مقالات

جنبه مثبت تورم برای اقتصاد؛ نیمه پر لیوان که فکرش را هم نمی‌کردید!

ما در کشوری زندگی می‌کنیم که خواه‌ناخواه هر روز واژه‌هایی مثل تورم را بارها می‌شنویم. انگار زندگی‌مان با این واژه ناخوشایند بدجور گره خورده است. شاید هرگز به فکر ماهایی که از این پدیده نامطلوب شکایت داریم، خطور نکرده باشد که تورم جنبه مثبت هم دارد. بله، همین تورم منفور پیامدها و مزایای فراوانی هم دارد. البته مسئله مهم میزان تورم است که باید در سطح متعادل و ملایمی نگه داشته شود؛ وگرنه همه می‌دانیم که تورم بسیار زیاد تا چه حد مهلک است. برای شروع بهتر است کمی به چیستی تورم بپردازیم و این واژه را به صورت کوتاه توضیح دهیم.

تورم چیست؟

بررسی جنبه‌ مثبت و مزایای تورم

اولین مسئله‌ای که از وجود تورم پرده برمی‌دارد، کاهش ارزش پول است. وقتی ارزش پول یک کشور کم می‌شود، در بلندمدت افزایش قیمت‌ها اتفاق می‌افتد. این مسئله در حالی است که قیمت‌ها سر به فلک می‌کشند ولی درآمدها از جای‌شان تکان نمی‌خورند. یا اگر هم افزایش پیدا کنند، با سرعتی لاک‌پشتی زیاد می‌شوند. نتیجه این وضعیت چیست؟ مردم دیگر قدرت خرید خود را از دست می‌دهند. بعد از آن است که رشد اقتصادی کم‌کم چمدانش را می‌بندد و جایش را به رکود می‌دهد.

در این شرایط دیگر نه خبری از پس‌انداز است و نه می‌توان برای آینده (حتی نزدیک) برنامه‌ریزی کرد. اگر بخواهیم به چند علل مهم تورم اشاره کنیم، می‌توانیم موارد زیر را نام ببریم:

  • افزایش پول در گردش
  • افزایش بدهی‌های خارجی
  • افزایش تقاضا
  • فشار هزینه‌های تولید
  • مبادلات خارجی

با این همه تورم جنبه مثبت هم دارد. البته احتمالا مزایای تورم تا کنون از چشم بسیاری از ما دور مانده و از آن بی‌خبریم. همان‌قدر که تورم بالا خطرناک است تورم صفر نیز از دیدگاه اقتصاددانان خطرآفرین است. اما این خطرات چیست؟ خواهیم گفت.

سقوط تورم به ته درّه

زمانی که شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی (CPI) کاهش پیدا می‌کند، شاهد بروز تورم منفی هستیم. تورم منفی یعنی سقوط تورم به میزانی که از صفر درصد هم کمتر شود. این مسئله با افت سطح تورم از یک درصد به درصدی پایین‌تر فرق دارد.

همان‌طور که تورم بی‌اندازه موجب کاهش ارزش واقعی پول در طول زمان می‌شود، تورم منفی هم این ارزش را افزایش می‌دهد. یعنی شما می‌توانید با مقدار ثابت و مشخصی از پول‌تان کالای بیشتری بخرید. در این بین اما اقتصاددانان مدرن تورم منفی را یک مشکل اساسی قلمداد می‌کنند.

وقتی که جنبه مثبت تورم را در نظر می‌گیریم، می‌توانیم به خوبی بفهمیم که تورم منفی تا چه میزان می‌تواند این پیامد و مزایای دلخواه را از بین ببرد. افزایش ارزش واقعی بدهی،‌ رکود اقتصادی را بیشتر می‌کند. این مسئله مارپیچ تورم منفی را به دنبال دارد. نکته مهم این است که تورم‌های منفی را نباید که با دوره‌های رشد ضعیف اقتصادی مرتبط دانست.

