شاخص قیمت مصرف کننده چیست؟ میانگین قیمت کالاها و خدمات مصرفی خانوار
مسئولان و دولتمردان کشورهای مختلف برای اینکه متوجه شوند اوضاع اقتصادی چگونه است، به آمارها و شاخصهای مختلفی نیاز دارند. یکی از این موارد شاخص قیمت است که خود در انواع مختلفی محاسبه میشود. شاخص قیمت به طور کلی به قیمت برخی از اقلام و کالاهای مشخص برمیگردد که با اندازهگیری آن میتوان به یک دریافت کلی از اوضاع اقتصاد دست پیدا کرد. شاخص قیمت یا بهای مصرف کننده و تولیدکننده دو مورد از مهمترین انواع این شاخصها به شمار میروند. در این مقاله از توان تحلیل، توضیح میدهیم که شاخص قیمت مصرف کننده یا CPI چیست و نحوه محاسبه فرمول آن را نیز بیان میکنیم. سپس دادههایی از این شاخص را در کشورمان بررسی خواهیم کرد.
فهرست مطالب
- شاخص قیمت چیست؟
- مفهوم CPI
- فرمول محاسبه شاخص قیمت مصرف کننده
- پارامترهای شاخص قیمت مصرف کننده
- کاربردهای شاخص بهای مصرف کننده
- آیا شاخص قیمت مصرف کننده شاخص هزینههای زندگی است؟
- آیا CPI بهترین معیار برای اندازهگیری تورم است؟
- محدودیتهای شاخص قیمت مصرف کننده
- شاخص قیمت مصرف کننده در ایران
- شاخص قیمت تولیدکننده
- جمع بندی
- سوالات متداول با پاسخ های کوتاه
شاخص قیمت چیست؟
شاخص یکی از مهمترین متغیرهایی است که اقتصاددانان با آن سروکار دارند. بررسی این شاخص به درک و دریافت تحولات قیمت در یک محدودهی جغرافیایی مشخص و با توجه به یک سال پایه، کمک خواهد کرد. این شاخص متشکل از چند آیتم است که با محاسبهی آن میتوان تغییرات قیمت را ردیابی کرد. مهمترین انواع شاخص قیمت یکی شاخص قیمت مصرف کننده و دیگری شاخص قیمت تولیدکننده است. به طور کلی شاخصهای قیمت عبارتاند از:
- شاخص بهای مصرفکننده (CPI)
- شاخص بهای تولیدکننده (PPI)
- شاخص بهای کالاهای صادراتی (XPI)
- شاخص بهای کالاهای وارداتی (MPI)
- شاخص بهای خرده فروشی (RPI)
- شاخص بهای عمده فروشی (WPI)
- شاخص بهای هستهای (COPI)
کارکرد شاخص قیمت چیزی شبیه به همان شاخص بورس است. همانطور که با نگاه کردن به شاخصهای مختلف بورس میتوانیم اوضاع بورس را بررسی کنیم، شاخص قیمت نیز در مقایسه با دورههای مختلف میتواند نشانگر رکود، تورم یا شرایط متعادل اقتصادی باشد.
مفهوم CPI
شاخص بهای مصرف کننده یا Consumer Price Index که به اختصار با CPI نمایش داده میشود، یک تخمین و برآورد آماری است که از طریق بررسی قیمتهای چند نمونه از اقلام محاسبه میشود.
برای انجام این کار در ابتدا سبدی از کالاها در نظر گرفته میشود که اقلام داخل آن نمایندهی گروهی از کالاها و خدمات همچون حمل و نقل، غذا، انرژی و … است. سپس با انجام محاسباتی تخمین میزنند که وضعیت قیمت این کالاها در مقایسه با گذشته چقدر تفاوت داشته است. این سبد با توجه به اطلاعات دقیق مخارجی که خانوارها واقعا برای آن هزینه کردهاند مشخص میشود. مثلا در آمریکا در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ این شاخص با توجه به دادههای سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ محاسبه شد. این امر حاصل نظرسنجیهای سهماهه از افراد در خصوص عادات خرج کردنشان بود. همچنین از اقلامی که افراد طی دو هفته خریداری کرده بودند یادداشت برداری کردند تا بتوانند آمارهای صحیحی داشته باشند.
