فرار سرمایه؛ به دنبال جایی بهتر برای بازدهی بیشتر
اقتصاد یک کشور، بدون وجود سرمایه راه به جایی نخواهد برد. چطور میتوان در غیاب سرمایههای مالی یا انسانی گامی در راستای توسعهی یک جامعه برداشت؟ کسی نمیتواند نقش پررنگ سرمایه را نادیده بگیرد و آن را انکار کند. در واقع این مسئلهای است که همگان به آن واقفاند و از آن مطلع. کشورهای مختلف با تکیه بر همین سرمایهها برنامههای متعددی را طرحریزی میکنند. اما متاسفانه پدیده فرار سرمایه (Capital Flight) همهی محاسبات را به هم میزند و نقشهها را نقش بر آب میکند. تاثیر فرار سرمایه آنقدر زیاد است که سران یک کشور را مجاب کند تا تدابیری برای مقابله با این موضوع بیندیشند. همچنین باید این مسئله را در نظر گرفت که مصادیق فرار سرمایه فقط شامل وجه نقد نمیشود. بلکه پدیدهی ناخوشایند فرار مغزها نیز در همین دستهبندی جای میگیرد. در این مطلب از توان تحلیل، ضمن بررسی مقوله فرار سرمایه، به آسیبها و روشهای مهار این آسیبها را بررسی خواهیم کرد.
فهرست مطالب این مقاله با دسترسی سریع
فرار سرمایه یا Capital flight چیست؟
همهی ما برای دارایی و سرمایهی خود ارزش قائلیم. هیچکس دوست ندارد اموالش را به راحتی از دست بدهد. اما گاهی شرایط در یک جامعه به گونهای پیش میرود که افراد دست سرمایه خود را میگیرند و آن را فراری میدهند چرا که دیگر جامعهای که در آن ساکناند پاسخگوی نیازهای آنها نیست. حال اگر دقت کنیم، میبینیم که فرار سرمایه نه از روی میل و علاقهی صاحبان سرمایه، بلکه از روی ناچاری و اجبار صورت میگیرد.
خروج داراییهای یک کشور (معمولا در حجمی انبوه) و ورود آن به کشوری دیگر فرار سرمایه نامیده میشود. البته نمیتوان به همین تعریف کلی بسنده کرد. بلکه تعابیر مختلفی از این پدیده وجود دارد که هر یک جنبههای بیشماری را در برمیگیرند. در یک جامعه ممکن است پدیدههای مختلفی رخ دهند که بر زندگی و کسبوکار مردم بسیار تاثیر میگذارند. مواردی نظیر تورم، سقوط ارزش پول ملی و یا کاهش نرخ بهره همگی دست به دست هم میدهند تا سرمایهگذار در بستر فعلی دیگر امیدی به بازده سرمایهاش نداشته باشد. نتیجه آن میشود که دارایی خود را از کشورش خارج میکند و در آن سوی مرزها سرمایهگذاری میکند.
در یک تعریف دیگر میتوانیم پای پول داغ را نیز به ماجرا باز کنیم. وقتی شرایطی ایجاد میشود که پول در داخل کشور هر لحظه با افت ارزش مواجه میشود و میتوان خارج از کشور سود بیشتری به دست آورد، افراد بسیاری به فکر آن میافتند که سرمایهشان را از کشور خارج کنند. در این تعریف، سرمایهگذاران تمایلی به حفظ پول خود در داخل کشور ندارند. چرا که اقتصاد ثباتی از خود نشان نمیدهد و پایههایی متزلزل دارد. در چنین شرایطی، خارج کردن سرمایه از کشور، منطقیتر از نگهداری قطعهای زغال است که حرارت آن دست صاحبش را میسوزاند و در نهایت به خاکستر تبدیل میشود.