زمانی که قیمت‌ها کم می‌شود، تولید هم در پی آن کم خواهد شد. این مسئله کاهش دستمزد و تقاضای پایین‌تر را رقم می‌زند. در نتیجه قیمت‌ها مدام با افت بیشتری مواجه می‌شوند و یک مارپیچ تشکیل می‌شود. مارپیچی که قیمت‌ها هر لحظه در آن به پایین‌ترین حد خود سقوط می‌کنند. برخی رکود بزرگ را یک کاهش تورم مارپیچی می‌دانند.

کمی تورم چاشنی اقتصاد است

اقتصاددانان معتقدند تورم که همه از آن به عنوان یک غول بی‌شاخ و دم یاد می‌کنند، در شرایطی می‌تواند مفید و دارای جنبه مثبت باشد. زمانی که تورم در سال حدود دو یا سه درصد باشد، برای اقتصاد مفید است و می‌توان از مزایای آن بهره‌مند شد. در زمان تورم ملایم به ندرت شاهد کاهش دستمزدهای اسمی هستیم. صاحبان مشاغل نمی‌خواهند که دستمزد اسمی کارگران خود را کم کنند. البته هیچ کارگری هم از کاهش دستمزدش با آغوش باز استقبال نمی‌کند! کاهش دو درصدی دستمزدها به آن معنی است که با وجود تورم پنج درصدی، دستمزد سه درصد افزایش پیدا کرده است. اما این دیدگاهی نیست که کارگران به این قضیه دارند.

دو درصد افزایش دستمزد با وجود پنج درصد تورم همان اثر مشابه را دارد. این مسئله نشان می‌دهد که تورم اندک در اقتصاد می‌تواند یک بازار نیروی کارِ کارآمدتر ایجاد کند. از آن طرف وقتی خبری از تورم نباشد، دستمزدهای حقیقی در شرایطی نامتعادل قرار می‌گیرند و بیکاری بیشتر می‌شود.

یک تورم ملایم دو درصدی می‌تواند که منجر به کاهش دو درصدی دستمزدهای حقیقی در طول یک سال شود؛ آن هم بدون آن که حرفی از کاهش دستمزدهای اسمی به میان آید. اما تورم صفر، دستمزد حقیقی را به صورت خودبه‌خود کم می‌کند. با این دیدگاه، عده‌ای معتقدند که تورم یک کارکرد اصلی دارد و آن هم جلوگیری از کاهش نرخ تورم است.

تورم چه منافعی برای یک نظام اقتصاد دارد؟

اقتصاد هم گاهی لازم دارد تکانی بخورد. وقتی تورم صفر است، اقتصاد در حال سکون است. چطور از یک ماشین خاموش انتظار حرکت دارید؟‌ تورم متعادل برای این حرکت لازم است. اقتصادی که رو به جلو حرکت نکند، در سکون دست‌وپا خواهد زد و این چیزی نیست که مردم یک جامعه خواستار آن باشند. می‌خواهیم در این بخش مزایای تورم را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم. چند نمونه از منافع تورم عبارت‌اند از:

  • سرمایه‌گذاری بیشتر
  • افزایش دستمزدها و اشتغال‌زایی
  • رشد اقتصادی و خروج از رکود

سرمایه‌گذاری بیشتر

وقتی پای تورم به جامعه‌ای باز می‌شود، معمولا مردم بیشتر به سمت سرمایه‌گذاری متمایل می‌شوند. در واقع تورم افراد یک جامعه را به ناچار هم که شده به سمت سرمایه‌گذاری پول‌شان هل می‌دهد. همین مسئله بر اقتصاد اثری هرچند کم خواهد گذاشت.

تورم معتدل یک چرخه اقتصادی صحیح و سالم را ایجاد می‌کند. چرخه‌ای که در آن مصرف‌کنندگان انگیزه کافی را برای سرمایه‌گذاری دارند.

تکرار می‌کنیم که داریم از تورم متعادل حرف می‌زنیم؛‌ نه تورم بالا. در این شرایط شرکت‌ها به سراغ استخدام افراد بیشتری می‌روند یا تلاش می‌کنند که حقوق نیروهای فعلی را زیاد کنند.

شرکت‌هایی هم که اندوخته‌های فراوانی در بانک‌ها دارند، می‌توانند این دارایی را برای تامین مالی در اختیار کارخانه‌ای مشخص قرار دهند.

