سیاست انقباضی و انبساطی چیست؟ ابزارهای دولت و بانک مرکزی برای کنترل عرضه پول
اکنون در وضعیتی هستیم که خواه ناخواه به دلیل شرایط اقتصادی هر روز اخبار این حوزه را دنبال میکنیم. لازم نیست حتما یک اقتصاددان حرفهای باشیم تا اصطلاحاتی مثل سیاست پولی و مالی یا انقباضی و انبساطی به گوشمان خورده باشد. کافی است چند دقیقه به اخبار اقتصادی گوش کنیم یا شبکههای اجتماعی را بررسی کنیم. اما اصلا سیاست های انقباضی و انبساطی و پولی و مالی چیست؟ اینها چه تفاوتهایی با هم دارند؟ بانک مرکزی چه کارهایی را برای کنترل تورم یا نقدینگی انجام میدهد؟ تاثیر سیاست های انبساطی و انقباضی بر نرخ بهره چیست؟ اینها سوالاتی هستند که توان تحلیل با توجه به آن توضیحاتی را در ادامه بیان میکند. پس از مطالعهی مطلب به پاسخ این سوالات دست پیدا خواهید کرد.
فهرست مطالب
انواع سیاست های پولی و مالی
پیش از آنکه توضیح دهیم سیاست انقباضی و انبساطی چیست، بهتر است نگاهی به دستهبندی بزرگتری بیندازیم که این مفاهیم در دل آنها جای دارند؛ یعنی سیاست های پولی و مالی. در یک تعریف ساده میتوان گفت که سیاست های مالی (Fiscal Policy) سیاست هایی هستند که دولت آنها را تنظیم میکند. یعنی با تکیه بر مواردی نظیر افزایش دستمزد و … سعی در بهبود اوضاع اقتصادی جامعه دارد. این قبیل سیاست ها نخست فقط با ضرب سکه جدید و تصمیم برای چاپ پول کاغذی و خلق اعتبار همراه بودند. اما بعدها تغییر کردند که در ادامه ابزارهای موردنیاز برای اجرای این سیاست ها را مرور خواهیم کرد.
در سمت دیگر با سیاست های پولی (Monetary Policy) مواجهیم که بانک مرکزی آنها را وضع میکند. این سیاست ها اهدافی نظیر کنترل تورم، رشد و رونق اقتصادی، اشتغالزایی، ثبات نرخ بهره و … را دنبال میکنند.
در تعریفی دیگر میشود گفت سیاست هایی که با اقدامات مالیاتی همراه است و روی بودجه اثر میگذارد، منجر به افزایش درآمد و اشتغالزایی میشود که این سیاستها را مالی مینامند. سیاستهای پولی هم که با عرضه پول در گردش ارتباط دارند و چون بانک مرکزی چاپ پول را در اختیار دارد این سیاستها را نیز مدیریت میکند.
سیاست انقباضی چیست؟
انقباض یعنی جمع شدن، کوچک شدن و کاهش. سیاست انقباضی (Contractionary Policy) هم مجموعه اقداماتی است که دولت یا بانک مرکزی با هدف کاهش عرضه در جامعه آنها را انجام میدهند. یعنی میخواهند حجم پولی که در اختیار مردم است کم شود. پس شروع به جمعآوری این نقدینگی میکنند که هر کدامشان راهکارهای خودشان را دارند. پس سیاست های انقباضی زمانی در پیش گرفته میشوند که رشد اقتصادی بالاست و تقاضا بیشتر از عرضه است. در نتیجهی این امر شاهد افزایش قیمتها و تورم خواهیم بود.
سیاست پولی با عواملی نظیر نرخ بهره و اعتبار گره خورده است. این سیاست ابزارهایی نظیر نرخ های بهره کوتاهمدت و ذخایر بانکی از طریق پایه پولی را در بر میگیرد.
اما وظایف دولت و بانک مرکزی در این شرایط چیست؟
- دولت: یکی از اقداماتی که دولت در زمینه سیاست های انقباضی انجام میدهد، افزایش مالیات است. وقتی مالیاتها افزایش پیدا میکند، تقاضا هم کم میشود. کم شدن تقاضا همان و کشیده شدن افسار افزایش قیمت هم همان. پس با کنترل افزایش قیمتها، دولت هم نقدینگی را از دست مردم جمع میکند و هم بدهیهای دوران رکودش را با تکیه بر این امر، تسویه میکند. این یک نمونه از سیاست های مالی انقباضی است که توسط دولت پیاده میشود.
- بانک مرکزی: بانک مرکزی هم بیکار نمینشیند و برای کاهش حجم نقدینگی در اختیار مردم راهکارهایی را در پیش میگیرد. بانک مرکزی برای اینکه مردم را تشویق کند که نقدینگی مازادشان را در بانکها پسانداز کنند، اقدام به افزایش نرخ بهره بانکی میکند. وقتی نرخ بهره بیشتر شود، مردم هم به سراغ سپردهگذاری میروند و دیگر تمایل چندانی به خرج کردن ندارند. این میشود سیاست انقباضی پولی از جانب بانک مرکزی.
سیاست انبساطی چیست؟
در سمت مقابل سیاست انبساطی (Expansionary Policy) را داریم. دقیقا شرایطی برعکس قبل. یعنی رشد اقتصادی پایین است و دیگر خبری از تورم نیست. پس این سیاست ها به افزایش عرضه پول و حجم نقدینگی میانجامد. در این شرایط سطح درآمد مردم پایین است. پس طبیعی است که تقاضا هم کم میشود و این مسئله در ابعاد مختلف ظهور پیدا میکند.
سیاست های پولی اقدامات بانک مرکزی است که با تغییر در عرضه پول یا قیمت عرضه پول همراه است.
حالا ببینیم که دولت و بانک مرکزی هر کدام چه سیاست هایی را در این وضعیت در پیش میگیرند.
- دولت: در چنین شرایطی دولت در یکی از اقدامات مفیدش، شروع به کاهش مالیات میکند. اینطور مردم میتوانند نقدینگی بیشتری به دست بیاورند. نقدینگی بیشتر هم مساوی است با افزایش تقاضا که این امر خود به افزایش تولید و رشد کمک میکند. پس در این حالت سیاست انبساطی در دسته سیاست های مالی قرار دارد.
- بانک مرکزی: بانک مرکزی هم در این شرایط، سیاست پولی انبساطی را پیاده میکند. اولین قدم بانک مرکزی، کاهش نرخ بهره است. یعنی کاری میکند که مردم کمتر تمایل داشته باشند که پولشان را در بانک سپردهگذاری کنند. از طرف دیگر بانک مرکزی وامها و تسهیلات را هم افزایش میدهد تا بتواند چرخه تولید را تکان بدهد. افزایش مجدد فعالیتهای اقتصادی، رشد و رونق جامعه را به همراه دارد و موجب افزایش اشتغال و گردش پول میشود. این اقدامات در قالب سیاست های پولی انبساطی جای میگیرند.
دستهبندی سیاست های مالی و پولی انقباضی و انبساطی
با توجه به مطالب بالا متوجه شدیم که سیاست های انقباضی و انبساطی هم میتوانند پولی باشند و هم از نوع مالی. اگر بانک مرکزی با تکیه بر ابزاری مانند نرخ بهره، دست به اعمال سیاست های انقباضی و انبساطی میزند، آنگاه این سیاست ها از نوع پولی است. اما اگر پای دولت و برنامههای آن در میان باشد، دیگر این سیاست ها پولی نیستند و در دستهی سیاست های مالی جای میگیرند. دستهبندی زیر به شما کمک میکند این مفاهیم را بهتر به خاطر بسپارید.
سیاست انقباضی یا انبساطی؛ کدام بهتر است؟
هر دو و هیچکدام! نمیشود با یک برنامهی قاطعانه اقدام به اجرای این سیاستها کرد و گفت که فقط باید مطابق همین برنامه پیش رفت. چرا که همه چیز به شرایط اقتصادی و سایر عوامل مرتبط با آن بستگی دارد. هم سیاست انقباضی و هم سیاست انبساطی در دوران رونق و رکود باید پیاده شوند. این وظیفه دولت و بانک مرکزی است که تشخیص بدهند چه اقدامی میتواند وضعیت جامعه را بهبود بخشد.
چه کسی فکرش را میکرد همهگیری و پس از آن جنگ اوکراین بتواند چنین زنجیرهای تامین را تحت تاثیر قرار دهد و افزایش قیمتها را رقم بزند. طبیعی است که در چنین شرایطی، دولتها هم اقداماتشان را بهروز میکنند و مطابق اوضاع پیش میروند.
معمولا رکود بالا از افزایش قیمتها جلوگیری میکند و تورم زیاد، میتواند مانع از رکود شود. اما کدام جامعه را سراغ دارید که از خوابیدن چرخ تولید و کاهش رونق اقتصادی خوشحال باشد؟ یا آیا میتوانید ادعا کنید جامعهای که تورم در آن سر به فلک میکشد اقتصاد سالمی دارد؟ اما شرایطی بدتر از این هم وجود دارد و آن رکود تورمی است. یعنی جایی که اگر دولت و بانک مرکزی بخواهند تورم را کنترل کنند به رکود دامن میزنند و اقداماتشان برای مهار رکود به افزایش تورم منجر میشود.
مهمترین مسئلهای که در اینجا مطرح است رعایت اعتدال است. فرض کنیم بانک مرکزی قصد دارد سیاستهای انقباضی را در پیش بگیرد تا تورم را کنترل کند. پس شروع به افزایش نرخ بهره میکند. نتیجه این میشود که مردم به جای سرمایهگذاری، نقدینگیشان را به بانک تزریق میکنند. طولانی شدن این اتفاق باعث کند شدن چرخهی تولید و کاهش سرمایهگذاری میشود که این میتواند به افزایش بیکاری دامن بزند. این همان مسئلهای است که معمولا به وجود میآید. جایی که اقدامات سیاستگذار برای حل یک مشکل، ممکن است مشکل دیگری را رقم بزند.
اهداف سیاست پولی و مالی
سیاست های انقباضی و انبساطی که توسط دولت یا بانک مرکزی اعمال میشوند، اهداف مشترکی را دنبال میکنند. به طور کلی میتوان گفت که مهمترین اهداف این سیاست ها مواردی است نظیر اینها:
- تغییر در هزینههای جاری و عمرانی دولت
- کنترل عرضه پول در اقتصاد
- تغییر در مالیات مستقیم و غیرمستقیم
- تغییر در پایه پولی و حجم پول
- ثبات نرخ بهره
- جلوگیری از نوسان شدید قیمتها و تثبیت آن
- ثبات در بازارهای مالی
- تسریع رشد اقتصادی
- تغییر در شرایط وامدهی به بانکها
- اشتغالزایی
- مقابله با سفته بازی
سیاست مالی انبساطی در زمان رکود از جانب دولتها انجام میشود. یعنی زمانی که هزینههای دولت از درآمدهای مالیاتیاش بیشتر میشود. سیاست مالی انقباضی هم در شرایطی اتفاق میافتد که هزینههای دولت در مقایسه با درآمدهای مالیاتیاش کمتر است.
سیاست انقباضی و انبساطی در آمریکا و اروپا
اسم سیاست های انقباضی و انبساطی در آمریکا و اروپا که میآید، دو نام در ذهنمان تداعی میشود. یکی فدرال رزرو آمریکا و دیگری بانک مرکزی اروپا. زمانی که روسای این سازمانها سخنرانی میکنند و در جلسات خود از سیاستهای بانکهای مرکزی آمریکا و اروپا حرف میزنند، بازارهای مالی تکان میخورند و به این صحبتها واکنش نشان میدهند. سیاست های انقباضی و یا انبساطی که از جانب آنها انجام میشود، برای دستیابی به اشتغال حداکثری و ثبات در قیمتهاست. قبل از آنکه بخواهیم سیاستهای اتخاذشده از جانب آنها را در نظر بگیریم بهتر است با یک اصطلاح مهم آشنا شویم.
جدال شاهین ها و کبوترها
نبرد میان شاهین (هاوک) و کبوتر (داو) در سیاستهای پولی همیشه برقرار بوده و هنوز هم ادامه دارد. اما اصلا شاهین و کبوتر چه معنایی دارند؟
رویکرد هاوکیش یا همان شاهینوار دیدگاهی را منعکس میکند که طرفداران آن به دنبال افزایش نرخ بهره هستند. این رویکردی است که شاهینها برای کاهش تورم به آن روی میآورند. همچنین کاهش تراز مالی نیز اقدام دیگری است که در رویکرد هاوکیش به چشم میخورد. حتی اگر این رویه باعث کاهش رشد اقتصادی و اشتغال شود. پس شاهینها که در ارتفاع پرواز میکنند، دوست دارند نرخ بهره را هم همیشه در ارتفاع ببینند.
در سمت مقابل با رویکرد داویش یا کبوتروار سروکار داریم. این دسته به دنبال نرخهای بهره پایین هستند و از اقدامات تهاجمی و سختگیرانه پرهیز میکنند. آنها به دنبال آرام کردن اوضاع هستند. پس:
هاوکیشها طرفداران سیاست های انقباضی هستند و داویشها از سیاستهای انبساطی استقبال و حمایت میکنند.
فدرال رزرو و سیاست پولی انبساطی
فرص کنیم که اقتصاد دچار ضعف شده و اشتغال از حداکثر هدفی که فدرال رزرو در نظر دارد فاصله گرفته است. در همین شرایط نرخ تورم هم به زیر تورم هدف کاهش پیدا کرده است. کمیته بازار باز فدرال (FOMC) ممکن است در پی آن باشد که از سیاست پولی انبساطی استفاده کند که بتواند اقتصاد را تحریک کند. در این شرایط میتواند محدودهی هدفش را برای نرخ وجوه فدرال (FFR) کاهش بدهد. با انجام این کار، فدرال رزرو نرخهای تعیین شده – نرخ سود موجودی ذخیره، نرخ پیشنهادی توافقنامه بازخرید معکوس یکشبه و نرخ تنزیل را کاهش میدهد.
نرخ وجوه فدرال، نرخ بهرهای است که موسسات مالی برای وام گرفتن و استقراض یکشبه ذخایرشان از هم دریافت میکنند.
نرخ بهره پایینتر باعث کاهش هزینه وام گرفتن میشود. در این شرایط مصرفکنندگان تشویق میشوند تا مبالغ بیشتری را برای کالاها و خدمات پرداخت کنند و کسبوکارها هم بیشتر به سمت سرمایهگذاری در تجهیزات تمایل پیدا میکنند.
افزایش هزینهها توسط مصرفکنندگان و هزینههای سرمایهگذاری توسط کسبوکارها تقاضای کل را برای کالاها و خدمات در اقتصاد افزایش میدهد. همگام با افزایش تولید، کسبوکارها احتمالا کارمندان بیشتری را وارد بازار کار میکنند و مبالغ بیشتری را برای منابع دیگر هزینه میکنند. به همین ترتیب با در پیش گرفتن چنین سیاستی، اشتغال به سمت حداکثر شدن سوق پیدا میکند. پس فدرال رزرو با ابزارهای سیاست پولیاش میتواند در شرایطی که اقتصاد ضعیف شده است اثرگذار باشد.
ابزارهای سیاست های پولی انبساطی فدرال رزرو برای افزایش عرضه پول
- خرید اوراق بهادار در بازار آزاد که به عملیات بازار باز معروف است: وقتی فدرال رزرو اوراق بهادار را از بازار آزاد خریداری میکند، موجب افزایش قیمت آن میشود. افزایش قیمت اوراق، کاهش نرخ بهره را به دنبال دارد.
- کاهش نرخ تنزیل فدرال: نرخ تنزیل فدرال هم نرخ بهره است. پس کاهش آن برابر است با کاهش نرخ بهره.
- کاهش ذخایر موردنیاز: کاهش ذخایر موردنیاز در جانب فدرال رزرو هم باعث میشود بانکها مبلغ بیشتری را برای سرمایهگذاری در اختیار داشته باشند. به این ترتیب قیمت سرمایهگذاری روی اوراق قرضه افزایش پیدا میکند و نرخ بهره آن کم میشود.
این اقدامات مستقیما بر نرخ بهره اثر میگذارد. فارغ از این که فدرال از چه ابزاری استفاده میکند، هدفش گسترش عرضه پول است که منجر به کاهش نرخ بهره و افزایش قیمت اوراق قرضه میشود. اما این کار را چطور انجام میدهد؟ بیایید مثالی را بررسی کنیم.
