تلاش اروپا برای رفع شکافهای انرژی خود | آیا وابستگی به روسیه کم میشود؟
از زمان تهاجم روسیه به اوکراین، اتحادیه اروپا و آمریکا به دنبال اقداماتی بودند که بتوانند روسیه را در سطح جهانی منزوی کنند. مسئله اینجاست که وابستگی اروپا به روسیه به دلیل دارا بودن منابع نفت و گاز دست برخی از کشورهای اروپایی را برای قطع رابطه با روسیه بسته است. راه چارهی پیش رو این است که اروپا بتواند به کمک زیرساختها و خط لولههای جدید انتقال محصولی چون گاز طبیعی مایع یا LNG را به طرق دیگری انجام دهد. مسئلهای که میتواند تحریم انرژی روسیه و کاهش وابستگی اروپا به روسیه را به واقعیت نزدیکتر کند. اما در این راه موانعی وجود دارد که در این مقاله از توان تحلیل به آنها اشاره شده است.
مطلب پیش رو ترجمهای است از مقالهی «Europe’s push to plug its energy gaps» که در تاریخ ۱۶ می ۲۰۲۲ (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱) در فایننشال تایمز منتشر شده است. مقالهای که حاصل همکاری Andy Bounds، Harry Dempsey و Ian Mount بوده است.
تحریم روسیه و قرنطینه ناشی از کووید در کشور چین، حجم حمل و نقل را در روتردام که شلوغترین بندر دریایی اروپاست کاهش داده است. با اینهمه شاهد افزایش یک محموله هستیم: گاز طبیعی مایع (LNG).
واردات گاز طبیعی مایع اکنون اولویت بالایی دارد. چرا که اتحادیه اروپا تلاش میکند میزان وابستگی خود را به گاز وارداتی از روسیه کم کند. به این ترتیب میخواهد مسکو را تحریم کند تا روسیه نتواند برای ادامهی جنگ در اوکراین منابع مالیاش را جمعآوری کند. اما پایانهی LNG روتردام کاملا پر شده است. اقداماتی برای گسترش آن در حال انجام است اما این کار زمانبر است.
آلارد کاستلین (Allard Castelein) مدیر بندر می گوید: «گاز طبیعی مایع اکنون به چالش تبدیل شده است. این امر بیشترین محدودیت را در بین کالاهایی که وارد میکنیم ایجاد میکند. نمیشود یکشبه یک مخزن [LNG] ساخت.»
در همین حال در فاصلهی ۱۵۰۰ کیلومتری، اسپانیا مشکل ظرفیتی متفاوتی دارد. این کشور بیش از آنچه نیاز داشته باشد پایانه LNG دارد. یکی از این پایانهها حتی کنار گذاشته شده و اکنون استفاده نمیشود. حلقهی مفقوده نبود خط لولهی کافی برای رساندن گاز به بازارهایی در اروپای مرکزی است که به آن نیاز دارند. طرح ایجاد نقطه اتصال دیگری به فرانسه یعنی همان خط لوله میدکات (Midcat) چند سال است که متوقف شده است.
ارتباطات بیشتر میان فرانسه و اسپانیا
اسپانیا بیشترین ظرفیت واردات LNG اتحادیهی اروپا را به خود اختصاص داده است. این کشور شش پایانهی فعال وارداتی دارد. اما انتقال گاز در پیرامون اروپا تنها با دو خط لولهی پیرنه به فرانسه سخت است. آن هم خط لولهای که به سختی میتواند یک دهم ظرفیت واردات LNG را تامین کند. در سال ۲۰۱۹ قانونگذاران ایجاد خط لولهی دیگری به نام میدکات را رد کردند. چرا که معتقد بودند بسیار هزینهبر است. مادرید مجددا به دنبال ساخت این سازه است.
گونزالو اسکریبانو (Gonzalo Escribano) مدیر برنامهریزی و تغییرات آب و هوایی در موسسه الکانو رویال (Elcano Royal Institute) در مادرید میگوید: «اسپانیا تمایل به واردات و مشارکت در تامین اروپا دارد… ما دوست داریم که به رومانی گاز ارسال کنیم، اما چطور میتوانیم این کار را بکنیم اگر حتی به پرپینان (Perpignan) [در سمت فرانسوی مرز] هم نرسد؟ ما در مقایسه با الجزایر ارتباط گازی [کمتری] با فرانسه داریم.»
