مقالات

سرمایه در گردش؛ توان شرکت برای پرداخت بدهی و هزینه‌های جاری

بررسی وضعیت مالی شرکت‌ها، از جمله مهم‌ترین مولفه‌های تحلیل بنیادی به شمار می‌رود. آشنایی با مفاهیم مهمی که در حسابداری وجود دارد می‌تواند به شما در تحلیل بنیادی وضعیت شرکت‌ها کمک کند. سرمایه در گردش نیز یکی از مولفه‌هایی است که در بررسی بنیادین شرکت‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد. برخی از افراد گمان می‌کنند سرمایه در گردش به وجوه نقدی اطلاق می‌شود که در دسترس است. اما این تعریف نادرست است. با توجه به اهمیت این موضوع، در این مطلب توضیح می‌دهیم که سرمایه در گردش چیست، طبق چه فرمولی محاسبه می‌شود و چرا اهمیت دارد.

سرمایه در گردش یعنی چه؟

آشنایی با سرمایه در گردش و اهمیت آن

سرمایه در گردش (Working Capital) یکی از مهم‌ترین اصطلاحاتی است که در امور مالی و مسائل مرتبط با حسابداری به کار می‌رود. منظور از این اصطلاح، مجموعه‌ دارایی‌هایی است که قابلیت نقدشوندگی یا گردش را دارند. پس مشخص است که این نوع سرمایه نیز، به طریقی دارایی محسوب می‌شود. چرا که در مواقع نیاز می‌توان به سرعت آن را نقد کرد و مورد استفاده قرار داد.

هم‌چنین سرمایه و پولی که برای تولید یک محصول خرج می‌شود نیز سرمایه در گردش نام دارد. لازم به ذکر است که سرمایه‌های ثابت و تجهیزات در دسته این نوع سرمایه قرار نخواهد گرفت. این سرمایه بخشی از دارایی‌های جاری شرکت است. در ادامه توضیحات بیشتری را در این خصوص ارائه خواهیم داد.

دارایی جاری چیست؟

به دارایی‌هایی که در طی سال مالی جاری امکان نقدشوندگی دارند، دارایی‌های جاری گفته می‌شود. مواردی مانند پول نقد و یا سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت در دسته این دارایی‌ها قرار می‌گیرند. چنان‌چه موجودی انبار را هم بتوان در کوتاه‌مدت فروخت و به پول نقد تبدیل کرد، می‌توان آن را به عنوان دارایی‌های جاری تلقی کرد. البته در این میان توجه به یک نکته حائز اهمیت است. نباید با دیدی خوش‌بینانه و فراواقعی به نقد شدن این دارایی‌ها نگاه کرد. بلکه باید واقع‌بینانه و منطقی این امر را مورد بررسی قرار داد.

از جمله انواع دیگر دارایی‌های جاری، می‌توان به حساب‌های دریافتنی اشاره کرد. این حساب‌ها، مطالباتی هستند که می‌توان در زمانی کوتاه آن‌ها را به پول نقد تبدیل کرد. البته این امکان وجود دارد که حتی اسناد تجاری دقیقی هم از آن‌ها در دست نباشد.

اما همیشه هرکجا صحبت از دارایی می‌شود، نمی‌توان از بدهی غافل شد. بر همین اساس، در سمت دیگر بدهی‌های جاری را داریم. این بدهی‌ها در طی سال مالی جاری می‌توانند به پول نقد تبدیل شوند. از تفاضل بدهی‌های جاری از دارایی‌های جاری در یک شرکت، می‌توان سرمایه در گردش خالص را به دست آورد. به بیان دیگر، سرمایه در گردش خالص به میزان واقعی دارایی‌های نقدی یک شرکت اطلاق می‌شود.

سرمایه در گردش خالص = دارایی‌های جاری – بدهی‌های جاری

منظور از نسبت سرمایه در گردش چیست؟

از تقسیم دارایی‌های فعلی شرکت بر بدهی‌های جاری، عددی به دست می‌آید که نسبت سرمایه در گردش نام دارد. این نسبت به منزله سلامت نسبی شرکت تلقی می‌شود. عدد به دست‌آمده را نرخ سرمایه در گردش نیز می‌نامند.