بیشتر بخوانید
به این مسئله هم باید توجه کرد که تعریف فرار سرمایه اساسا بستگی به تعریف خودِ سرمایه دارد. چرا که سرمایه همیشه به داراییهای نقدی و غیرنقدی و به طور کلی مسائل مالی مربوط نمیشود. سرمایههای انسانی هم برای یک جامعه اهمیت دارند. نخبگانی که میتوانند با ارائهی طرحهای کاربردی چرخهای اقتصاد یک جامعه را بچرخانند، ارزشی فراتر از صفرهای اندوخته شده در بانکهای مرکزی و بودجهی کشورها دارند. از همین رو فرار مغزها را نیز یکی از مصادیق Capital Flight دانست که اتفاقا تاثیر آن اگر بیشتر نباشد، کمتر هم نخواهد بود.
تعابیر و انواع مختلف فرار سرمایه
زمانی که از فرار سرمایه و تاثیر آن حرف میزنیم ناخودآگاه واژهی فرار در ذهن ما اعمال غیرقانونی را تداعی میکند. یعنی ممکن است فرار سرمایه را صرفا یک عمل غیرقانونی بدانیم. اما اینطور نیست. میتوان انواع مختلف این پدیده را در یک دستهبندی کلی جای داد و بر اساس آن متوجه شد که هر خروج سرمایهای صرفا یک عمل غیرقانونی و مخالف با مقررات نیست. با همین نگاه انواع مختلف Capital Flight را از نظر میگذرانیم و تعابیر موجود در این زمینه را به شکل خلاصه بیان میکنیم:
- قانونی
- غیرقانونی
- داخلی
- فیزیکی یا انسانی
- تغییر در داراییهای بینالمللی و عدم تعادل در تراز پرداختها
قانونی
برخی از مواقع سرمایه از کشور خارج میشود اما بازده و سود آن مجددا به چرخه اقتصاد کشور برمیگردد. در چنین حالتی به منظور کنترل و نظارت بر سرمایههای خارج شده از کشور، آنها را به صورت رسمی ثبت میکنند. در واقع بهتر است چنین پدیدهای را سرمایهگذاری خارجی دانست نه فرار سرمایه.
غیرقانونی
این نوع از فرار سرمایه که رایجتر از دیگر انواع است و به وفور میتوان نمونههای آن را در کشور ایران یافت، در هیچ کجا ثبت نمیشود. یعنی پدیدهای است که طی آن سرمایه از کشور خارج میشود بدون آن که بازده و سود حاصل از آن مجددا وارد کشور شود. هرچند ممکن است با تغییراتی که در قوانین و سیاستهای یک کشور صورت میگیرد، سرمایه مجددا وارد کشور شود.
داخلی
در تعریف اولیه و رایج Capital Flight به خارج شدن سرمایه از یک کشور و ورود آن به کشور دیگر سخن گفتیم. اما اگر بخواهیم دقیقتر این مسئله را بررسی کنیم باید بگوییم این ویژگی همیشگی نیست. گاهی سرمایه داخل مرزهای یک کشور و فقط بین شهرها یا ایالتها جابجا میشوند. در چنین حالتی فرار سرمایه از نوع داخلی خواهد بود. در جریان آپارتاید در آفریقای جنوبی سرمایهها از نواحی مرکزی به سمت حواشی شهرها کشیده شدند چرا که در آن بخشها امنیت بیشتر از مرکز شهر بود.
فیزیکی یا انسانی
میتوان در یک دستهبندی مجزا، فرار سرمایه را به دو نوع فیزیکی و انسانی نیز تقسیم کرد. در این حالت فرار مغزها نیز نوعی از فرار سرمایه تلقی میشود که در ادامه و در بخشی مجزا کمی بیشتر آن را بررسی خواهیم کرد.