در سراسر اروپا نمونههایی از گلوگاههای مشابه و شکافهای زیرساختی فراوان است. این امر از مشکلاتی پرده برمیدارد که اروپا در حال مبارزه با آن است. مسئله این است که اروپا چگونه میخواهد وابستگی خود را به روسیه کم کند. روسیهای که ۴۰٪ از گاز موردنیاز اتحادیه اروپا را تامین میکند.
بسیاری از این مشکلات به آن دلیل پدید آمدهاند که اروپا چندین دهه به گاز روسیه که از شرق به غرب میآمد وابسته بوده است. این در حالی است که تامینکنندگان خصوصی انرژی، انگیزههای کمی را برای ایجاد ظرفیت مازاد داشتند. اکنون تمرکز بیشتری به تامین LNG از مناطقی مانند ایالات متحده و انتقال انرژی از غرب به شرق و ایالتهای مرکزی و شرقیِ محصور در خشکی معطوف شده است.
ایجاد ظرفیت بیشتر برای LNG در ایتالیا و آلمان
آلمان یکی از کشورهای اروپایی است که پایانه LNG ندارد و وابستگی بیشتری به گاز روسیه دارد. آلمان میتواند به دروازهای طبیعی تبدیل شود تا گاز طبیعی مایع را به کشورهای اروپایی محصور در خشکی منتقل کند. این کشور چهار کشتی را برای گازرسانی مجدد LNG اجاره کرده است که برخی از آنها باید قبل از آنکه تاسیسات قراردادی زمینی در سال ۲۰۲۵ و ۲۰۲۶ کامل شوند تا پایان سال به بهرهبرداری برسند.
روز چهارشنبه کمیسیون اروپا از طرحی ۱۹۵ میلیارد یورویی رونمایی خواهد کرد. این طرح با هدف ارائهی راهکارهایی با تاکید بر نیاز به انرژیهای تجدیدپذیر بیشتر، مصرف کمتر و تامینکنندگان جایگزین قابل اعتماد ارائه میشود. اما این طرح نشانگر تلاشهای بروکسل برای اتصال منسجمتر زیرساختهای انرژی اتحادیهی اروپا، رفع تنگناها و همچنین پایان دادن به تاخیر در پروژههایی همچون خط لوله Midcat است.
آنتونیو کاستا (António Costa) نخست وزیر پرتغال در جریان دیدار با همتایان ایتالیایی، اسپانیایی و یونانی خود در ماه مارس و در شهر رم گفت: «اگر این ارتباطات در جریان توافق [با فرانسه در سال ۲۰۱۴ و متعاقب آن] ایجاد شده بود، اکنون اروپا در این وضعیت به سر نمیبرد و [به روسیه] وابستگی نداشت.»
کمبود زیرساختهای فیزیکی برخی از کشورهای عضو اتحادیه، اروپا را در برابر عدم دریافت منابع روسیه بسیار آسیبپذیر کرده است. نگرانیهای مجارستان که نفت آن کاملا از طریق روسیه تامین میشود و نارضایتیهای این کشور به دلیل کمبود جایگزینها، تلاشهای اتحادیه اروپا را برای تحریم نفت خام روسیه متوقف میکند.
وابستگی به گاز هم به همان اندازه دردناک است. پایانههای واردات LNG در روتردام (Rotterdam)، زیبروگ (Zeebrugge) و دانکرک (Dunkirk) تقریبا ظرفیتشان تکمیل شده و جریان گاز از فرانسه به آلمان و کشورهای بنلوکس (Benelux) محدود است.
شبکه اروپایی اپراتورهای سیستم انتقال گاز در گزارش اخیر خود اعلام کرد: «کشورهای غربی در صورت نبود گاز روسیه نمیتوانند گاز اضافی را به کشورهای اروپای شرقی بدهند. چرا که ظرفیتهای محدودی در مسیر این انتقال وجود دارد.»