با تجزیه و تحلیل این نرخ، می‌توان اطلاعات خوبی به دست آورد. چنان‌چه این عدد بین ۱.۲ تا ۲ باشد، نشان می‌دهد که شرکت می‌تواند بدهی‌های خود را پرداخت کند. البته عدد بیشتر از ۲ می‌تواند به این معنا باشد که موجودی کالا بیش از اندازه است. یا این‌که نشان می‌دهد شرکت پول نقد مازاد خود را نگه داشته و آن را در هیچ زمینه‌ و بخشی سرمایه‌گذاری نکرده است. نقدینگی اضافی را می‌توان نشان از تصمیم‌های نامناسب در سطوح مدیریتی شرکت دانست.

اگر این نسبت کمتر از یک باشد، بیان‌گر این امر است که سرمایه در گردش خالص، مقداری منفی دارد. به این ترتیب مشخص است که بدهی‌های شرکت از دارایی‌های آن بیشتر خواهد بود. در چنین حالتی، سرمایه‌گذاران به درستی متوجه می‌شوند که شرکت مذکور، بستر مناسبی برای سرمایه‌گذاری نیست.

پایین بودن این نسبت می‌تواند به دلایل زیادی رخ دهد. مثلا اگر فروش شرکت کم شود یا فروش‌های اعتباری در مقایسه با فروش‌های نقدی بیشتر شود، می‌تواند منجر به کاهش نقدشوندگی شود. به این ترتیب توان پوشش و تسویه بدهی‌ها کم‌تر خواهد شد. مجددا مشاهده می‌کنید که اهمیت سرمایه در گردش چقدر زیاد است و تا چه حد می‌تواند در تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاران نقش مهمی ایفا کند.

تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش

اهمیت سرمایه در گردش از جایی نشات می‌گیرد که می‌توان به کمک آن وضعیت مالی و نقدینگی یک کسب‌وکار را بررسی کرد. از جمله دلایلی که موجب می‌شود سرمایه‌گذاران حرفه‌ای ترازنامه مالی یک شرکت را بررسی کنند، آگاهی از میزان این سرمایه و وضعیت فعلی آن است.

در واقع سرمایه در گردش، نشان‌گر سلامت مالی شرکت‌ها و توان آن‌ها برای بازپرداخت بدهی است. هرچه میزان فاصله میان دارایی‌ها و بدهی‌های کوتاه‌مدت کمتر باشد، این مسئله نشان از چرخه سالم کسب‌وکار دارد. در سمت مقابل اگر میزان بدهی‌ها بیش از سرمایه باشد، این شرایط می‌تواند حاکی از احتمال زیاد ورشکستگی شرکت باشد.

سرمایه در گردش به عنوان معیاری است که میزان بهره‌وری کلی کسب‌وکار را نشان می‌دهد. چرا که نشان‌دهنده میزان وجه نقد شرکت، حساب‌های دریافتنی و پرداختنی، میزان بدهی سالانه و هم‌چنین حساب‌های کوتاه‌مدت شرکت است. مدیریت این موارد می‌تواند نشان‌دهنده روند فعالیت شرکت باشد.

اما با کاهش سرمایه در گردش، می‌توان دریافت که بدهی‌ها و هزینه‌های شرکت رو به افزایش هستند. به این ترتیب شرکت تلاش می‌کند تا میزان فروش خود را افزایش دهد. در سمت مقابل افزایش سرمایه در گردش، به منزله کاهش بدهی‌ها و هزینه‌هاست.

باید به این نکته هم توجه کنید که منفی بودن سرمایه در گردش به این معنا نیست که کسب‌وکار دیگر نمی‌تواند به فعالیت خود ادامه دهد. نکته این‌جاست که وضعیت کسب‌وکار در این شرایط، پایدار نخواهد ماند.

مثلا شخصی را در نظر بگیرید که ملکی گران‌قیمت دارد اما ورشکسته شده است. به این ترتیب نمی‌تواند مخارج روزمره خود را تامین کند. این فرد دیر یا زود مجبور است ملک خود را با ملکی ارزان‌تر جابجا و نقل مکان کند. این مثال نشان می‌دهد که سرمایه در گردش منفی، موجب ایجاد وضعیت ناپایدار خواهد شد.

