بهترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال برای سرمایهگذاری روی کامودیتی کداماند؟
ابزارهای مختلفی برای سرمایهگذاری روی داراییهای مختلف همچون کامودیتی وجود دارند اما اگر نتوانیم از این ابزارها به درستی استفاده کنیم، نمیتوانیم توقع دریافت نتیجهای مطلوب را داشته باشیم. در این مقاله از توان تحلیل قصد داریم به صورت ویژه روی مبحث سرمایهگذاری روی کامودیتی تمرکز کنیم و بهترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال را به همین منظور معرفی کنیم. اندیکاتورهایی که احتمالا پیش از این با آنها آشنا شدهاید ولی شاید ندانید که کاربرد آنها در معاملات مربوط به کامودیتی به چه شکل است.
فهرست مطالب این مقاله با دسترسی سریع
تحلیل تکنیکال یا بنیادی؟
اگر به هر یک از کلاسهای دارایی نگاهی بیندازیم، درمییابیم که انگیزهی اصلی معاملهگران، سرمایهگذاران یا سفتهبازان این است که بتوانند از دادوستد خود تا حد امکان به سود برسند. در مورد کامودیتی که محدودهی آنها از قهوه تا نفت خام گسترده است، لازم است که تکنیکها و فنون تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال را بررسی کنیم؛ تکنیکهایی که معاملهگران در خرید، فروش یا نگهداری دارایی خود به آنها متوسل میشوند و بر اساس آن تصمیمات لازم را میگیرند.
باور رایج در مورد تحلیل بنیادی این است که این شیوهی تحلیل برای سرمایهگذاری بلندمدت یک گزینهی مطلوب به شمار میرود. این شیوه بیشتر بر مبنای تحقیقات استوار است. در تحلیل بنیادی وضعیت عرضه و تقاضا، سیاستهای اقتصادی و مالی به عنوان معیارهای تصمیمگیری در نظر گرفته میشوند.
در سمت مقابل معاملهگران معمولا به سراغ تحلیل تکنیکال و استفاده از اندیکاتور میروند. چرا که این شیوه برای ارزیابی بازار در کوتاهمدت و همچنین تحلیل الگوهای تاریخی قیمت، روندها و حجم مناسب است. در این روش به کمک این اطلاعات نمودارهای فراوانی ایجاد میشوند که بر اساس آنها میتوان تحرکات آتی دارایی را تخمین زد.
شناسایی بازار برای انجام معاملات کامودیتی
اگر بخواهیم از بهترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال برای سرمایهگذاری روی کامودیتی نام ببریم، بهتر است به سراغ اندیکاتورهای مومنتوم برویم. ابزارهایی که بر اساس همان استراتژی معروف «خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا» عمل میکنند. اندیکاتورهای مومنتوم خود به دو گروه اسیلاتورها و اندیکاتورهای دنبالکننده روند تقسیم میشوند.
در ابتدا لازم است که معاملهگران بازار را شناسایی کنند. یعنی باید پیش از آن که هر کدام از این اندیکاتورها را استفاده کنند تشخیص دهند که آیا با بازاری روندی مواجهاند یا بازار رنج. این اطلاعات به آن دلیل از اهمیت برخوردارند که اندیکاتورهای دنبالکننده روند در بازارهای رنج عملکرد خوبی از خود به نمایش نمیگذارند. به شکلی مشابه اسیلاتورها نیز در بازارهای روندی سیگنالهای گمراهکنندهای را تولید و صادر میکنند.
بیشتر بخوانید
اندیکاتور میانگین متحرک یا MA
یکی از سادهترین و بهترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال که پرکاربرد است و به میزان زیادی در تحلیلها مورد استفاده قرار میگیرد، میانگین متحرک یا Moving Average نام دارد. این اندیکاتور بر مبنای میانگین قیمت یک کامودیتی یا سهام در یک بازهی زمانی مشخص عمل میکند. برای نمونه میانگین متحرک پنجدورهای، میانگین قیمت بستهشدن سهام را در پنج روز اخیر در دورهی فعلی نشان میدهد. اگر از این ابزار برای معاملات روزانه استفاده کنید، مبنای محاسباتی به جای قیمت بستهشدن سهم، بر اساس دادههای قیمت جاری خواهد بود.
این اندیکاتور تمایل به هموارسازی حرکات تصادفی قیمتها دارد تا از این طریق روندهای پنهان را به نمایش بگذارد. MA به عنوان یکی از اندیکاتورهای پسرو یا تاخیری در نظر گرفته میشود؛ ابزاری که برای مشاهدهی الگوهای قیمتی از آن استفاده میشود. سیگنال خرید توسط این اندیکاتور زمانی تولید میشود که نمودار قیمت خط اندیکاتور را از پایین به سمت بالا قطع میکند. این اتفاق نشان از تمایلات صعودی بازار دارد. زمانی که شرایط برعکس باشد، حرکت سهام یا کامودیتی نشان از تمایلات نزولی دارد که موجب صدور و تولید سیگنال فروش میشود.