افزایش دستمزدها و اشتغال‌زایی

جنبه مثبت و مزایای تورم در افزایش دستمزدها هم خودنمایی می‌کند. افزایش قیمت‌ها در شرایط تورمی، افزایش درآمدها را هم به دنبال دارد. عاملی که خود در این چرخه به اشتغال‌زایی کمک می‌کند. زمانی که در یک جامعه رکود اقتصادی حکم‌فرماست، تورم باعث می‌شود که کارکنان و کارمندان کمتر در معرض اخراج قرار گیرند.

اگر تورم صفر باشد، کارفرماها به کاهش اندک دستمزدها اکتفا نمی‌کنند. بلکه ممکن است کارکنان بیشتری را اخراج کنند. همین مسئله نرخ بیکاری را افزایش می‌دهد و باعث می‌شود خروج از رکود اقتصادی دشوارتر شود.

فرض کنید در شرایطی که تورم خیلی کم یا منفی باشد، شما یک کسب‌وکار را اداره می‌کنید ولی فروش شما هر روز کم و کم‌تر می‌شود. حالا باید از میان کاهش دستمزدها یا تعدیل نیرو یکی را انتخاب کنید. برای یک کارفرما آسان نیست که دستمزد کارگرانش را کم کند. چرا که این مسئله روحیه کارگران را خراب و آن‌ها را پرخاشگر می‌کند. به جای آن کارفرما می‌تواند اقدام به تثبیت دستمزدها کند. یا این که نرخ افزایش قیمت را در نظر بگیرد و با نرخی کمتر در مقایسه با آن، اقدام به افزایش دستمزدهای کارگران کند.

به این ترتیب از منظر دستمزدهای اسمی که همان مبالغِ تعدیل‌نشده هستند، دستمزد کارگران کم نمی‌شود اما در دستمزد واقعی که نشان‌گر قدرت خرید کارگران است و به همین منظور تعدیل می‌شود، کاهش دستمزدها به میزان کمی به چشم می‌خورد. این مسئله بهبود کسب‌وکارها را به دنبال دارد.

در یک کلام می‌توان خلاصه کرد که تورم ملایم می‌تواند تعدیل دستمزدها را رقم بزند. نرخ تورم متوسط موجب می‌شود تعدیل نسبی دستمزدها آسان‌تر از مواقعی باشد که درصد تورم صفر یا منفی است.

رشد اقتصادی و خروج از رکود

به این نکته توجه کنید که تورم ملایم رشد اقتصادی را به همراه دارد و رشد اقتصادی هم به خودی خود می‌تواند که به رشد تورم دامن بزند. اما به هر طریق تورم نشان‌گر آن است که چراغ کسب‌وکارها روشن است و مصرف‌کنندگان درآمد خود را برای خرید کالاها هزینه می‌کنند.

وقتی نرخ بهره واقعی منفی می‌شود، سپرده‌گذاران دیگر دلشان نمی‌خواهد پول‌های خود را در بانک نگه دارند. چون این کار باعث می‌شود ضرر کنند. پس‌ انگیزه لازم را برای سرمایه‌گذاری یا خارج کردن پول به دست می‌آورند.

اما در شرایطی که حال اقتصاد خوب نیست، تورم را می‌توان به چشم دارویی دید که برای مقابله با رکود اقتصادی به آن نیاز داریم. با کاهش فعالیت‌های اقتصادی، فدرال رزرو آمریکا نرخ بهره اسمی را پایین می‌آورد تا علاجی برای این مسئله پیدا کند. این مسئله باعث کاهش نرخ بهره واقعی می‌شود. زمانی که تورم جزئی ایجاد می‌شود، ممکن است نرخ‌‌های واقعی کمی منفی شوند. همین مسئله می‌تواند اقتصاد را تحریک کند.

البته کسی نمی‌خواهد نرخ‌های اسمی منفی شوند چرا که در این شرایط بانک‌ها هم مجبور خواهند شد که از سپرده‌گذاران سود سپرده بخواهند. همین مسئله خروج سپرده‌ها از بانک را به دنبال خواهد داشت. به طور خلاصه باید گفت تورم جزئی و متعادل موجب می‌شود که نرخ اسمی و واقعی به عدد صفر نزدیک شوند.