اهمیت زمان‌بندی

کارشناسان معتقدند که میزان جریان نقدینگی شرکت و زمان آن، عاملی است که توانگری شرکت را در عمل به تعهدات نشان می‌دهد. به این ترتیب شرکتی که بتواند به خوبی تعادلی میان دارایی‌ها و بدهی‌های جاری خود برقرار کند، عملکرد موفق‌تری خواهد داشت. البته از آن‌جا که بخشی از نقدینگی برای پرداخت حقوق و دست‌مزد کارمندان و سایر امور شرکت صرف می‌شود، برقراری تعادل میان دارایی‌ها و بدهی‌های جاری امر آسانی نیست.

در سمت دیگر، تصور اشتباه برای وصول سریع حساب‌های دریافتنی از بدهکاران شرکت، می‌تواند مفروضات مربوط به سرمایه در گردش را مخدوش کند. چرا که در بسیاری از مواقع، واقعیت تفاوت‌های فاحشی با تصور و فرض دارد.

پس زمان‌بندی دقیق در خرید دارایی‌های جدید در کنار سیاست‌های دریافت حساب‌های پرداختنی و دریافتی از جمله موارد مهم به شمار می‌رود. مدیر شرکت تنها در صورتی می‌تواند روی طلب‌های قدیمی‌اش حساب کند که این زمان‌بندی به درستی رعایت شده باشد. باید یادآور شد که تلاش برای افزایش سرمایه به کمک وصول حساب‌های دریافتنی، مسئله‌ای است که خود نیازمند سرمایه‌ در گردش است.

خصوصیات سرمایه‌ در گردش

سرمایه در گردش، اطلاعات زیادی را در خصوص وضعیت مالی یک کسب‌وکار در دل خود دارد. به همین دلیل باید به آن توجهی ویژه داشت. به ویژه اگر مزایای آن را بدانیم، بیشتر به اهمیت آن پی خواهیم برد.

قابل اعتماد بودن

با آگاهی از میزان این سرمایه، می‌توان موقعیت نقدینگی کوتاه‌مدت را در یک شرکت، برآورد کرد. حتی در مقایسه با سایر محاسبات ترازنامه‌ای، این نسبت قابل استنادتر و قابل اعتمادتر است. دلیل این امر آن است که در صورت استفاده یک شرکت از منابع مالی برای پرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت، می‌توان دریافت که پس از وصول بدهی‌ها، چه میزان دارایی برای شرکت باقی خواهد ماند. همین مسئله به خوبی اهمیت بررسی سرمایه در گردش را نشان می‌دهد.

سادگی محاسبه

به علاوه باید این نکته را نیز یادآور شد که محاسبه این نسبت در قیاس با سایر محاسبات مالی، ساده‌تر است. به این ترتیب می‌توان چشم‌انداز کلی شرکت‌ را به سادگی به دست آورد. این دقیقا همان مسئله‌ای است که مدیران و سرمایه‌گذاران به آن نیاز دارند. چرا که می‌توانند در مدتی کوتاه و با یک برآورد ساده، نکات مهمی را در خصوص شرکت به دست آورند. تمام این مسائل موجب می‌شوند اهمیت سرمایه در گردش بیشتر و بیشتر شود.

کمک به پیش‌بینی بحران

از جمله مهم‌ترین ویژگی‌ها و مزایای تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش می‌توان به پیش‌بینی بحران‌های مالی پیش رو اشاره کرد. حتی اگر یک شرکت دارایی‌های ثابت زیادی داشته باشد ولی نتواند بدهی‌ها را به موقع بپردازد و از نقدینگی‌اش به درستی استفاده کند، خطر ورشکست شدن وجود دارد.

معیارهای سرمایه در گردش

چنان‌چه اثر عوامل دیگر را برابر در نظر بگیریم، می‌توان گفت سرمایه در گردشِ بیشتر مساوی است با فشارهای مالی کمتر. البته زیاد شدن این نسبت هم می‌تواند کاهش درآمدها را در پی داشته باشد. ممکن است هیئت‌مدیره بخواهد بخشی از این سرمایه را در قالب سود سهام یا بازخرید سهام در اختیار سرمایه‌گذاران قرار دهد. به این ترتیب احتمال دارد رضایت‌مندی سهام‌داران بیشتر شود.