بسیاری از نسخههای اندیکاتور میانگین متحرک پیچیدگیهای بیشتری دارند و دارای جزئیات فراوانی هستند. مثل میانگین متحرک نمایی (EMA)، میانگین متحرک حجمی تعدیلشده و میانگین متحرک خطی وزنی.
درست است که MA یکی از بهترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است، اما در بازارهای رنج انتخاب مناسبی به شمار نمیرود. چرا که با توجه به نوسانات موجود قیمتی، سینگالهای نادرستی تولید میکند. به مثالی که در پایین آمده است دقت کنید. در اینجا شیب اندیکاتور جهت حرکت روند را نشان میدهد. هر چه این شیب تندتر باشد یعنی مومنتوم از روند حمایت میکند. اما مسطح شدن اندیکاتور یک سیگنال هشداردهنده است. یعنی احتمال دارد که به دلیل افت مومنتوم شاهد معکوس شدن روند باشیم.
در نمودار بالا خط آبی یک میانگین متحرک ۹ روزه است. در حالی که خط قرمز یک میانگین متحرک ۲۰ روزه را نشان میدهد. خط سبز نیز نشانگر یک میانگین متحرک ۴۰ روزه است. همین خط سبز است که هموارترین و کمنوسانترین خط در میان سایر خطوط است. اما میانگین متحرک ۹ روزه بیشترین تحرکات را نشان میدهد و میانگین ۲۰روزه جایگاهی بین این دو خط دارد.
اندیکاتور مکدی یا میانگین متحرک همگرایی- واگرایی (MACD)
میانگین متحرک همگرایی-واگرایی یا همان اندیکاتور مکدی یکی دیگر از بهترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است که بسیار مورداستفادهی تحلیلگران قرار میگیرد. این اندیکاتور کاربردی توسط شخصی به نام جرالد اپل (Gerald Appel) توسعه پیدا کرده است. مکدی یک اندیکاتور مومنتوم دنبالکننده روند است که از میانگین متحرک یا میانگین متحرک نمایی برای محاسباتش کمک میگیرد. اندیکاتور مکدی به کمک حاصل تفریق یک میانگین متحرک نمایی ۱۲روزه از یک میانگین متحرک نمایی ۲۶ روزه به دست میآید.
در شرایطی که مقدار مکدی مثبت باشد، شاهد تولید یک سیگنال صعودی هستیم. در این حالت EMA کوتاهمدت بالاتر از EMA دورهی بلندمدت است و این نشان از قدرت بیشتر آن دارد. این مسئله حاکی از یک حرکت صعودی است. اما اگر مقدار اندیکاتور افت کند، این امر به منزلهی کاهش مومنتوم است. به شکلی مشابه منفی شدن نتیجهی مکدی نشان از شرایط نزولی دارد. هرچه میزان این منفی شدن بیشتر شود، افت مومنتوم نیز بیشتر اتفاق خواهد افتاد.
اگر مقدار منفی اندیکاتور منفی رو به کاهش باشد، این اتفاق نشانگر آن است که روند نزولی در حال از دست دادن مومنتوم خود است. حرکت این خطوط را میتوان به اشکال دیگری تفسیر کرد. به عنوان مثال تقاطع یا Crossoverها اطلاعات مفیدی را در دل خود دارند. یک تقاطع صعودی زمانی اتفاق میافتد که مکدی در یک حرکت رو به بالا از خط سیگنال عبور میکند.
در نمودار بالا، اندیکاتور مکدی با رنگ نارنجی و همچنین خط سیگنال با رنگ بنفش نشان داده شده است. هیستوگرام مکدی نیز با خطوط میلهای آبیرنگ در تصویر مشخص است. هیستوگرام اختلاف میان خط مکدی و خط سیگنال را نشان میدهد. این خط روی خط مرکزی ترسیم میشود و تفاوت میان خط مکدی و خط سیگنال را به کمک میلههایی که در تصویر میبینید نشان میدهد. وقتی هیستوگرام مقداری مثبت دارد (یعنی در بالای خط مرکزی قرار دارد)، یک سیگنال صعودی تولید میشود. این سیگنال را میتوان از قرار گرفتن خط مکدی در بالای خط سیگنال اندیکاتور تشخیص داد.
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)
اگر بخواهیم از یکی از بهترین اندیکاتورهای مومنتوم تحلیل تکنیکال نام ببریم، لازم است که به RSI اشارهای داشته باشیم. این اندیکاتور سطوح اشباع خرید و فروش را در یک بازار مالی در مقیاس بین صفر تا ۱۰۰ نشان میدهد. پس به کمک این ابزار میتوان دریافت که بازار صعود داشته یا روند آن نزولی بوده است.
طبق نتایجی که از این شاخص به دست میآید، قرار گرفتن در سطوح بالاتر از ۷۰ به منزلهی اشباع خرید و سطوح پایینتر از ۳۰ به منزلهی اشباع فروش است. ولز وایلدر (Welles Wilder)، تکنیکالیست آمریکایی بهترین دورهی RSI را ۱۴ روزه میدانست. اما با گذشت زمان، دورههای ۹ و ۲۵ روزه در این اندیکاتور محبوبیت پیدا کردند.
