ضرر را جور دیگری باید دید!
یکی از بزرگترین مشکلات معاملهگران در بازارهای مالی این است که ضرر را عاملی تلخ میدانند و به دنبال راهی هستند تا به هر نحوی مانع ضرر در معاملات خود شوند و همین ترس از شکست، منجر به از دست دادن فرصتهای مساعد در بازار میشود. واقعیتی که همواره وجود دارد این است که افراد ترجیح میدهند که پیرو آن دسته از اشخاصی باشند که تنها از سود سخن میگویند و آن افراد را سرلوحه کار خود قرار میدهند و در مقابل، اگر فردی از ضرر و شکست بگوید، از او دوری میکنند زیرا چون تنها به دنبال سود هستند.
معاملهگری به نام مارک دی میگوید:
ضرر بخش جدایی ناپذیری از سود است و ضرر آن بخش از سرمایه شماست که باید از دست بدهید تا مابقی سرمایه و مال تان حفظ شود.
برای آنکه متوجه شویم ضرر هم بخشی از معاملهگری است و لزوما ضرر کردن چیز بدی نیست، به بیانی دیگر آن را توصیف میکنیم.
اگر در جهان بنگرید، متوجه خواهید شد که همه نظام هستی دو قطبی و به حالت جفت است. برای مثال مثبت و منفی، خوب و بد، زشت و زیبا، زندگی و مرگ، ظاهر و باطن، مخفی و آشکار، فقر و ثروت، گرسنگی و سیری، باید و نباید، شکست و پیروزی، تلخ و شیرین و مواردی از این دست را در نظر بگیرید.
سود و ضرر هم از جمله این تقابلهاست اما به دلیل آنکه یک معاملهگر اول باید ضرر یک معامله را بشناسد و از ریسک های آن آگاه باشد و بعد به سود فکر کند، پس بهتر است به جای « سود و ضرر » جای این دو کلمه را تغییر دهیم و از عبارت « ضرر و سود » استفاده کنیم.
این مثالها را ذکر کردیم که بگوییم منفی لازمه قطعی مثبت است؛ یعنی منفیها باید باشند تا از مثبت بودن خوشحال باشیم و لذت ببریم. در اصل افراد تمایل دارند که فقط یک قطب از نظام هستی را ببینند و مثلا در هنگام معامله سهام بیشتر بر سود حاصل از آن تمرکز دارند تا ضرر؛ در حالی که هر دو قطب باید وجود داشته باشند و در واقع لازمه یکدیگر هستند. اما ما میخواهیم بر وجود چیزی اصرار ورزیم که میخواهیم باشد و تمایل داریم اتفاق بیافتد؛ فارغ از اینکه باید جنبههای منفی نیز وجود داشته باشند تا مثبت بودن معنا پیدا کند و بتوان آن را درک کرد.
ضرر نیز زمینه آموختن و تجربه بسیار است. ضرر به ما یاد میدهد که باید بیشتر یاد بگیریم، جلوی غرور کاذب ما را میگیرد و همچنین به ما یاد میدهد که چگونه باید سرمایه و حتی زندگی خود را مدیریت کنیم و با آگاهی از ریسکها و فرصتها، دست به تصمیمگیری بزنیم.
برای آنکه بتوانیم به هدف خود برسیم و به موفقیت دست یابیم، باید نخست طرز تفکر خود را اصلاح کنیم و از جهانبینیای که به طور مطلق جنبههای مثبت را خوب و جنبههای منفی را بد میداند، دوری کنیم.
متاسفانه به ما یاد دادهاند که برای کسب سود باید از ضرر دوری کرد. در حالی که اگر ضرری به وجود آمده یا اشتباهی در محاسبات و مدیریتمان داشتهایم، باید این اشتباه یا ضرر را عاملی برای یافتن مسیر درست بدانیم و از آن استفاده کنیم.
همواره باید بعد منفی مسائل را نیز علاوه بر بعد مثبتشان در نظر داشته باشیم و آنها را آمیزهای از هر دو جنبه بدانیم. قوانین هستی مسیر خود را پیش میروند، پس بهتر است در نظر داشته باشیم که راه پیروزی از شکست میگذرد.