توانایی پوشش بدهی‌های یک شرکت همواره از جمله مسائلی است که بسیار مهم و قابل‌توجه است. یک شرکت برای بقای خود باید سرمایه در گردش کافی داشته باشد تا بتواند هزینه‌ها و مطالبات خود را برای مدت یک سال از محل این سرمایه تامین کند. با آگاهی از این مسئله می‌توان دریافت که یک شرکت تا چه میزان منابع مالی را به منظور گسترش داخلی در دست دارد.

اگر میزان این منابع کم باشد، شرکت باید به سراغ بانک‌ها برود یا بازارهای مالی را انتخاب کند تا بتواند سرمایه موردنیاز را برای تحقق اهداف خود تامین کند. به همین دلیل است که گفته می‌شود سرمایه در گردش یک متر و مقیاس به منظور تخمین میزان کارآمدی شرکت‌ها به شمار می‌رود.

تاثیر سرمایه در گردش در کسب‌وکارها

زمانی که مسئله یا مشکلی را پیش‌بینی می‌کنیم، خود را برای مقابله با آن آماده می‌کنیم. به این ترتیب در شرایط حساس غافل‌گیر نمی‌شویم و می‌توانیم با مدیریت صحیح، از آن برهه خطرناک عبور کنیم. این مسئله می‌تواند برگ برنده شرکت‌ها در مقایسه با رقیبان‌شان باشد. هم‌چنین می‌تواند عاملی برای موفقیت و توسعه شرکت نیز تلقی شود.

در  حالتی کاملا مطلوب و ایده‌آل، اگر سرمایه در گردش ناکافی باشد، شرکت فشارهای مالی زیادی را تحمل خواهد کرد. در نتیجه پرداختنی‌ها با تاخیر انجام خواهد شد. این مسئله موجب می‌شود نرخ اعتباری شرکت کم شود. نرخ اعتباری پایین خود یک فاکتور منفی برای شرکت‌ها به حساب می‌آید. چرا که بانک‌ها و بازار بورس نرخ بهره بالاتری را از شرکت مذکور دریافت خواهند کرد. این مسئله در بلندمدت می‌تواند شرکت را متضرر کند. زیرا این امر موجب افزایش قیمت سرمایه و کاهش درآمد خواهد شد.

شرکت‌های خرده‌فروش

سرمایه در گردش منفی، برای کسب‌وکارهایی که گردش آن‌ها بالاست، می‌تواند عاملی مثبت باشد. شرکت‌های خرده‌فروشی که کالای زیادی دارند و گردش موجودی آن‌ها بالاست، معاملات خود را به کمک پول نقد انجام می‌دهند. این شرکت‌ها چندان به سرمایه در گردش نیاز ندارند. آن‌ها با پول‌ و مبالغ نقد در دست، می‌توانند بر تعداد موجودی کالاهای خود بیفزایند. سپس کالاها را می‌فروشند و از این طریق کسب درآمد می‌کنند.

فروشندگان خرده‌فروشی هم‌چنین این امکان را دارند که به مشتریان خود وام بدهند. به این ترتیب مشتریان می‌توانند با وام دریافتی، محصولات آن‌ها را خریداری کنند. این امر موجب مدیریت آسان درآمدها خواهد شد. مشخص است که با این تفاسیر، این کسب‌وکارها نیازمند مبالغ زیادی سرمایه در گردش خالص نیستند. در حقیقت زمانی که این نسبت در چنین کسب‌وکارهایی پایین است، نشان از مدیریت هوشمندانه دارد که خود موجب بهبود شرایط و اوضاع شرکت خواهد شد.

شرکت‌های بزرگ

در سمت مقابل، شرکت‌هایی هم وجود دارند که پرداخت آن‌ها با مبالغ نقد انجام نمی‌شود. مثلا یک شرکت تولیدی ماشین‌آلات سنگین را در نظر بگیرید. این شرکت برای ادامه فعالیت خود سرمایه در دسترس زیادی را لازم دارد. چرا که به دلیل گران‌ بودن محصولات، نحوه پرداخت مبلغ و امور مالی در این کسب‌وکارها شرایطی متفاوت دارد. آن‌ها محصولات خود را به صورت بازپرداخت بلندمدت می‌فروشند. پس نمی‌توانند مانند خرده‌فروش‌ها به سرعت به پول نقد دسترسی داشته باشند.  