- وقتی قیمت اوراق قرضه آمریکا افزایش پیدا میکند، سرمایهگذاران اوراقشان را در ازای اوراق دیگری مانند اوراق قرضه کانادایی میفروشند.
- پس دلار آمریکا با دلار کانادا مبادله میشود. نتیجه آنکه عرضه دلار آمریکا در بازار ارز زیاد میشود و عرضه دلار کانادا کم میشود.
- این اتفاق خود باعث میشود که دلار آمریکا در برابر دلار کانادا ارزش کمتری داشته باشد.
- وقتی نرخ ارز آمریکا پایینتر بیاید، کالاهایی تولید آمریکا در کانادا ارزان میشوند. برعکس کالاهای تولیدی کانادا در آمریکا گران میشوند. پس طبیعتا صادرات بیشتر میشود و واردات کمتر.
- این امر افزایش تراز تجاری کشور را به دنبال خواهد داشت.
به طور کلی، زمانی که نرخ بهره کم باشد، هزینه تامین مالی پروژههای سرمایهای کمتر میشود. پس اگر همهچیز برابر باشد، نرخ بهره پایینتر، نرخ بالای سرمایهگذاری را به دنبال خواهد داشت.
خلاصه سیاست پولی انبساطی
- سیاست پولی انبساطی افزایش قیمت اوراق و کاهش نرخ بهره را به دنبال دارد.
- نرخ بهره که پایینتر باشد، سرمایهگذاری در سطوح بالاتری اتفاق میافتد.
- نرخ بهره پایین همچنین باعث کاهش تقاضای اوراق داخلی و افزایش تقاضای اوراق قرضه خارجی میشود.
- سپس تقاضا برای ارز داخلی کاهش و تقاضای ارز خارجی افزایش پیدا میکند. این امر باعث میشود ارزش پول داخلی نسبت به ارزهای خارجی کمتر شود.
- در نتیجه شاهد افزایش صادرات و کاهش واردات خواهیم بود که در نتیجهی این اتفاق، افزایش تراز تجاری رخ میدهد.
فدرال رزرو و سیاست پولی انقباضی
حالا باید شرایط معکوسی را در نظر بگیریم که در آن تورم فراتر از میزان هدفگذاری شده رفته است. فدرال رزرو چنین تشخیص میدهد که انتظارات تورمی بالا رفته و همگان منتظر رشد تورم در آینده هستند. پس کمیته بازار باز فدرال دست روی سیاستهای انقباضی میگذارد تا تورم را به تورم هدف نزدیک کند و به ثبات بیشتر قیمتها کمک کند. برای انجام این کار FOMC محدوده هدفش را برای نرخ وجوه فدرال رزرو افزایش میدهد. به همین ترتیب فدرال رزرو نرخهای تعیین شده – نرخ سود موجودی ذخیره، نرخ پیشنهادی توافقنامه بازخرید معکوس یکشبه و نرخ تنزیل را افزایش میدهد.
باید به این مسئله توجه داشت که سیاست پولی انقباضی به دنبال کاهش نرخ تقاضای کالاها و خدمات است و قصد متوقف کردن آن را ندارد. نرخ بهره که بالا برود، هزینهی استقراض پول هم افزایش پیدا میکند. این امر باعث میشود مصرفکنندگان از خرید و پرداخت هزینه برای برخی کالاها و خدمات منصرف شوند. همین اتفاق سرمایهگذاری کسب و کارها را در تجهیزات جدید کاهش میدهد.
مصرفکنندگان وقتی مخارجشان را کم میکنند و در عین حال سرمایهگذاران هم کمتر هزینه میکنند، تقاضای کل کم میشود. با کاهش تقاضای کل، تولید کم میشود. وقتی کاهش تولید اتفاق میافتد، کسبوکارها هم کمتر میل به استخدام کارکنان بیشتر دارند. کاهش هزینهها در نتیجه فشارهای تورمی را کم میکند و نرخ تورم را به نرخ هدف فدرال رزرو نزدیک میکند. اما باز هم باید این مسئله را یادآوری کنیم که افراط در چنین سیاستهایی میتواند در بلندمدت به مشکلات اشتغال ختم شود.
ابزارهای سیاست های پولی انقباضی فدرال رزرو برای کاهش عرضه پول
کمیته بازار آزاد فدرال میتواند این کارها را برای پیادهسازی سیاست های پولی انقباضی انجام بدهد:
- فروش اوراق بهادار در بازار آزاد که از آن با نام عملیات بازار باز یاد میشود.
- نرخ تنزیل فدرال افزایش پیدا میکند
- الزامات ذخیره افزایش پیدا میکند.
این موارد کاملا برعکس شرایط قبل هستند. پس فقط به طور خلاصه مروری بر آن میکنیم:
- سیاست پولی انقباضی کاهش قیمت اوراق و افزایش نرخ بهره را به دنبال دارد.
- نرخ بهره بالاتر سطوح پایینتر سرمایهگذاری را رقم میزند.
- نرخ بهره بالاتر جذابیت اوراق قرضه داخلی را بیشتر میکند و تقاضا برای اوراق داخلی افزایش پیدا میکند و تقاضا برای اوراق قرضه خارجی کم میشود.
- در ادامه تقاضا برای ارز داخلی زیاد میشود و ارز خارجی با کاهش تقاضا مواجه میشود. این کار باعث میشود ارزش پول داخلی نسبت به ارزهای خارجی بالاتر برود.
- در چنین شرایطی، کاهش صادرات را خواهیم داشت و واردات بهصرفهتر خواهد بود. اتفاقی که میافتد کاهش تراز تجاری را به دنبال دارد.
سیاست انقباضی و انبساطی در ایران
اما سیاست های انقباضی و انبساطی پولی بانک مرکزی چیست؟ بانک مرکزی چه ابزارهایی را برای اجرای این هدف مهم در اختیار دارد؟ در بودجه سال ۱۴۰۰ به شکل صریح قید شده بود که سیاستهای مالی باید انبساطی باشند و سیاستهای پولی انقباضی. یعنی دولت باید به فکر افزایش عرضه و بسط پول باشد. ولی بانک مرکزی باید با ابزارهایی که در اختیار دارد، به دنبال قبض پول و در واقع کاهش عرضه باشد. این اقدامات برای جلوگیری از افزایش تورم انجام میشوند. هرچند برخی از کارشناسان از ناکارآمدی پیادهسازی همزمان سیاست انقباضی و انبساطی حرف میزنند. خلاصه آنکه ممکن است هر سال با توجه به شرایط، سیاستهایی متناسب با همان وضعیت در نظر گرفته شود.
به طور کلی میتوان گفت بانک مرکزی وظیفه تثبیت قیمتها را به عهده دارد و دولت باید بودجه را تنظیم کند که این کار را از طریق سیاست های مالی انجام میدهد. در کشورهای در حال توسعه سیاستهای پولی و مالی برای رشد اقتصادی و افزایش درآمدهای دولتی و عرضه کل پیاده میشوند. در حالیکه در کشورهای پیشرفته، هدف از اجرای این سیاستها، مبارزه با تورم و رسیدن به اشتغال کامل است. همچنین در تعیین این سیاستها باید به ارتباط سیاست و اقتصاد هم توجه کرد.
ابزارهای سیاست پولی در ایران
بانک مرکزی این قدرت را دارد که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم روی بازار پول اثر بگذارد. این سازمان میتواند در این مسیر از دو نوع از ابزار در دسترسش استفاده کند که عبارتاند از:
- ابزارهای مستقیم
- ابزارهای غیرمستقیم
هر یک از این ابزارها خود به زیرمجموعههای دیگری تقسیم میشوند که بد نیست نگاهی هم به آنها داشته باشیم.
ابزارهای مستقیم
این ابزارها کاری به شرایط بازار ندارند و بانک مرکزی آنها را بدون در نظر گرفتن شرایط پیاده و اعمال میکند. بانک مرکزی برای انجام این کار مستقیما به قدرت تنظیمکنندگیاش متوسل میشود. انواع این ابزار شامل موارد زیر هستند:
- تنظیم و کنترل نرخ سود بانکی: بانک مرکزی در ایران میتواند در تعیین حداقل نرخ بهره برای طرحهای سرمایهگذاری و یا مشارکت در آن دخالت داشته باشد.
- سقف اعتباری: در این خصوص هم بانک مرکزی اقداماتی انجام میدهد. یعنی محدودیتهای اعتباری در نظر میگیرد و در تعیین نحوه مصرف وجوه سپردهها و مشخص کردن میزان حداکثر مجموع وامها و اعتبارات اقداماتی را انجام میدهد.
ابزارهای غیرمستقیم
بانک مرکزی همچنین میتواند به طور غيرمستقيم از اثرگذاری بر روی شرايط بازار پول به عنوان ناشر پول پرقدرت استفاده کند. این ابزارها در ایران شامل این موارد هستند:
- نسبت سپرده قانونی: نسبت سپرده قانونی به این مسئله اشاره دارد که بانکها باید نسبتی از سپردههای اشخاص حقیقی و حقوقی خودشان را در بانک مرکزی نگهداری کنند. وقتی که بانک مرکزی این نسبت را افزایش میدهد به آن معنی است که بانکها باید مبالغ بیشتری را در اختیار بانک مرکزی قرار دهند که این مسئله عرضه پول را کاهش میدهد. همچنین بانک مرکزی اقدام به کاهش تسهیلات اعطایی بانکها نیز میکند.
- سپرده ویژه بانک ها: این هم یکی دیگر از ابزارهای غیرمستقیم سیاست پولی است که بانک مرکزی اقدام به انجام آن میکند. بانکها مازاد نقدینگی خود را به این سپردهها واریز میکنند و بانک مرکزی هم به این سپردهها سود پرداخت میکند.
- اوراق مشارکت بانک مرکزی: یکی دیگر از ابزارهای سیاست پولی انقباضی بانک مرکزی مربوط به اوراق مشارکت است. این کار از طریق عملیات بازار باز انجام میشود. بانک مرکزی با انتشار اوراق مشارکت و عرضه آن میان مردم، نقدینگی را از آنها دریافت و جمعآوری میکند. مبالغی که برای خرید این اوراق پرداخت میشود، در بانک مرکزی مسدود خواهد شد. البته این مورد را هم بدانید که با انجام این کار، پایه پولی کاهش پیدا میکند و جزء بدهیهای بانک مرکزی افزایش پیدا خواهد کرد.
جمع بندی
سیاست های انبساطی و انقباضی میتوانند در دو گروه سیاست های پولی و مالی جای بگیرند. سیاست های مالی به طور کلی سیاستهای مربوط به مالیات است که دولت آنها را پیاده میکند تا در تقاضای کل تغییراتی ایجاد کند. بسته به شرایط ممکن است تقاضا را کم یا زیاد کند. اما سیاست های پولی را بانک مرکزی با تکیه بر نرخ بهره انجام میدهد تا حجم پول موجود در جامعه را تحت کنترل بگیرد. دستهبندی دیگر مربوط به سیاست های انقباضی و انبساطی است. سیاست انبساطی سیاستی است که با هدف افزایش عرضه پول و رونق اقتصادی و تولید بیشتر انجام میشود. اما سیاست انقباضی با هدف کاهش عرضه پول انجام میشود تا بر این اساس تورم کنترل شود.
سوالات متداول با پاسخ های کوتاه
سیاست مالی سیاست های مربوط به دولت است که با مخارج دولت و مالیات سروکار دارد تا از این طریق تورم و رکود را کنترل کند. اما سیاست پولی سیاستی است که با تکیه بر ابزاری مثل نرخ بهره، سعی در کنترل نقدینگی دارد. سیاست های پولی را بانکهای مرکزی پیاده میکنند.
اقداماتی که با هدف گسترش نقدینگی و عرضه پول در جامعه انجام میشود تا رونق را ایجاد کند و از رکود احتمالی جلوگیری کند.
اقداماتی که برای جلوگیری و مهار تورم انجام میشود و در پی جذب نقدینگی مازاد و کاهش عرضه پول در سطح جامعه است.
نرخ بهره، اوراق مشارکت، عملیات بازار باز، نسبت سپرده قانونی، سقف اعتباری.
این ابزار در اختیار دولت است و شامل مالیات و مخارج دولت میشود.