تغییر در داراییهای بینالمللی و عدم تعادل در تراز پرداختها
اندازهگیری فرار سرمایه با تراز پرداخت گره خورده است. مبادلات بینالمللی در تراز پرداختها ثبت میشوند. به بیان بسیار ساده زمانی که کشور مبدا در پی مسائلی همچون صادرات یا سرمایهگذاری، میتواند از کشور مقصد منابع مالی دریافت کند، این مسئله در تراز پرداخت در ردیف ورودیها درج میشود. در سمت مقابل واردات که منجر به خروج جریان وجوه میشود به عنوان خروجی در تراز پرداختها لحاظ میشود. ایدهآلترین حالت ممکن آن است که میان این ورودی و خروجیها تعادل برقرار باشد. اما کسریها یا مازادها معمولا اتفاق میافتند و اجتنابناپذیرند که در نتیجهی فرار سرمایه جریان خروجی افزایش پیدا میکند.
عوامل تاثیرگذار بر فرار سرمایه
در ابتدای این مطلب به چند عامل مهم که منجر به Capital Flight میشوند به صورت گذرا اشاره شد. در ادامه چند مورد از این عوامل را با هم بررسی میکنیم تا بهتر متوجه شویم که وقوع این پدیده در پی چه مسائلی صورت میگیرد.
- کاهش ارزش پول ملی و ارزشگذاری بیش از حد ارز خارجی: خودتان در نظر بگیرید وقتی ارزش پولتان روزبهروز کم میشود، آیا ترجیح نمیدهید که داراییتان را در بستری دیگر سرمایهگذاری کنید تا مبادا هر چه دارید و ندارید با این افت ارزش از بین برود؟ شاید بتوان این عامل را مهمترین و اصلیترین دلیل وقوع این اتفاق دانست.
- مسائل سیاسی: تحریمها و مسائلی از این دست، سرمایهگذاران را دلسرد و ناامید میکند. فشار ناشی از مسائل سیاسی و بغرنج شدن اوضاع در یک کشور گاه چنان غیرقابل تحمل است که هیچ راهحلی جز فرار سرمایه مقابل پای سرمایهدار باقی نمیماند. البته علل سیاسی گاهی درونمرزی هستند؛ مانند جنگ، انقلاب و آشوبهایی از این دست.
- نرخ بهره پایین: در کشوری که نرخ بهره پایین است، انگیزهها برای سرمایهگذاری کمرنگ خواهد شد. هر چه اختلاف میان این نرخ در داخل کشور و خارج از آن بیشتر شود، انگیزهی افراد نیز برای خروج سرمایه به همان نسبت افزایش پیدا میکند.
- سیاستگذاریهای نادرست: این مسئله کاملا به سیاستهای اجرایی برمیگردد که میتواند همچون یک شمشیر دولبه عمل کند. یعنی یا به جذب سرمایه منجر خواهد شد یا به فرار آن. نادرست و ناکارآمد بودن این سیاستگذاریها (خواسته یا ناخواسته) نتیجهای جز خروج سرمایههای عظیم مالی و انسانی را در پی ندارد.
- عدم امنیت سرمایهگذاری در بلندمدت: سرمایهگذاران تنها افق کوتاهمدت ندارند. آنها به دنبال گزینههایی هستند که آیندهشان را تامین کند. به عنوان مثال وقتی رکود بر بخش مسکن سایه میاندازد، دیگر کمتر کسی برای سرمایهگذاری این بخش را انتخاب میکند.
- پایین بودن بازدهی سرمایهگذاری: در چنین شرایطی سرمایهداران با یک حساب و کتاب سرانگشتی میتوانند دریابند که اگر دارایی فعلی خود را در جایی دیگر سرمایهگذاری کنند، سود و بازدهی بیشتری نصیبشان میشود. به همین دلیل همین کار را انجام میدهند که البته کاملا منطقی است.
- افزایش مالیات بر درآمد سرمایه: هنگامی که مالیات بر عایدی سرمایه در کشوری افزایش پیدا میکند، سرمایهداران به فکر آن میافتند برای فرار از پرداخت این مالیات به سراغ کشورهای دیگر بروند.