این آمار برای اقتصاددانان بسیار کاربردی است. همچنین مسئولان نیز از دادههای این شاخصها کمک میگیرند تا بتوانند در تصمیمگیری عملکرد بهتری داشته باشند. با افزایش این شاخص معمولا افراد به سراغ روشهای سرمایه گذاری کم ریسکتر میروند و از ورود به بازارهای سهام و یا رمزارز خودداری میکنند.
این شاخص شاغلین، خوداشتغالان، بیکاران و حتی بازنشستگان و فقیران کشور را در نظر میگیرد. اما با جمعیت حاشیهنشین یا روستایی، پرسنل نظامی، زندانیان و افرادی که در بیمارستانهای روانی بستری هستند کاری ندارد. همچنین اندازهگیری این شاخص به صورت ماهانه یا فصلی انجام میشود. البته در برخی از کشورها این شاخص خود به عنوان میانگین موزونی از زیرشاخصها به عنوان اجزای مختلف هزینههای مصرف کننده مثل غذا، مسکن، کفش و پوشاک به کار میرود.
فرمول محاسبه شاخص قیمت مصرف کننده
محاسبه شاخص CPI برای سبدی با یک شاخص مفرد و سبدی با شاخصهای چندگانه به شکل زیر است:
شاخص قیمت مصرف کننده = (سبد بازار سال مورد نظر ÷ سبد بازار سال پایه) × ۱۰۰
برای محاسبه CPI باید به دادههای داخل سبد وزن داد. این کار با نمونهبرداری از جامعهی هدف میشود. به این ترتیب که پژوهشگران ماهانه بررسی میکنند و میبینند که هر محصول چه سهمی از مخارج مصرف کننده را به خود اختصاص میدهد و بر همان اساس وزندهی را انجام میدهند. پس میتوان دریافت الگوهای مصرف عمومی چقدر میتوانند در این شاخص دخیل باشند.
برای درک بهتر شاخص و حفظ حالت مقایسهای آن، یک دوره پایه را در نظر میگیرند و تغییرات را نسبت به آن اندازه میگیرند. مثلا این دوره در آمریکا برابر است با ۳۶ ماه که از سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۴ را در برمیگیرد. سپس میانگین ماهانهی شاخص را برای این دوره برابر با ۱۰۰ در نظر میگیرند. در این صورت اگر میزان شاخص CPI در سال ۲۰۰۲ برابر با ۱۴۵ باشد، نشان میدهد که شاخص ۴۵٪ از سال پایه (یعنی همان ۱۹۸۴) بیشتر است.
پارامترهای شاخص قیمت مصرف کننده
شاخص قیمت مصرف کننده میتواند بر اساس پارامترهای مختلفی محاسبه شود. اما معمولا این پارامترها در تمام نقاط جهان با هم مشابهتهایی دارند. بر اساس طبقهبندی مصرف فردی بر حسب هدف در ایران (بر اساس COICOP) بخشهای مختلف مصرف فردی در ۱۲ گروه جای میگیرند که هزینههای کسب کالاها و خدمات مصرفی هستند که به صورت زیر است:
- خوراکی و نوشابههای غیرالکلی
- نوشابههای الکلی، دخانیات و مواد مخدر
- پوشاک و کفش
- مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوختها
- مبلمان، لوازم خانگی و نگهداری معمول آنها
- بهداشت و درمان
- حمل و نقل
- ارتباطات
- تفریح و فرهنگ
- آموزش
- هتل و رستوران
- کالاها و خدمات متفرقه
میتوان در یک تعریف اینطور مشخص کرد که مواردی که استفادهی روزمره ندارند (مثل سرمایهگذاری یا بیمه عمر) در دستهی پارامترهای مورد محاسبه قرار نمیگیرند.
شاخص قیمت مصرف کننده بر اساس پارامترهای داخل سبد تغییر میکند.
اقلام مهمتر، وزن بیشتری در محاسبات دارند. مثلا دادههای مربوط به مسکن نسبت به سرویسهای رفاهی وزن بیشتری دارند. پس تغییر و تحولات قیمت مربوط به آنها هم اثر چشمگیرتری روی شاخص دارد.
کاربردهای شاخص بهای مصرف کننده
از CPI می توان برای مقاصد گوناگونی استفاده کرد. چند مورد از مهمترین کاربردهای این شاخص را با هم بررسی میکنیم.
معیار تورم
درصد تغییر شاخص بهای مصرف کننده در سال میتواند به عنوان معیاری برای اندازهگیری میزان تورم مورد استفاده قرار گیرد. از این شاخص برای تعدیل اثر تورم در ارزش واقعی دستمزدها، حقوق و مستمری استفاده میشود. همچنین این شاخص کمک میکند تا قیمتها تنظیم شوند. این شاخص در کنار آماری که از سرشماری جمعیت به دست میآید یکی از دقیقترین معیارهای اقتصادی ملی را فراهم میکند. سیاستگذار با توجه به این شاخص میتواند سیاست پولی و مالی را به شیوهای بهتر تنظیم کند و در خصوص آن تصمیم بگیرد.
مقایسه با شاخصهای دیگر
همچنین مقایسه این شاخص با شاخصها و موارد دیگر هم میتواند کاربردی باشد. به عنوان مثال از مقایسه CPI و PPI میتوان قیمتهای پرداختی از جانب مصرفکنندگان را با هزینهی شرکتها و کسبوکارها مقایسه کرد. پس به طور کلی این شاخص را میتوان آیینهای از اقتصاد دانست. البته نه یک آیینهی تمامنما ولی به هر حال در نوع خود کمککننده است و میتواند موجب آگاهی از اوضاع اقتصاد شود.
تخمین اثربخشی سیاستهای اقتصادی دولت
گاهی از CPI به عنوان شاخصی برای تخمین میزان اثربخشی سیاست اقتصادی دولت یاد میشود. این شاخص اطلاعاتی را در مورد تغییرات قیمت در اقتصاد کشور برای دولتها، مشاغل، کارگران و شهروندان خصوصی یک کشور ارائه میکند. به این ترتیب به عنوان راهنمایی برای تصمیمگیری در اقتصاد به کار گرفته میشود. به جز این، روسای جمهور از روندهای شاخص قیمت مصرف کننده برای تدوین سیاستهای پولی و مالی استفاده میکند.
تشخیص میزان قدرت خرید
از شاخص قیمت مصرف کننده و اجزای آن به منظور تنظیم سایر مجموعههای اقتصادی و تغییرات قیمت و تبدیل آنها به ارز بدون تورم استفاده میشود. مواردی مانند خردهفروشی، درآمد ساعتی و هفتگی و همچنین اجزای حسابهای محصول و درآمد ملی از جملهی این مولفهها هستند.
این شاخص همچنین به عنوان کاهندهی ارزش ارز (مثلا دلار) مصرف کننده برای تشخیص میزان قدرت خرید به کار میرود. به این ترتیب تغییر در ارزش کالاها و خدماتی را که یک دلار در تاریخهای مختلف خرید میکند برای مصرف کننده اندازه میگیرد. یعنی با افزایش قیمتها میتوان دریافت که قدرت خرید دلار مصرف کننده کاهش پیدا کرده است.
رفتارشناسی جامعه
از بررسی این شاخص میتوان به نتایج مطلوبی رسید. مثلا بالا بودن عدد CPI نشان میدهد که مردم نگران افت ارزش سرمایهشان هستند. پس به سرمایهگذاری در بازارهای جهانی روی میآورند. بهترین وضعیت برای این شاخص آن است که نشانگر ثبات در قیمتها باشد. هرچند تغییر اندک به دلیل تورم مطلوب منطقی است.
آیا شاخص قیمت مصرف کننده شاخص هزینههای زندگی است؟
هرچند شاخص قیمت مصرف کننده را اغلب یک شاخص هزینه زندگی مینامند اما تفاوتهای بارزی با یک معیار کامل برای تخمین هزینه زندگی دارد. شاخص هزینه زندگی بیشتر به عنوان یک هدف اندازهگیری مفهومی است و نمیتوان آن را جایگزین سادهای برای CPI دانست.
یک شاخص هزینه زندگی، تغییرات را در طول زمان اندازهگیری میکند. یعنی تغییرات در میزانی که مصرفکنندگان با رسیدن به آن به سطح مطلوب یا استاندارد زندگی دست پیدا میکنند. درست است که هر دو شاخص، تغییرات قیمت کالاها و خدمات همچون مواد غذایی و پوشاک را که مستقیما در بازار خریداری میشوند نشان میدهند، اما یک شاخص کامل هزینه زندگی نقشی فراتر از این دارد و تغییرات سایر عوامل دولتی یا محیطی را نیز مدنظر قرار میدهد. چرا که بر میزان رفاه مصرفکنندگان موثر خواهد بود.
اینکه بتوانیم رفتار و سوگیری مناسبی را در مقابله با کالاهای عمومی در بخشهایی نظیر ایمنی و آموزش و سایر مواردی مانند سلامت و کیفیت آب و جرم و جنایت که چارچوبی کامل از هزینههای زندگی را تشکیل میدهند به کار ببندیم، کار بسیار سختی است. به همین خاطر که شاخص قیمت مصرف کننده تمام عوامل موثر بر هزینههای زندگی را در نظر نمیگیرد و در خود لحاظ نمیکند، گاهی به آن شاخص هزینه زندگی مشروط گفته میشود.
آیا CPI بهترین معیار برای اندازهگیری تورم است؟
بستگی به این دارد که هدفمان سنجش تورم در چه بخشی است. به طور کلی شاخصهای مختلفی وجود دارند که جنبههای مختلفی از تورم را اندازهگیری میکنند. همانطور که شاخص قیمت مصرف کننده هزینههای زندگی روزانه را در نظر میگیرد، شاخص قیمت تولیدکننده تورم را در مراحل اولیه فرایند تولید اندازه گیری میکند. شاخص هزینه اشتغال هم به اندازهگیری تورم در بازار کار مربوط است. کاهندهی تولید ناخالص داخلی تورمی را که هم مصرف کنندگان و هم دولتها و موسسات ارائهکنندهی کالاها و خدمات آن را تجربه میکنند اندازه میگیرد.
به این ترتیب میتوان دریافت که بهترین معیار برای اندازهگیری تورم به این امر بستگی دارد که میخواهیم چه استفادهای از این دادهها داشته باشیم. معمولا زمانی که قصدمان این است که به مصرفکنندگان این اجازه را بدهیم که با قیمتهای امروز خرید کنند، به سراغ شاخص قیمت مصرف کننده میرویم. شاخصی که برای تعدیل پرداخت به مصرفکنندگان مورد استفاده قرار میگیرد.
برای دستیابی به شاخص بهای مصرف کننده میتوانید به سایت Moody’s Analytics مراجعه کنید.
محدودیتهای شاخص قیمت مصرف کننده
این شاخص ممکن است نتواند جامع باشد و محدودیتهایی را دربر بگیرد. مثلا ممکن است هزینههای مصرف کننده در خارج از کشور مدنظر قرار نگیرد. یا مخارج بازدیدکنندگان از داخل کشور حذف شود. حتی شاید جمعیت روستایی در آمار لحاظ بشود یا نشود. در مواردی ممکن است گروههای خاصی همچون افراد بسیار ثروتمند یا بسیار فقیر در چارچوب این شاخص قرار نگیرند. همانطور که بالاتر هم اشاره کردیم، معمولا پسانداز و سرمایه گذاری در محاسبه این شاخص در نظر گرفته نمیشوند.
همچنین مواردی مانند ارزش سهام شرکتها در این محاسبات لحاظ نمیشود. مسئلهی دیگری نیز وجود دارد و آن بحث بر سر این است که این شاخص، تورم را کمتر یا بیشتر از حد واقعی اعلام میکند. در سال ۱۹۹۵ بود که مطالعاتی روی این شاخص انجام و مشخص شد که میزان تورم را اغراق میکند. به همین خاطر روشهای محاسباتی آن را تغییر دادند تا نتایج مطلوبتر شود.
در نتیجه برای شاخص قیمت مصرف کننده میتوان دو عامل محدودکننده را در نظر گرفت. به این ترتیب این شاخص از منظر کاربرد و اندازهگیری محدودیتهایی دارد.
محدودیت در کاربرد
از جمله محدودیتهای CPI در کاربرد این است که ممکن است نشود آن را برای تمام گروههای جمعیت اجرا کرد. به عنوان مثال CPI-U که به منظور اندازهگیری میزان تورم جمعیت شهری آمریکا طراحی شده است، ممکن است به طور دقیقی نتواند تجربهی روستانشینان را منعکس کند.
همچین CPI هیچ تخمین و برآورد رسمیای برای نرخ تورمی که زیرگروههای جمعیتی نظیر افراد مسن یا فقیر تجربه میکنند ارائه نمیکند. ممکن است برای این موارد شاخصهای تجربی جداگانهای وجود داشته باشد.
محدودیت دیگری که CPI در این زمینه دارد، این است که برای تفاوت سطوح قیمت یا هزینههای زندگی بین یک منطقه و منطقهی دیگر قابل استفاده نیست. به بیان دیگر اگر شاخص در یک منطقه بالاتر باشد لزوما به این معنا نیست که قیمتهای آن منطقه در مقایسه با قیمتهای منطقهای که شاخص پایینتری دارد بیشتر است. بلکه معنایش آن است که قیمتها در منطقهای با شاخصهای بالاتر (که بر اساس دوره مرجع مشترک دو منطقه محاسبه میشود) نرخ رشد سریعتری دارند.
همچنین این شاخص، تمام عواملی را که بر استانداردهای زندگی اثر میگذارد اندازه نمیگیرد. مواردی مانند تغییرات اجتماعی و زیست محیطی و تغییرات مالیات بر درآمد از جملهی این موارد هستند.
محدودیت در اندازهگیری
این خطاها روی دقت شاخص تاثیر میگذارند و میتوانند خطرناکتر از خطاهای نمونهبرداری باشند. به منظور کاهش این خطاها معمولا پرسنل آموزشدیده وارد کار میشوند و روشهای جمعآوری و ممیزیهای مکرر نیز میتوانند در این میان کمککننده باشند. این محدودیتها هم خود به دو زیرگروه خطای نمونهگیری و خطای غیرنمونهگیری تقسیم میشوند.
- در مورد خطای نمونهگیری باید گفت این شاخص تغییرات قیمت را با توجه به چند قلم کالا اندازه میگیرد. به همین خاطر اگر سوابق واقعی تمام خریدهای خردهفروشی هر یک از افراد جامعهی شاخص را در محاسبات لحاظ کنیم، اعداد متفاوت خواهند بود. البته این محدودیت در محاسبه شاخص است و به منزلهی اشتباه محاسباتی نیست.
- اما خطاهای غیرنمونهگیری از منابع مختلفی شکل میگیرند و برخلاف خطاهای نوع قبلی، میتوانند موجب سوگیری مستمر در اندازهگیری شوند. این دسته از خطاها در پی مشکلات جمعآوری دادههای قیمت، تاخیرهای لجستیکی در بررسیها، مشکلاتی که در تعاریف مفاهیم اساسی وجود دارد و همچنین اجرای عملیاتی و مسائلی ناشی میشود که در پی رسیدگی به مشکلات تغییر کیفیت پیش میآید.
شاخص قیمت مصرف کننده در ایران
این شاخص در کشور ما نیز کاربرد دارد و محاسبه میشود. اولین بار در سال ۱۳۱۵ بود که دادههای مربوط به CPI به اقتصاد راه پیدا کردند. پس از آن در سال ۱۳۳۸ نیاز به بازنگری در این شاخص حس شد. به همین خاطر بررسیهای لازم صورت گرفت و نسخهای تکامل یافته از این شاخص ارائه شد. مشخصا با مرور زمان تغییراتی در یک جامعه به وجود میآید. همین تغییرات باید در سبد شاخص مصرف کننده هم اعمال شود تا نتایج واقعی و مطلوب شوند.
بازه زمانی بررسی این شاخص در ایران ماهانه است. یعنی قیمتها در آغاز ماه اندازهگیری میشود و سپس در انتهای ماه هم محاسبه میشود. این دو داده در اول و آخر هر ماه با هم مقایسه میشوند. این آمار برای هر استان به تفکیک اندازهگیری میشود. پس از آن از شاخصهای استانی میانگین میگیرند و عدد نهایی را به دست میآورند. آمارهای مربوط به این شاخص را میتوانید به صورت بهروز از طریق درگاه ملی آمار ایران به آدرس https://www.amar.org.ir مطالعه کنید. فایل زیر، آمار مربوط به تیرماه ۱۴۰۱ است که میتوانید آن را دانلود کنید.
این شاخص در ایران در دو گروه شاخص بهای كالاها و خدمات مصرفی در نقاط شهری و شاخص بهای كالاها و خدمات مصرفی خانوارها در نقاط روستايی دستهبندی میشود.
شاخص قیمت تولیدکننده
شاخص قیمت تولیدکننده را میتوان نقطه مقابل شاخص بهای مصرف کننده دانست. یعنی این شاخص میانگینی از تغییرات قیمتهای دریافتی تولیدکنندگان داخلی را نشان میدهد. به بیان دیگر این شاخص میانگین تغییر در قیمتهای فروش را اندازه میگیرد که تولیدکنندگان از فروش کالاها و خدماتشان به آن دست پیدا میکنند. ارقام بالای این شاخص نشان میدهد که مصرف کننده باید قیمت بیشتری بپردازد. چرا که هزینههای تولید بالاتر رفته است.
CPI ارزش کل کالا و خدماتی را مشخص میکند که مصرف کننده در یک دوره برای خرید آنها هزینهای پرداخت کرده است. در سمت مقابل PPI معیاری است که تورم را از دید تولیدکنندگان نشان میدهد.
اهمیت PPI در آن است که چون هزینههای صنعت را در نظر میگیرد، تورم را از این منظر اندازهگیری میکند. یعنی این تغییرات هنوز به مصرف کننده منتقل نشده است. پس برخی استدلال میکنند که شاخص قیمت تولیدکننده میتواند تورم را زودتر از CPI نشان بدهد.
جمع بندی
شاخص قیمت مصرف کننده یا CPI به طور کلی یکی از نماگرهای اقتصادی است که با توجه به اقلامی مشخص در یک سبد کالایی اندازهگیری میشود. با تغییر قیمت اقلام داخل سبد، شاخص نیز تغییر میکند و میتواند معیاری برای سنجش قیمتها و وضعیت اقتصاد باشد. برخی اقلام مهمتر در این شاخص هزینههای مربوط به خورد و خوراک و پوشاک و مسکن است و هزینههای بهداشت و درمان، حمل و نقل و ارتباطات نیز در این شاخص لحاظ میشود. اقتصاددانان معمولا از این شاخص به عنوان معیاری برای سنجش تورم و تخمین قدرت خرید استفاده میکنند.
سوالات متداول با پاسخ های کوتاه
شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) میانگین تغییرات قیمتهای پرداخت شده توسط مصرف کنندگان شهری را برای سبد بازاری از کالاها و خدمات مصرفی در طول زمان اندازهگیری میکند.
برای این کار سبدی از اقلام را در نظر میگیرند و به هر کدام از آنها وزن مشخصی میدهند. تغییر در قیمت این اقلام تغییر در هزینههای مصرف کننده را نمایش میدهد که با میانگینگیری از آنها به صورت عددی در خروجی شاخص ظاهر میشود.
از این شاخص به طور کلی برای تشخیص وضعیت اقتصاد و میزان اثرگذاری سیاستهای اقتصادی در تعدیل قیمتها استفاده میکنند. همچنین CPI به عنوان معیاری برای تورم نیز در نظر گرفته میشود.
جامع نبودن، مسائل مربوط به نمونهگیری و وزندهی، مشکلات در جمعآوری دادهها.
این امر بستگی به سیاستهای اقتصادی کشورها دارد. در کشور ما این شاخص ماهانه منتشر میشود.