تغییر خط لوله برای انتقال معکوس گاز به سمت شرق
بخش اعظم شبکه خط لوله اروپا برای انتقال گاز روسیه از شرق به غرب طراحی شده است. از سال ۲۰۰۹ اتحادیه اروپا در تلاش بوده است تا زیرساخت گاز غرب به شرق را بهبود ببخشد. اما شبکه اروپایی اپراتورهای سیستم انتقال گاز میگوید اگر انتقال گاز روسیه متوقف شود، محدودیتهای زیرساختی در شمال غرب و جنوب اروپا مانع از انتقال گاز مازاد به اروپای مرکزی و شرقی میشود.
مانع دیگر در مسیر انتقال جریان گاز از فرانسه به به آلمان این است که شبکه انتقال آلمان گاز بودار شده را نمیپذیرد. درست است که این مسئله موجب شناسایی نشت گاز توسط مصرفکنندگان میشود اما میتواند موجب ناخالصی شود.
تحلیلگران میگویند اکثر پروژههای مربوط به حذف این تنگراهها سالها زمان میبرد. در میان سریعترین راهکارها، تاسیسات شناور تبدیل LNG به گاز به چشم میخورد. افزودن کمپرسورها به خط لولههای فعلی هم گزینهی دیگری است تا بشود گاز را در جهت دیگری به جریان در آورد. در بلندمدت زیرساختهای بهتر برای تبدیل ترکیه به هاب LNG و واردات گاز بیشتر از آذربایجان و واردات گاز طبیعی مایع یونان به جنوب شرق اروپا کمککننده خواهد بود. ساخت انبار و اتصالات داخلی با انگلستان نیز راهکار مفید دیگری است.
آرتورو گونزالو (Arturo Gonzalo) مدیر اجرایی شرکت انتقال اناگاس (Enagás) گفت که در صورت صدور مجوز سریع، خط لوله جدید Midcat میتواند ظرف ۳۰ ماه تکمیل شود و به عنوان خط لولهای برای انتقال هیدروژن و گاز طبیعی هزینهای بیشتر از ۶۰۰ میلیون یورو نخواهد داشت.
او گفت: «ما مشغول توسعهی امور فنی با همتایان فرانسوی خود هستیم تا در صورت تصمیم [هر دو] دولت، بتوانیم با حداکثر سرعت ممکن کار را شروع کنیم.»
جاناتان استرن (Jonathan Stern) از پژوهشگران موسسه انرژی آکسفورد اظهار کرد که بسیاری از پروژههایی که در دست بررسی مجدد هستند، سالهاست که برنامهریزی شدهاند. اما وقتی که در مقایسه با عرضه گاز ارزان روسیه ارزیابی شدند، به دلیل اینکه توجیه تجاری نداشتند، رد شدهاند. این ارزیابی اکنون دستخوش تغییر شده است.»
ماسیمو دی اودواردو (Massimo Di Odoardo) معاون تحقیقات جهانی گاز و LNG در Wood Mackenzie میگوید: «انقلابی در طرز تفکر دولتها در خصوص زیرساختها به وجود آمده است. زمانی که تامین انرژی در اولویت و دستور کار قرار میگیرد، رقابت و بازارهای آزاد فرصتها را از دست میدهند.»
بهبود وضعیت در کریدور گاز جنوبی
بهبود این کریدور موجب افزایش گاز از آذربایجان و واردات LNG از ترکیه به جنوب شرق اروپا میشود. قرار است خط اتصال یونان – بلغارستان از ماه اکتبر آغاز شود. این مسئله به بلغارستان کمک میکند تا با نبود گاز روسیه کنار بیاید.
در صورت توافق میان ترکیه و بلغارستان، خط لولههای قدیمی برای انتقال گاز روسیه از بلغارستان به ترکیه معکوس خواهد شد.
پایانه LNG شناور در الکساندروپولیس واقع در شمال یونان قرار است تا پایان سال ۲۰۲۳ برای اتصال به خط لوله ترانس آدریاتیک (TAP) و تغذیه گاز بلغارستان و سایر کشورها عملیاتی شود.
بروکسل محدودیتهای کمکهای دولتی را کاهش داده است تا به دولتها اجازه بدهد در تامین مالی پروژههایی که کشورها را به هم متصل میکنند کمک کند و آماده است تا بخشی از بودجه اتحادیه اروپا را هم به این پروژهها تخصیص دهد.
مارکو آلورا (Marco Alverà)، کارآفرین بخش انرژی و مدیر سابق Snam (اپراتور شبکهی گاز ایتالیا) گفت که به دلیل افزایش قیمتها، هزینهی زیرساختهای لازم در مقایسه با هزینهای که منطقه برای تامین انرژی در شش ماههی زمستان پرداخت کرده است، ناچیز به نظر میرسد.
او گفت: «وقتی مسئله را از این منظر نگاه میکنید که چقدر برای انرژی هزینه میکنید، اینکه چه کسی باید مبلغ آن را بپردازد موضوعی کم اهمیت است.»
استفاده بهینه از ظرفیت انگلستان
بریتانیا میتواند پلی باشد که منابع گاز طبیعی مایع را به اروپا منتقل میکند. با این همه ظرفیت ناکافی خط لوله و ذخیرهسازی گاز در بریتانیا مانع از آن میشود که منابع از پایانههای وارداتی در Milford Haven به سرزمین اصلی اروپا برسد. مشکلات حمل و نقل با بسته شدن پایانه ذخیرهسازی Rough در دریای شمال در سال ۲۰۱۷ تشدید شده است.
برخی از شتاب ایجاد زیرساختها در اروپا انتقاد دارند. آنا ماریا جلر ماکارویچ (Ana Maria Jaller-Makarewicz) تحلیلگر موسسه اقتصاد انرژی و تحلیل مالی (Energy Economics and Financial Analysis) میگوید: «ما باید دست نگه داریم و تحلیل کنیم. [باید ببینیم] چه زیرساختی داریم؟ به جای ساختوساز دیوانهوار و ساختن و ساختن [پیدرپی]، از چه چیزی میتوانیم بیشتر استفاده کنیم و آن را بهبود ببخشیم؟ خلا برنامهریزی به عنوان یک قارهی واحد در اینجا به چشم میخورد.»
به علاوه در این خصوص تردیدهایی هم وجود دارد که آیا سرمایهگذاری در زیرساختها برای انتقال آسانتر نفت و گاز به دورتادور اروپا با تصمیم اتحادیه اروپا برای کربنزدایی اقتصاد همخوانی دارد یا نه. برنامههای اتحادیه اروپا به دنبال افزایش کوتاهمدت گاز و سپس کاهش آن در بلندمدت است؛ چرا که در پی دسترسی به انتشار کربن صفر خالص تا سال ۲۰۵۰ است.
سیمن تاگلیاپیترا (Simone Tagliapietra) کارشناس ارشد اندیشکده بروگل (Bruegel) میگوید که سرمایهگذاران خصوصی نمیخواهند بر روی «داراییهای سرگردان» سرمایهگذاری کنند. چرا که ممکن است تقریبا به محض ساخته شدن [به دلیل مازاد بودن] بلااستفاده شوند.
او میگوید: «جایگزینی تمام مولکولهای گاز روسیه با سایر مولکولهای گازی غیرممکن است. در صورتی که گاز روسیه کاملا قطع شود، کشورها مجبور میشوند گاز را برای صنایعی خاص سهمیهبندی کنند.»
حتی با وجود این که کاستلین (Castelein) مدیر اجرایی بندر روتردام در تلاش است تا راهحلهایی برای واردات بیشتر LNG پیدا کند، همچنین به دنبال آیندهی انرژی متفاوتی برای اتحادیه اروپاست – اشاره به برنامههایی برای پارکهای الکترولیز به منظور تولید هیدروژن و نیروگاههای سوخت پاک برای جایگزینی محوطههای زغال سنگ و پالایشگاههای نفت.
او میگوید: «۵۰٪ توان عملیاتی ما بر مبنای سوخت فسیلی است. گذار پیش رو بیسابقه است.»