- بیاعتمادی به اقتصاد، کشور و دولت: برخی مواقع پیش میآید که اقتصاد یک کشور در طی چند سال چنان شرایط بدی را تجربه میکند که دیگر هیچ سرمایهگذاری اعتمادی به وضعیت ندارد. در این موارد سرمایهگذاران حاضر نیستند که دارایی خود را در بسترهایی سرمایهگذاری کنند که اصلا معلوم نیست چه آیندهای خواهند داشت.
- ریسک سرمایهگذاری: ممکن است سرمایهگذاران در شرایطی پیشبینی کنند یا متوجه شوند که ریسک سرمایهگذاری در داخل کشورشان زیاد است. از این رو به سرمایهگذاری در خارج از کشور روی میآورند تا کمتر از این منظر آسیب ببینند.
بیشتر بخوانید
- نبود بستر مناسب برای سرمایهگذاری: وقتی سرمایه وجود دارد ولی بستر مناسبی برای سرمایهگذاری وجود نداشته باشد، فرار سرمایه یکی از محتملترین اتفاقات خواهد بود. بهویژه آن که این بستر در کشورهای دیگر فراهم باشد.
- افزایش نرخ تورم: آسیبهای تورم آنچنان فراوان است که در هر معضلی میتوان ردپای آن را یافت. تورم موجب کاهش ارزش داراییها میشود و سرمایهداران برای فرار از این اتفاق داراییهای خود را به خارج از کشور منتقل میکنند.
تاثیر فرار سرمایه بر اقتصاد یک کشور
بیشترین تاثیر فرار سرمایه در اقتصاد کلان یک کشور به چشم میخورد. یکی از واضحترین پیامدهای این امر آن است که برنامهریزیهای انجامشده را با شکست و یا تاخیر مواجه میکند. در نظر بگیرید که کارشناسان با تخمین سرمایههای موجود درصدد پیادهسازی یک طرح ملی هستند. اما درست لحظهی اجرای این طرح متوجه میشوند که Capital Flight مانع از آن میشود که این طرح به درستی اجرایی شود. سیاستهای دولت در پی این واقعه در حد چند برنامه روی کاغذ باقی میمانند. پس از آن است که معضلات بعدی یکی پس از دیگری از راه میرسند.
افزایش نرخ ارز و بهره شایعترین تاثیر فرار سرمایه است. نقدینگی کم در یک جامعه، اقتصاد را به سمتی سوق میدهد که به افزایش نرخ ارز میانجامد. این مسئله در حقیقت یک سیاست تشویقی برای سرمایهگذاران است که داراییهای خود را در داخل کشور نگه دارند.
اما مسئلهی مهم دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، بیشتر متوجه تراز پرداختی است. پیشتر گفتیم که فرار سرمایه غیرقانونی منجر به مخفی کردن خروج داراییها میشود که این مسئله موجب اختلال در تراز پرداختی میشود. Capital Flight منجر به کسری در این تراز میشود و میتواند توازن و تعادل اقتصاد را بر هم زند.
کاهش رشد اقتصادی جامعه و عقبماندگی، از دست دادن فرصتهای مطلوب بهرهوری، افزایش نرخ بیکاری، توزیع ناعادلانهی درآمد، کاهش امنیت و رفاه، افزایش بدهیهای دولت و کاهش درآمدهای مالیاتی و مسائلی از این دست، از جمله مهمترین مواردی هستند که در تاثیر فرار سرمایه بر اقتصاد باید به آنها اشاره کرد. همانگونه که عوامل بروز این پدیده به صورت زنجیروار به هم ارتباط دارند، پیامدهای آن نیز میتوانند بر یکدیگر اثر بگذارند.
مثال از فرار سرمایه
فرار سرمایه در طول تاریخ به کرات در نقاط مختلف دنیا از آسیا گرفته تا اروپا اتفاق افتاده است. دو نمونه از این پدیده را میتوانید در این بخش مطالعه کنید.
- کشور هندوستان طی دو دههی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ شاهد این پدیده بود. اتفاقی که در پی سختگیریها و محدودیتهای شدید به وقوع پیوست. اما در دههی ۱۹۹۰ ورق برگشت و سرمایههای خارجشده مجددا به کشور برگشتند. پس از آن هند با رویکرد جذب سرمایهی خارجی، به بستری بدل شد که سرمایهگذاران خارجی آن را برای سرمایهگذاری مناسب میدیدند.
- بحران اقتصادی در آرژانتین سال ۲۰۰۱ نیز نمونهای دیگر از تاثیر فرار سرمایه است. در آن زمان سرمایهگذاران تردید داشتند که مبادا کشورشان از پس پرداخت بدهیهای خارجیاش برنیاید. پایین بودن نرخ ارز نیز عامل دیگری بود که سرمایهگذاران را میترساند. همین امر بود که منجر به فرار سرمایه در این کشور شد و این اتفاق در تاریخ ماندگار شد.
فرار سرمایه و فرار مغزها؛ دو روی یک سکه
سرمایههای انسانی را میتوان حتی در جایگاهی بالاتر از داراییهای مالی قرار داد. چرا که یک انسان مستعد با ذهنی خلاق میتواند خود به تولید سرمایه، زایایی و توسعه اقتصادی کمک کند. پس زمانی که از فرار سرمایه حرف میزنیم، یکی از جنبههای آن یعنی فرار مغزها را نیز در نظر داریم.
با توجه به تعریف Capital Flight، میتوان تعریف فرار مغزها را نیز به سادگی استنباط کرد. زمانی که نخبگان، دانشمندان و به طور کلی افرادی که میتوانند آیندهی یک کشور را رقم بزنند به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند این پدیده رخ میدهد. باید این نکته را در نظر گرفت که فرار مغزها نیز همچون فرار سرمایه میتواند هم در اثر مشکلات کشور مبدا اتفاق بیفتد و هم در اثر جاذبههای کشور مقصد.
برخی از عوامل وقوع فرار مغزها عبارتاند از:
- مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی
- ضعف در امکانات آموزشی و زیرساختی
- مشکلات در سطح مدیریتی
- بیعدالتی، تبعیض و فساد
- دریافت پیشنهاد و موقعیت بهتر از کشور مقصد
- نرخ بیکاری بالا و دستمزد پایین
- عدم توجه به ظرفیتهای افراد نخبه و نیازهای آنان
- شکافهای اقتصادی و رفاهی میان کشور مبدا و مقصد
این پدیده تنها گریبان کشورهای در حال توسعه را نمیگیرد و متخصصان و نوابغ ممکن است با توجه به دلایلی که دارند اقدام به مهاجرت کنند. اما نکته اینجاست که آثار منفی فرار مغزها در کشورهای پیشرفته کمتر از کشورهای در حال توسعه است. هرچند با توجه به دلایلی که بیان شد میتوان حدس زد که بیشترین خروج سرمایههای انسانی از کشورهای در حال توسعه صورت میگیرد.
در خصوص مثبت یا منفی بودن پیامدهای ناشی از این واقعه دو دیدگاه مختلف وجود دارد. دیدگاه نخست، دیدگاهی جامع و وسیع است که به فرار مغزها به عنوان یک پدیدهی جهانی مینگرد. در این دیدگاه خروج سرمایهی انسانی از یک بستر نامطلوب و ورود آن به یک محیط مطلوب امری مثبت تلقی میشود. چرا که به رشد و توسعه میانجامد و در نهایت همین توسعه دیر یا زود به کشور مبدا نیز وارد خواهد شد. طرفداران این دیدگاه معتقدند که سرمایههای انسانی باید بتوانند در جایگاهی صحیح قرار گیرند تا تمام جهان از دانش آنها منتفع شوند.
اما دیدگاه دوم ملیگرایانه است. از این منظر نمیتوان خروج نیروی انسانی را امری مثبت تلقی کرد. چرا که کشور مبدا از نیروهای متخصص خالی میشود و روند توسعه در آن با اختلال مواجه خواهد شد. به همین دلیل است که طرفداران این دیدگاه، مدام در پی آن هستند که راهی بیابند تا سرمایههای انسانی را در کشور نگه دارند و مانع از فرار مغزها شوند.