در بیان جنبه مثبت و مزایای تورم نمی‌توان منکر افزایش رشد اقتصادی شد. در شرایطی که تورم بسیار پایین است، اقتصاد یک جامعه در رکود دست‌وپا می‌زند. دسته‌ای از اقتصاددانان معتقدند در چنین شرایطی اگر نرخ تورم کمی بالاتر برود،‌ رشد اقتصادی اتفاق خواهد افتاد اما همه اقتصاددانان چنین ایده‌ای ندارند و بر سر این قضیه اختلافاتی وجود دارد.

تورم‌زدایی چیست؟

احتمالا حالا که دیگر با چند پیامد مثبت تورم آشنا شده‌ایم با این مسئله موافق باشیم که تورم‌زدایی چندان هم کار پسندیده‌ای نیست! تورم‌زدایی شرایطی است که در آن سطح عمومی قیمت‌ کالاها و خدمات کم می‌شود؛ یعنی درست نقطه مقابل بروز تورم. تورم‌زدایی علل متعددی دارد که از میان آن‌ها می‌توان به رکود اقتصاد و کاهش تقاضای کل اشاره کرد. کاهش قیمت‌ها مساوی است با تعلل مردم برای خرید به امید کاهش بیشتر؛ این مسئله موجب کاهش فعالیت‌های اقتصادی می‌شود. در نتیجه ظرفیت تولیدی کشور کم می‌شود. سرمایه‌گذاری نیز در ادامه کم می‌شود و کاهش بیشتر تقاضا را شاهد خواهیم بود. همین مسئله خود عاملی خواهد بود برای افزایش تورم. بعد چه می‌شود‌؟ با افزایش تورم احتمالا شاهد تورم‌زدایی خواهیم بود که خود یک معضل جدید را ایجاد می‌کند.

بحران‌های موجود در بازار اعتبارات نیز مسئله دیگری است که تورم‌زدایی را پدید می‌آورد. تورم‌زدایی برابر است با کاهش در سرعت پول یا کاهش در روند افزایشی تعداد معاملات. اما هر یک از این دو کاهش می‌تواند بدون افت قیمت رخ دهد.

معمولا تورم‌زدایی با اثراتی مانند آنچه در ادامه می‌خوانید جنبه مثبت تورم را کمرنگ می‌کند و از بین می‌برد:

  • کاهش قیمت‌های اسمی کالا و خدمات
  • افزایش قدرت خرید مردم، افزایش پول نقد و دارایی‌های مردم در شرایط خرید نقدی گران‌تر
  • کاهش سرمایه‌گذاری و افزایش پس‌انداز
  • دریافت مزایا از درآمد ثابت

پادزهری کشنده‌تر از زهر

آنچه باید در این بخش به آن اشاره کرد این است که تورم‌زدایی خود مسئله‌ای است که از تورم بیشتر آزاردهنده و مخرب است. برخی از اقتصاددانان با این تفکر موافق‌اند که تورم‌زدایی بدتر از خودِ تورم است. زمانی که قیمت‌ها کم می‌شوند، تورم‌زدایی در حال رخ دادن است. در این شرایط مردم صبر می‌کنند تا روند کاهشی قیمت‌ها ادامه پیدا کند و بعد خرید خود را انجام دهند. این اتفاق رکود اقتصادی را رقم می‌زند. رکودی که اصلاح و تصحیح آن کاری بسیار دشوار است.

در کشوری مانند آمریکا تورم‌زدایی کم‌تر اتفاق می‌افتد. در زمانی که آمریکا با رکود بزرگ دست‌وپنجه نرم می‌کرد، بازار سهام افت محسوسی به خود دید. همین مسئله مردم آمریکا را با بدهی‌های فراوانی روبرو کرد. مردم به جای آن‌ که دست به خرید بزنند، اقدام به پس‌انداز پول‌های خود کردند. این مسئله موجب کاهش تقاضا شد. شرکت‌ها نمی‌توانستند که محصولات‌شان را بفروشند در نتیجه قیمت‌ها را کاهش دادند و کارکنان بسیاری در جریان این وقایع از کار بیکار شدند. بیکاری که بیشتر می‌شد تقاضای مصرف‌کننده نیز بیشتر افت می‌کرد و در نهایت تورم منفی در این شرایط پدیدار شد.

اما تورم‌زدایی کوتاه‌مدت با تورم‌زدایی بلندمدت (مانند آنچه در دوران رکود بزرگ رخ داد) متفاوت است. با کاهش موقت قیمت نفت و مواد غذایی افزایش درآمد اتفاق می‌افتد. به هر حال ما برای زندگی روزانه‌مان به اجناس و اقلامی ضروری نیاز داریم و نمی‌توانیم خرید آن‌ها را کاملا حذف کنیم. تا زمانی که بتوانیم خرید می‌کنیم. تورم‌زدایی موقت زمان کوتاهی دارد و نمی‌تواند فاجعه‌ای اقتصادی را رقم بزند. پس نیازی نیست از تورم‌زدایی کوتاه‌مدت بترسیم. طولانی شدن این فرآیند است که ترس را به جان انسان می‌اندازد.

نکته

تورم در کنار ملایم بودن باید پایدار باشد وگرنه خبری از جنبه مثبت و مزایای آن نخواهد بود. قابل پیش‌بینی بودن هم ویژگی دیگری است که برای تورم در نظر گرفته می‌شود. هر بار که وامی می‌گیرید یا اقدام به افتتاح حساب پس‌انداز می‌کنید، نرخ سودی که پرداخت می‌کنید، نرخ موردانتظار تورم را نیز نشان می‌دهد. اگر نرخ تورم از نرخ محاسبه در وام بیشتر باشد، در این رابطه وام‌گیرنده برد می‌کند و ضرر برای وام‌دهنده است چرا که بهره وام با گذشت زمان ارزان‌تر خواهد شد.

تورم پایین‌تر از سطح انتظارات هم موجب ضرر وام‌گیرنده خواهد بود. چرا که پرداخت بهره از میزان پیش‌بینی‌شده گران‌تر تمام می‌شود. این مسئله نشان می‌دهد که تورم پایدار و قابل پیش‌بینی تا چه اندازه حائز اهمیت است. وام‌گیرنده و وام‌دهنده به دلیل وجود تورمی که نمی‌توان میزان آن را پیش‌بینی کرد یا بازنده می‌شوند و یا برنده. این مسئله احتمال عدم ایفای تعهدات را پررنگ می‌کند و موجب افزایش عدم اطمینان خواهد شد.

جمع‌بندی

اگر تا قبل از خواندن این مطلب کسی به شما می‌گفت تورم جنبه مثبت هم دارد، ممکن بود به او بخندید یا تعجب کنید اما حالا می‌دانیم که این حرف منطقی است. البته باید توجه کرد که مزایای تورم تنها در صورتی بروز پیدا می‌کند که نرخ آن منطقی و متعادل باشد. قطعا تورم‌های بالا چیزی جز یک عامل مهلک برای اقتصاد نیستند. آنچه اقتصاددانان از آن به عنوان تورم معتدل و ملایم یاد می‌کنند، نرخی دو درصدی است که در سال اتفاق می‌افتد. این میزان تورم برای اقتصاد لازم است چرا که باعث می‌شود دستمزدها زیاد شود و تولیدات رونق پیدا کند. در نتیجه سرمایه در اقتصاد شناور می‌شود. این تغییرات هماهنگ نه تنها به ضرر اقتصاد نیست بلکه به رشد آن هم کمک می‌کند. تورم در مقادیر پایین مردم را تشویق می‌کند که پول خود را خرج کنند. اگر کالایی را لازم دارید و می‌دانید که در یک سال ممکن است قیمت آن با توجه به تورم اندک دو یا سه درصد زیاد شود، پول‌تان را صرف خرید آن کالا می‌کنید تا در قیمت‌های پایین‌تر از این خرید سود به دست آورید. این مسئله موجب تحریک اقتصاد می‌شود و اشتغال‌زایی را هم با خودش به دنبال دارد. تا زمانی که نرخ تورم در محدوده سالم (یعنی دو تا سه درصد) باقی بماند، می‌توان به رشد اقتصادی امیدوار بود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا