، باید دقت کنیم که از آن بهرهمند شویم. همچون درختی که از آن مراقبت میکنیم تا از میوههایش لذت ببریم. اما زمانی که درخت را از ریشه قطع کنیم و بخشکانیم دیگر چگونه میتوانیم از منافع آن لذت ببریم؟
- افزایش درآمدهای مالیاتی: دلارهای نفتی باید به جای ذخیره در خزانه دولت به شکلی عادلانه میان مردم آن جامعه توزیع شوند و دولت مالیاتی برای آنها در نظر بگیرد. آنان که با چنین روشی موافقاند میگویند این مسئله موجب میشود مردم به دلیل پرداخت مالیات به دولت فشار بیاورند و همین امر موجب حکمرانی بهتر دولت خواهد شد. همچنین مردم میتوانند دریابند که جریانهای درآمدی چه اثری بر شرایط زندگیشان دارد. به همین دلیل و در پی عملکرد خوب دولت، رشد اقتصادی و درآمد سرانه در کشورها پدیدار میشود.
راه درمان بیماری هلندی چیست؟
به طور کلی برای درمان بیماری هلندی دو نسخه اصلی وجود دارد:
- کاهش ارزش پول داخلی
- متنوعسازی اقتصاد
علاوه بر دو مورد ذکر شده، تعدادی رویکرد دیگر وجود دارد که بنا به شرایط هر اقتصادی، میتوان از آنها نیز استفاده کرد. در ادامه تمام این موارد را بررسی میکنیم.
کاهش ارزش پول داخلی
این کاری بود که کشور چین نیز آن را انجام داد. این کشور اوراق قرضه کشور آمریکا را خریداری کرد و به این ترتیب توانست ارزش یوان خود را نسبتا پایین نگه دارد. زمانی که سرعت افزایش ارز در اقتصاد یک کشور کاهش پیدا کند، میتوان جلوی پیشروی بیماری هلندی را گرفت. این مسئله گاهی از طریق هموارسازی هزینهها و درآمدهای ناشی از صادرات منابع طبیعی به دست میآید. از جمله رایجترین روشهایی که برای انجام این کار مدنظر قرار میگیرد، تشکیل یک صندوق مستقل است. صندوقهای سرمایهگذاری بزرگی در کشورهای استرالیا، کانادا، نروژ و روسیه هماکنون در حال فعالیت هستند.
صندوق ذخیره ارزی؛ راهحلی عملی برای کاهش ارزش پول ملی
ایجاد چنین صندوقی چند اثر مهم دارد:
- این صندوقها باعث میشوند که تزریق سرمایه به اقتصاد به شکلی باثبات و متعادل انجام شود. به این ترتیب ثروت ملی یک کشور بین عده محدودی دست به دست نمیشود. بلکه برای نسلهای آینده پسانداز میشود و این برای یک کشور پیشرفته بسیار مهم است.
- چنین صندوقی از شوکهای ناشی از نوسانهای نرخ ارز جلوگیری میکند.
- همچنین نظارتهای قانونی بر سر راه دولت قرار میگیرد که دست به درآمد این صندوق نزند.
- چنین صندوقی موجب اعتبار کشور در دید جهانیان میشود و باعث میشود سرمایهگذاران خارجی به آن کشور دید مثبتی داشته باشند.
بهتر است دولت درآمدهای حاصل صادرات نفت را در حملونقل عمومی، آموزش و یارانه برای سرمایهگذاری در بخش فناوری به کار گیرد. این موارد میتوانند رقابت صنایع صادراتی را بهبود بخشند و دستمزدهای بالاتر و نرخ ارز بالا را محدود و کنترل کنند. همچنین میتوان با این مازاد درآمد به متنوعسازی اقتصاد نیز کمک کرد.
هرچند باید گفت تشکیل چنین صندوقهایی مستلزم وجود پیشنیازهایی است. اگر این پیشنیازها فراهم نشده باشند عملکرد صندوق مطلوب و مثبت نخواهد بود. مثلا ساختار سیاسی کشور باید به گونهای باشد که بتواند دست دولت را از ذخایر این صندوق کوتاه کند. همچنین مردم باید بتوانند از وضعیت صندوق در هر لحظه آگاه باشند و هیچ ابهامی در این خصوص وجود نداشته باشد.
متنوعسازی اقتصاد
یکی دیگر از راههای درمان بیماری هلندی در اقتصاد و مقابله با آن، متنوعسازی اقتصاد است. این روش به حذف آثار مخرب و زیانبار این بیماری کمک شایانی میکند. تنوع اقتصاد یک کشور میتواند از طریق اختصاص یارانه به بخشهای عقبمانده یا ایجاد تعرفههایی برای حمایت از تولیدکنندگان داخلی به شکلی موثر انجام شود.
سایر راهکارهای درمان بیماری هلندی
- کاهش جریان سرمایه خارجی: زمانی که کشوری از وضعیت کسری بودجه خارج میشود و مازاد بودجه در آن رخ میدهد، سرمایه خارجی کمتری از خرید اوراق قرضه دولتی نصیبش خواهد شد. همین ورود سرمایه کمتر، محدود شدن افزایش نرخ ارز را به دنبال دارد.
- مهاجرت: در موارد بسیاری، کشورهایی که منابع نفتی دارند افراد را برای فراهم کردن مشاغل بخش خدماتی به مهاجرت به آن کشور تشویق میکنند. این مسئله موجب کاهش میزان رشد واقعی دستمزدها میشود.
- رعایت عدالت در توزیع ثروت: زمانی که ثروت در اختیار عده محدودی است، بیماری هلندی بیشتر و بیشتر گریبان اقتصاد کشورها را میگیرد. چرا که این شرایط به افزایش کالاها و خدمات لوکس دامن میزند. زمانی که درآمد به شکلی عادلانه توزیع شود، اقتصاد متنوعتری را شاهد خواهیم بود.
- مالیات بیشتر برای کالاها و خدمات لوکس: این مسئله موجب میشود اقتصاد بیش از حد به سمت خدمات و کالاهای لوکس منحرف نشود. همین امر میتواند در کنار سایر راهحلها، این بیماری را ریشهکن کند.
بیماری هلندی در اقتصاد ایران
اگر پای اخبار اقتصادی نشسته باشید، شاید شنیده باشید که کارشناسان مدام هشدار میدهند که اقتصاد ایران هم درگیر بیماری هلندی است. این کارشناسان گمانشان این است که تا در ایران مادهای به نام نفت وجود دارد، همین آش است و همین کاسه. یعنی بخش داخلی ناکارآمد و ضعیف خواهد بود و واردات پررونق. مسئلهای که رکود و چالشهای اقتصادی پیامدهای حتمی آن هستند.
دهه ۵۰ در ایران یادآور همین شرایط است. در آن سالها درآمدهای نفتی زیاد شد و هرچه به دست آمد به اقتصاد وارد شد. درآمدهای ارزی که زیاد شد دولت به کالاهای وارداتی خارجی روی خوش نشان داد. تولیدات داخلی نیز توان رقابت با این حجم از واردات را نداشتند. همه رفتند پی ساختوساز. کشاورزان ضررهای فراوانی دیدند. دیگر زمینهای کشاورزی به بستر ساختوساز شده بودند. بیشتر تولید ناخالص داخلی به خدمات و مسکن اختصاص پیدا کرد.
دوباره در سال ۱۳۸۶ هم این اتفاق تکرار شد. درآمد نفتی نرخ تورم را سه درصد بیشتر کرد. بسیاری از کارخانهها در شرف تعطیل شدن قرار گرفتند. نرخ بیکاری هم پابهپای تورم آمد و با افزایش چهار درصدی از آن جلو زد. در این بین تحریمهای اقتصادی و کم شدن ارزش پول ملی هم کاسه داغتر از آش شد و آن چه نباید میشد، اتفاق افتاد. بیماری هلندی به وضوح در اقتصاد ایران به چشم میخورد. از آن تاریخ به این طرف هر جهش در قیمت جهانی نفت، مجددا چنین شرایطی را به وجود آورده است.
ایران برای مبارزه با بیماری هلندی چه کرد؟
در ایران نیز برای درمان بیماری هلندی به همان راه حل اصلی روی آوردند. یعنی تشکیل صندوق ذخیره ارزی. در سال ۱۳۷۹ حساب ذخیره ارزی حاصل از فروش نفت خام ایجاد شد. اما از آن جا که این حساب درگیر اصلاحات فراوانی شد و دولت به الزامات این صندوق متعهد نبود، در نهایت کاراییای که از آن انتظار میرفت حاصل نشد.
اکنون اگر بخش صنعت و کشاورزی قدرت رقابت با سایر بخشها را داشته باشد، شرایط بهتر خواهد شد. بهعلاوه اگر قانون هدفمند کردن یارانهها به شکلی صحیح اجرا شود، میتوان از آن به عنوان یک راه حل کارآمد برای درمان بیماری هلندی در اقتصاد نام برد. همچنین اگر دولت در توسعه زیرساختهای بهداشتی و درمانی و آموزشی سرمایهگذاری کند، نه تنها به کنترل تورم کمک کرده است، بلکه بستر را برای رشد و شکوفایی اقتصاد نیز فراهم میکند.
جمعبندی
وقتی اقتصادی به بیماری هلندی مبتلا میشود، ارز خارجی به آن کشور وارد میشود و این باعث میشود که ارزش پول ملی در مقایسه با ارز خارجی بیشتر شود. پس صادرات این کشور به سایر کشورها با هزینههای بالاتری انجام میشود و گرانتر خواهد بود. اما در سمت دیگر واردات ارزانتر خواهد بود. پس نه تنها چرخه تولیدات در داخل کشور مختل میشود و دیگر مشتری ندارد، افزایش واردات هم اتفاق میافتد. در این شرایط بخش صنعتی و تولیدی هم دیگر توانی برای رقابت با کالاهای وارداتی برایش نمیماند. تزریق مستقیم درآمدهای حاصل از این منابع به اقتصاد، تعادل میان عرضه و تقاضا را بر هم میزند. دولت برای حل این معضل به واردات روی میآورد. در نتیجه بخش تولید فلج میشود. اتکای بیش از حد دولت به درآمدهای نفتی باعث میشود که در زمانهای افت قیمت نفت و یا مسائلی مثل تحریم، اقتصاد یک کشور دوچندان عقب بیافتد.
سوالات متداول با پاسخهای کوتاه
زمانی که در یک کشور منابع طبیعی کشف میشود، درآمدهای حاصل از فروش این منابع مستقیم وارد اقتصاد میشود. این مسئله موجب اتکای بیش از حد دولت به این درآمدها میشود. در نتیجه از سایر بخشها غافل میشود. عدم تعادل در بخشهای یک اقتصاد موجب عقبماندگی یک بخش و تورم در بخش دیگر میشود که از این شرایط به عنوان بیماری هلندی یاد میشود.
مهمترین دلیل ابتلا به این بیماری، تزریق مستقیم درآمدهای ارزی به اقتصاد است. این مسئله موجب رشد ارز ملی میشود که صادرات را گرانتر و واردات را ارزانتر میکند. افزایش درآمدها افزایش تقاضا را به دنبال دارد و این مسئله موجب برهم خوردن تعادل میان عرضه و تقاضا میشود. این عوامل در کنار هم منجر به بروز بیماری هلندی میشوند.
افزایش نرخ ارز، افزایش واردات کالاهای ارزان، توزیع ناعادلانه ثروت، رکود، کم شدن نیروی کار متخصص، صنعتزدایی غیرمستقیم.
تشکیل صندوق ذخیره ارزی به منظور پسانداز درآمدهای نفتی و پرهیز از ورود مستقیم آن به اقتصاد، کاهش ارزش پول داخلی، کاهش جریان سرمایه خارجی، متنوعسازی اقتصاد، توزیع برابر ثروت، افزایش مالیات کالاهای لوکس به منظور کاستن از اشتیاق برای ورود چنین کالاهایی، توزیع برابر ثروت.