راههای جلوگیری از فرار سرمایه
تاثیر فرار سرمایه بر اقتصاد و به طور کلی شرایط یک کشور چنان پررنگ است که مسئولان را مجاب کند راهی برای جلوگیری از بروز چنین پدیدهای بیندیشند. هرچند این روشها ممکن است چندان موثر نباشند و یا حتی در مواردی اثر معکوس داشته باشند. با این همه برخی شیوهها نیز موثر و کارآمد واقع میشوند.
شاید بتوان گفت رایجترین چارهی مسئولان و سران یک کشور، وضع قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از خروج سرمایه باشد. اما این مسئله خود موجب میشود عملا اقتصاد به خواب رود و رکود رخ دهد. افزون بر این عدهای را مجاب میکند که دست به شیوههای غیرقانونی بزنند؛ یا به روشهایی متوسل شوند که بر مبنای آن قوانین را دور میزنند. در این میان سرمایهگذاری در بازاری نظیر ارز دیجیتال یکی از همین گزینههاست که Capital Flight را تسهیل کرده است.
افزایش نرخ بهره نیز راهکار دیگری است که بارها توسط سران کشورهای مختلف به کار گرفته شده است. این روش موجب میشود که سرمایهگذاران ترجیح دهند دارایی خود را در کشورشان سرمایهگذاری کنند. اما این امر با ایجاد تورم و صد البته گران شدن هزینهی واردات خواهد شد. جالبتر آن که حتی با چنین رویکردی باز هم نمیتوان انتظار جلوگیری از این پدیده را داشت. چون این مسئله اثری کوتاهمدت دارد. حال آن که یک سرمایهدار واقعی به دنبال راهحلی است که به کمک آن بتواند در بلندمدت بازده کسب کند.
اما روش دیگری که ممکن است از جانب کشورها به کار گرفته شود، وضع قراردادهای مالیاتی با سایر کشورهاست. در حقیقت از آنجا که نقل و انتقالات وجوه، مشمول جرایم مالیاتی نمیشوند، راه را برای فرار سرمایه باز میکند. اما گران شدن هزینهی انتقال مبالغ هنگفت، مانع از انجام این کار خواهد شد.
چرا سرمایهها از ایران فرار میکنند؟
پدیدهی فرار مغزها و Capital Flight در ایران مدتهاست که به یک مشکل جدی تبدیل شده است. مشکلی که گویا ریشهکن کردن آن از توان مسئولان خارج است. آمارها بسیار واضح از این مسئله سخن میگویند. اگر مجددا دلایل Capital Flight را از نظر بگذرانیم، میتوانیم دریابیم که متاسفانه ایران به طور همزمان با چند مورد از آن عوامل دستوپنجه نرم میکند. تورم و کاهش ارزش پول ملی، دلایل سیاسی و مسائلی مانند تحریم، سیاستگذاریهای نادرست و سوءمدیریت و بهویژه عدم امنیت سرمایهگذاری در بلندمدت و بیاعتمادی مردم به اقتصاد همگی با هم یک حلقهی محکم را تشکیل دادهاند که سرمایهداران میکوشند از آن خلاص شوند.
دخالتهای نادرست افراد غیرمتخصص در بورس کشورمان در طی یکی دو سال اخیر یکی از مواردی است که افراد را به سمت سرمایهگذاری در داراییهایی نظیر ارز دیجیتال یا فعالیت در فارکس سوق داده است. نظرات سلیقهای و بدون فکر، قوانینی که هیچ برنامهای پشت آنها نیست، تصمیمگیریهای عجولانه و مقطعی ضربههای محکمی بر پیکرهی بورس ایران وارد میکنند. پس دیگر جایی برای گلایه باقی نمیماند که چرا سرمایهها از ایران فرار میکنند. این امر به ویژه منجر به فرار سرمایه غیرقانونی میشود که تبعات آن در سالهای بعد بیشتر از زمان فعلی به چشم خواهد آمد.