RSI را میتوان علاوه بر سیگنالهای اشباع خرید و فروش، برای جستجوی واگرایی و نوسانات شکست نیز مورد استفاده قرار داد. واگراییها در شرایطی رخ میدهند که نمودار قیمت دارایی یک سقف جدید را ایجاد کند؛ در حالی که اندیکاتور از ایجاد یک سقف بالاتر از سقف قبلی ناتوان باشد. این امر خود نشان از یک برگشت قریبالوقوع دارد. اگر اندیکاتور RSI به پایینترین حد خود برسد (یعنی پایینتر از کف قبلی)، نوسان شکست، تاییدکنندهی یک برگشت قریبالوقوع خواهد بود.
اندیکاتور استوکاستیک
آقای جورج لین، معاملهگر صاحبنام اوراق بهادار اندیکاتور استوکاستیک را بر مبنای مشاهداتش ابداع کرد. اساس این اندیکاتور آن است که اگر قیمتها در طول روز روندی صعودی و روبهرشد داشته باشند، قیمت پایانی تمایل دارد که در محدودهی بالایی قیمت اخیر بماند. به همین ترتیب اگر قیمتها رو به کاهش باشند، قیمت پایانی تمایل دارد در محدودهی پایینی دامنهی قیمتی بماند. این اندیکاتور رابطهی میان قیمت پایانی و محدودهی قیمت دارایی را در یک بازهی زمانی مشخص اندازهگیری میکند.
اسیلاتور استوکاستیک از دو خط تشکیل شده است. خط اولی K% نام دارد که قیمت پایانی را با آخرین محدودهی قیمتی مقایسه میکند. خط دومی هم D% یا خط سیگنال است که شکل هموارشدهی مقدار K% است. این خط در مقایسه با خط قبلی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
همچنین واگرایی هم به شناسایی بازگشت روند کمک میکند. شکل و حالت بالا و پایین اندیکاتور استوکاستیک به عنوان یک شاخص مناسب، عملکرد خوبی دارد. مثلا اگر قسمت پایین اندیکاتور عمیق و وسیع باشد، نشان از آن دارد که خرسها قدرتمندتر از گاوها هستند و افزایش قیمت در چنین نقطهای میتواند ضعیف و کوتاهمدت باشد.
نموداری با دو خط K% و خط D% با نام استوکاستیک کند شناخته میشود. اندیکاتور استوکاستیک یکی از بهترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است که میتواند با RSI و سایر اندیکاتورها به کار رود و منجر به نتایج بهتری شود.
اندیکاتور باند بولینگر
این اندیکاتور در دههی ۸۰ میلادی توسط جان بولینگر که یک تحلیلگر مالی بود ابداع شد و توسعه پیدا کرد. این ابزار برای شناسایی وضعیتهای اشباع خرید و فروش در بازار گزینهی خوبی به شمار میرود.
باندهای بولینگر مجموعهای از سه خط هستند: خط مرکزی یا همان خط روند، خط بالایی یا مقاومت و خط پایینی یا حمایت. زمانی که قیمت کامودیتی در نوسان باشد، باندها کشیده میشوند و گسترش پیدا میکنند. اما اگر قیمتها در یک محدودهی مشخص در حرکت باشند، باندها منقبض و جمع میشوند.
باندهای بولینگر برای معاملهگرانی که به دنبال شناسایی نقاط عطف و برگشت در بازارهای رنج هستند یکی از بهترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال به شمار میرود. این معاملهگران دارایی را در شرایطی که قیمتها در حال ریزش هستند و به باند پایینی برخورد میکنند خریداری میکند. سپس لازم است با بالا آمدن قیمت دارایی و تماس آن با باند بالایی دارایی را بفروشند. با اینهمه زمانی که بازار از حالت رنج خارج میشود و در شرایط روندی قرار میگیرد، باند بولینگر سیگنالهای نادرست صادر میکند؛ بهویژه اگر قیمت از محدودهای که در آن معامله میشد خارج شد. به هر طریق این اندیکاتور برای دنبال کردن روندهایی با فرکانس پایین گزینهی خوبی است.
جمعبندی
اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال شمار فراوانی دارند که انتخاب بهترین آنها نیازمند تحقیق و بررسی است. این ابزار برای تصمیمگیریهای آگاهانه و مطمئن از جمله موارد ضروری و حیاتی به شمار میروند. برای سرمایهگذاری روی کامودیتی اندیکاتورهای دنبالکننده روند در بازارهای روندی انتخاب مناسبی هستند. اما اسیلاتورها در بازارهای رنج عملکرد بهتری دارند. هرچند باید مراقب بود که استفادهی نابهجا از اندیکاتورهای تکنیکال میتواند منجر به ایجاد نتایجی گمراهکننده و صدور سیگنالهای غلط شود. در نتیجهی این مسائل معاملهگر تمام یا بخشی از سرمایهی خود را از دست خواهد داد. بنابراین بهتر است کسانی که به تازگی مشغول انجام تحلیل تکنیکال شدهاند از اندیکاتورهایی مانند استوکاستیک یا باندهای بولینگر کمک بگیرند.