مدیران این کسب‌وکارها موجودی کالای ترازنامه‌ای خود را از مدت‌ها قبل سفارش می‌دهند. مشخص است که برای مقابله با بحران‌های مالی کوتاه‌مدت، تامین پول نقد در این کسب‌وکارها چقدر دشوار است. یعنی ممکن است زمانی پول نقد به دست مدیران برسد که دیگر کار از کار گذشته است. بنابراین لازم است که چنین شرکت‌هایی، دارایی‌های نقد بهینه‌ای داشته باشند. به این ترتیب می‌توانند در مواقع لازم و هنگام بروز بحران‌ها، با تکیه بر این دارایی‌ها، شرایط سخت را پشت سر بگذارند.

با توجه به آن‌چه گفته شد، دریافتیم که اهمیت سرمایه در گردش این است که می‌تواند بهره‌وری عملیاتی شرکت را مشخص کند. یعنی می‌توانیم دریابیم که شرکت‌ توانسته از دارایی‌های خود به نحو احسن استفاده کند یا این‌که دارایی‌های خود را به شکل نقد نگه داشته است.

مدیریت سرمایه در گردش

یکی از مسائل مهم در مبحث سرمایه در گردش، مدیریت آن است. مدیران کسب‌وکارهای کوچک باید بتوانند چرخه سرمایه در گردش خود را به خوبی درک کنند. آن‌ها باید قادر باشند مدت زمانی را که از تولید یک محصول تا زمان دریافت مبلغ آن طول می‌کشد، به درستی تخمین بزنند. طولانی‌تر شدن این فاصله موجب می‌شود که شرکت مدت‌زمان بیشتری  را بدون نقدینگی و سرمایه به فعالیت خود ادامه دهد. به این ترتیب مشخص است که اختلال‌هایی در امر پرداخت هزینه‌ها یا تعهدات شرکت به وجود خواهد آمد.

تمام صاحبان کسب‌وکارهای کوچک بر این عقیده هستند که عدم بهره‌گیری از یک برنامه مدون و صحیح و پیش‌بینی نکردن مقدار نقدینگی موردنیاز، می‌تواند موجب ورشکسته شدن کسب‌وکار شود. این کسب‌وکارها باید بتوانند حجم و ترکیب بهینه‌ای از منابع را برای سرمایه در گردش انتخاب کنند. این مسئله موجب رشد شرکت و نقدشوندگی آن خواهد شد. هر شرکت برای تحقق چنین امری، می‌تواند از استراتژی‌های مختلفی بهره ببرد.

سرمایه در گردش برای کدام کسب‌وکارها نیاز است؟

برخی از کسب‌وکارها ارتباط در هم تنیده‌ای دارند و به هم وابسته هستند. هم‌چنین اهمیت سرمایه در گردش برای کسب‌وکارهایی که فصلی هستند، در مقایسه با کسب‌وکارهای سالانه بیشتر است. در چنین کسب‌وکارهایی، فارغ از این‌که شرکت فعالیت داشته باشد یا خیر، باید بدهی‌ها در زمان معین پرداخت شوند. پس مشخص است که این شرکت‌ها به وجه نقد بیشتری نیاز دارند. مثلا اگر محصول و فرآورده یک شرکت در تابستان فروش بالایی داشته باشد ولی در زمستان فروش آن خوب نباشد، مدیر شرکت به منظور ادامه فعالیت خود در فصل سرد سال باید سرمایه در گردش بیشتری را در نظر بگیرد.  