فرار مغزها نیز درست به همین شکل است. اگر نگاهی به آمار خروجیهای دانشگاههای ایران بیندازیم، میبینیم که نفرات برتر دانشگاههای معتبر، در بیشتر مواقع برای ادامهی تحصیل و فعالیت روانهی کشورهای خارجی شدهاند. جالب آن که کشورهای خارجی نیز از این سرمایههای انسانی استقبال کردهاند. آمار ایرانیان بیشماری که در کرسیهای معتبر علمی جای گرفتهاند، مهر تاییدی بر این گفته هستند.
جمعبندی
فرار سرمایه پدیدهای است که تاثیر آن بر اقتصاد بسیار گسترده است. زمانی که صاحبان سرمایه به جای سرمایهگذاری در داخل کشور، دارایی خود را به خارج از کشور منتقل میکنند با Capital Flight روبهرو میشویم. در یک جامعه گاه شرایطی پدید میآید که افراد را مجبور میکند که راهحلی برگزینند تا بتوانند از طریق آن به سود و بازده بیشتری دست پیدا کنند. کاهش ارزش پول داخلی افراد یک جامعه را نگران میکند. در چنین شرایطی افراد برای خلاصی از پول داغی که هر روز با افت ارزش مواجه است، راه حلی جز خروج سرمایه از کشورشان و انتقال آن به بستری مناسبتر پیدا نخواهند کرد. فرار سرمایه را میتوان به انواع قانونی، غیرقانونی، داخلی، مالی یا انسانی تقسیم کرد. در نوع قانونی، سرمایهگذاران دستاوردها و حاصل سرمایهگذاری را مجددا به کشور وارد میکنند. اما در سرمایهگذاریهای غیرقانونی اصلا ردی از خروج سرمایه به جا نمیماند که در آینده انتظار برگشت بازده را داشته باشیم. افزون بر این گاهی داخل یک کشور مسائلی رخ میدهد که برخی مناطق ناامن میشوند و سرمایهگذاران دارایی خود را به مناطقی با امنیت بیشتر (داخل همان کشور) منتقل میکنند.
سوالات متداول با پاسخهای کوتاه
انتقال سرمایه از یک کشور به کشور دیگر که در پی دلایل مختلفی رخ میدهد.
عوامل متعددی در این زمینه دخیل هستند که از میان آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:تورم، نرخ بهره بانکی پایین، مسائل سیاسی، عدم اعتماد به اقتصاد، سیاستگذاریهای نادرست، بازده پایین سرمایهگذاری، نبود بستر و ابزارهای مناسب برای سرمایهگذاری، بیاعتمادی.
فلج شدن اقتصاد کشور، کند شدن روند توسعه و تحول اقتصادی، افزایش نرخ ارز و بهره، اجرایی نشدن سیاستهای و خطمشیهای دولت، کاهش رفاه و افزایش فقر، افزایش نرخ بیکاری، افزایش بدهیهای دولت، کاهش درآمد دولت از محل مالیات.
افزایش نرخ بهره به منظور تشویق سرمایهگذاران به سرمایهگذاری داخل کشور، وضع قوانین جدید و یا اصلاح قوانین پیشین به منظور جلوگیری از وقوع این پدیده، نظارتها و کنترلهای بیشتر بر نقل و انتقالات سرمایه، افزایش مالیات نقلوانتقالات سرمایههای کلان.
یکی از مصادیق Capital Flight است که به مهاجرت و خروج سرمایههای نخبه و کاردان انسانی از کشور اشاره دارد.
نبود امکانات، عدم توجه به فعالیتهای مولد، دریافت پیشنهادها و رتبههای بهتر شغلی در خارج از کشور، بیعدالتی، نرخ بیکاری بالا، عدم توجه به شایستهسالاری، شکاف رفاهی میان کشور مبدا و کشورهای خارجی.