مسئله دیگر این‌که صنایع مختلف، سرمایه در گردش استاندارد متفاوتی دارند. مثلا برخی از صنایع از تجهیزاتی بهره می‌برند که قیمت آن‌ها بالاتر است. یا این‌که از روش‌هایی برای کسب درآمد استفاده می‌کنند که متفاوت است. به همین دلیل سرمایه در گردش آن‌ها با هم تفاوت دارد. این کسب‌وکارها باید بتوانند هزینه‌های نقدی خود را به سادگی پرداخت کند. به این ترتیب می‌کوشند که در کنار ثابت نگه داشتن سرمایه در گردش، هزینه‌های جاری زیادی ایجاد نکنند. به همین دلیل است که تنها می‌توان سرمایه در گردش را در شرکت‌های مشابه در یک صنعت با هم مقایسه کرد. هم‌چنین در هر صنعت نیز باید به نرخ استاندارد آن صنعت توجه کرد.

ارزیابی میزان سرمایه در گردش شرکت‌ها

برای ارزیابی سرمایه در گردش شرکت‌ها، راه‌های مختلفی وجود دارد. یکی از این روش‌ها، بررسی نرخ تغییرات صورت دارایی‌های شرکت است. هم‌چنین با توجه به نرخ حساب‌های بستان‌کاری، نسبت جاری،‌ نسبت سرمایه و حساب‌های پرداختنی هم می‌توان میزان سرمایه در گردش را برآورد کرد.

هرچه فهرست دارایی‌های یک شرکت بیشتر باشد، به منزله تقویت Working Capital آن شرکت است. زمانی که این سرمایه به شکلی مطلوب مدیریت نشود، ممکن است کسب‌وکارها برای پیشبرد اهداف و توسعه برنامه‌های خود، و در غیاب نقدینگی کافی، از این سرمایه استفاده کنند. به این ترتیب اگر برنامه‌های شرکت طبق برنامه‌ریزی و زمان‌بندی بازدهی و سوددهی نداشته باشد، مشکلاتی جدی پدید می‌آید. در نهایت این امر به افزایش بدهی‌ها منتهی خواهد شد. دقیقا همین‌جاست که اهمیت بازده سرمایه در گردش مشخص می‌شود.  

اما مشکل کجاست و چرا چنین شرایطی پیش می‌آید؟ زمانی که شرکت‌ها به جای سرمایه‌گذاری در اجرای طرح‌ها، وجه نقد خود را برای هر امری صرف می‌کنند، این مشکلات ایجاد می‌شود. این مسئله یک فاکتور منفی در کسب‌وکار به حساب می‌آید. چرا که می‌توان از این وجه نقد در اموری استفاده کرد که موجب بازدهی بهتری می‌شود. به همین ترتیب به دلیل کاهش سرمایه در گردش شرکت است که شاهد ورشکست شدن بسیاری از کسب‌وکارها می‌شویم؛‌ پیش از آن‌که اصلا اقدامات شرکت به سوددهی بینجامد. این امر نشان می‌دهد که مدیریت هزینه‌ها می‌تواند نقشی موثر را در جلوگیری از ایجاد چنین شرایطی ایفا کند.

جمع‌بندی

در این مطلب از سرمایه در گردش صحبت کردیم و گفتیم که این سرمایه به میزان توان شرکت برای پرداخت بدهی‌های جاری اشاره دارد. به بیان دیگر اهمیت سرمایه در گردش آن است که متوجه شویم شرکت چقدر نقدینگی برای پرداخت بدهی‌ها و هزینه‌های خود در دست دارد. سرمایه همان پول است و سرمایه در گردش یا Working Capital، پولی است که می‌توان در مواقع ضروری، آن را به صورت نقد در اختیار داشت. به این ترتیب دارایی که شرکت‌ها در بانک سپرده‌گذاری می‌کنند، سرمایه در گردش این شرکت‌هاست. یعنی شرکت‌ها در صورت لزوم، می‌توانند این سرمایه را به وجه نقد تبدیل کنند.

با این تفاسیر مشخص است که سرمایه در گردش، نشان از بهره‌وری عملیاتی یک شرکت دارد. چنان‌چه نرخ سرمایه در گردش بین ۱.۲ تا ۲ باشد، مطلوب بودن روند فعالیت شرکت را در پی دارد. به بیان دیگر این نسبت نشان می‌دهد که شرکت نقدینگی خود را در بخش‌های مفید سرمایه‌گذاری کرده است و در زمان نیاز، می‌تواند به سرعت دارایی را به وجه نقد تبدیل کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا