مقالات

از رکود بزرگ تا کلاه‌برداری بزرگ | رمزارزها واقعا چه کاربردی دارند؟

همان‌قدر که حالا خیلی‌ها سینه‌چاک ارزهای دیجیتال هستند، دسته‌ی دیگری هم مقابل آن‌ها قرار دارد که هیچ اعتقادی به این سکه‌های دیجیتال ندارند. هر کدام هم دلایلی دارند که گاهی واقعا قابل قبول است و جای تفکر دارد. توان تحلیل در این مقاله بدون این‌که رویکردی جانبدارانه در این خصوص داشته باشد، این قضیه را از دید فردی که چندان موافق رمزارز نیست، بررسی می‌کند.

آنچه در ادامه می‌خوانید ترجمه مطلبی است که پل کروگمن Paul Krugman (برنده نوبل اقتصاد) با عنوان «From the Big Short to the Big Scam» نوشته است. پل کروگمن در سال ۲۰۰۸ میلادی به خاطر تلاش‌هایش در زمینه تجزیه و تحلیل چگونگی تأثیر مقیاس‌های اقتصادی بر الگوهای تجاری و مکان انجام فعالیت‌های اقتصادی مفتخر به دریافت جایزه نوبل اقتصاد گردید. این مطلب در تاریخ ۶ ژوئن ۲۰۲۲ (۱۶ خرداد ۱۴۰۱) در وب‌سایت نیویورک تایمز منتشر شده است.


فیلم رکود بزرگ «The Big Short» را به یاد می‌آورید؟ همان کتابی که مایکل لوئیس (Michael Lewis) در سال ۲۰۱۰ نوشت و در سال ۲۰۱۵ فیلمی از روی آن ساختند. این فیلم داستان بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ را با دنبال کردن تعدادی از سرمایه‌گذاران که روی دارایی‌های غیرقابل‌تصوری سرمایه‌گذاری کرده بودند، روایت می‌کند. داستانی از این قضیه که افزایش شدید قیمت مسکن در سال‌های قبل از بحران حباب بود و بسیاری از ابزارهای مالی که ظاهرا پیچیده بودند به تورم مسکن دامن می‌زدند و در نهایت معلوم شد که چیزهای بی‌ارزشی هستند.

اما چرا تعداد کمی از افراد حاضر بودند بر خلاف این حباب شرط‌بندی کنند؟ به عقیده‌ی من بخش عمده‌ای از پاسخ همان چیزی است که می‌توان آن را عامل ناباوری نامید. مقیاس مطلق قیمت‌گذاری نادرستی که افراد شکاک می‌گفتند که شاهد آن هستند. حتی با وجود اینکه شواهد آشکاری وجود داشت که بیان می‌کرد قیمت مسکن خارج از محدوده‌ی عرف است، باورش سخت بود که قبول کنیم قیمت‌ها این‌قدر سر به فلک کشیده‌اند. که قبول کنیم ۶ تریلیون دلار از ثروتی که در املاک و مستغلات بود دود شود و به هوا برود؛ که سرمایه‌گذاران در اوراق بهادار با پشتوانه وام مسکن، حدود یک تریلیون دلار ضرر می‌کنند. به نظر نمی‌رسید که بازارها و افکار عمومی که از اوضاع خوب بازار خبر می‌دادند تا این حد سخت در اشتباه باشند. اما بودند. این همان مسئله‌ای است که توجه ما را به وضعیت فعلی بازار رمزارز جلب می‌کند.

هفته‌ی گذشته کمیسیون تجارت فدرال (Federal Trade Commission) در گزارشی بیان کرد که «رمزارز به سرعت در حال تبدیل شدن به گزینه‌ی پرداختی بسیاری از کلاه‌برداران است» و «مطابق گزارش‌ها حدود یک دلار از هر چهار دلار در کلاه‌برداری‌ها از دست رفته است». با در نظر گرفتن نقش ناچیز رمزارز در تراکنش‌های روزمره و معمولی، این امر بسیار قابل توجه است.

مجموع مبلغی که کمیسیون تجارت فدرال گزارش داده است، آن‌قدرها هم بزرگ نیست. یعنی چیزی حدود یک میلیارد دلار از سال ۲۰۲۱. اما این رقم فقط شامل ضرر و زیان‌هایی است که در پی کلاه‌برداری‌های آشکار گزارش شده است. یعنی شرایطی که مردم پول‌شان را برای دریافت دارایی‌های هزینه کردند که اصلا وجود نداشتند.

کلاهبرداری‌هایی که گزارش نشده بودند، در این آمار قید نشده‌اند، چه برسد به پول‌هایی که در دارایی‌هایی سرمایه‌گذاری شدند که واقعا وجود داشتند. دارایی‌هایی مثل TerraUSD که به لحاظ بنیادی بی‌ارزش بودند. یعنی استیبل کوینی که نه استیبل (پایدار) بود و نه حتی کوین!

درباره علت سقوط TerraUSD بیشتر بدانید:‌

سقوط قیمت ترا در ماه گذشته، موجب از بین رفتن ۱۸ میلیارد دلار ارزش شد و در برخی از موارد پس‌انداز زندگی مردم را هم از بین برد. تا جایی که می‌دانیم، بنیان‌گذاران ترا در حقیقت به محصول‌شان اعتقاد داشتند و به سادگی دارایی سرمایه‌گذاران را ندزدیدند. به همین دلیل به لحاظ قانونی، کلاهبرداری‌ای اتفاق نیفتاده بود. اما به هر طریق سرمایه‌گذاران سرمایه‌شان را از دست دادند.

اما قربانی بعدی کیست؟ همان‌طور که هیلاری آلن (Hillary Allen) اخیرا در فایننشال تایمز نوشت که ترا ممکن است بسیار شکننده و آسیب‌پذیر بوده باشد، اما به طور کلی قبول این مسئله سخت است که اصلا چرا باید استیبل‌کوین‌ها وجود داشته باشند. «استیبل کوین‌ها با یک فناوری پیچیده و ناکارآمد شروع به کار می‌کنند تا دست واسطه‌‌ها را کوتاه کنند [یعنی همان بانک‌های معمولی] و سپس واسطه‌ها را (که اغلب تضاد منافع آشکاری هم دارند) دوباره وارد قضیه می‌کنند.»

همان‌طور که تعدادی از تحلیل‌گران هم اشاره کرده‌اند، ممکن است استیبل‌کوین‌ها پیشرفته و آینده‌نگرانه به نظر برسند، اما بیشتر شبیه بانک‌های قرن نوزدهمی هستند. به ویژه بانک‌های ایالات متحده در زمان «بانکداری آزاد» قبل از جنگ داخلی. یعنی زمانی که موسسات خصوصی عمدتا غیرقانونی، ارز کاغذی منتشر کردند. بسیاری از این بانک‌ها ورشکسته شدند. در برخی از موارد این اتفاق به دلیل کلاه‌برداری بود اما مهم‌ترین دلیلش، سرمایه‌گذاری‌های بد بود.

حالا برخی از اقتصاددانان مدرن از دوران بانک‌داری آزاد دفاع می‌کنند. البته شاید نباید تعجب کنیم که مدافعان بانکداری آزاد، مثل علاقمندان به رمزارز گرایش‌های آزادی‌خواهانه دارند. سرسخت‌ترین مدافعان و حامیان بانکداری آزاد با اندیشکده‌های دست‌راستی‌ای مرتبط هستند که انکار زیست‌محیطی را نیز رواج داده‌اند و با اقدامات علیه کووید ۱۹ هم مخالفت کرده‌اند. با این‌همه، در دوران بانکداری آزاد، ارزهای خصوصی واقعا در گردش بودند و به عنوان ابزار مبادله عمل می‌کردند.

هرچند احتمالا دلیلش این بود که هیچ جایگزین بهتری وجود نداشت: اسکناس‌ آمریکایی – اسکناس‌های دلاری صادرشده توسط خزانه‌داری آمریکا- هنوز به وجود نیامده بود. اما حالا اسکناس‌ها و سپرده‌های بانکی بیمه‌شده توسط دولت وجود دارند و قابل استفاده هستند. پس استیبل‌کوین‌ها تقریبا هیچ نقشی در تراکنش‌های کسب‌وکار عادی ندارند. با این حساب این دارایی‌ها چه هدفی را دنبال می‌کنند؟

همین سوال را می‌توان در مورد رمزارز هم پرسید. من در جلسات زیادی شرکت کرده‌ام که در آن‌ها افراد شکاک تا جایی که امکان دارد با رعایت ادب سوال می‌پرسند. سوال‌شان این است که ارزهای دیجیتال چه کاری انجام می‌دهند که با روش‌های پرداخت معمولی نمی‌شود به راحتی آن‌ها را انجام داد. سوال دیگر این است که اگر آینده از آن رمزارزهاست، چرا بیت کوین که در سال ۲۰۰۹ معرفی شد هنوز هیچ کاربردی قابل توجهی در دنیای واقعی ندارد. تجربه به من نشان داده است که پاسخ‌هایی که به این سوالات می‌دهند بلغوری از کلمات است که فاقد مثال‌ها و نمونه‌های واقعی است.

به نظر می‌رسد که مجرمان رمزارزها را مفید می‌دانند. تحقیقات اخیر رویترز نشان می‌دهد که در طی پنج سال گذشته، صرافی بایننس دست‌کم ۲.۳۵ میلیارد دلار پول غیرقانونی را شسته است. پس کاربردهای قانونی رمزارز کجا هستند؟

با این حال این ادعا که رمزارزها هیچ معنایی ندارند، شک و تردید را بیشتر می‌کند. رمزارزها در اوج خود در نوامبر سال گذشته (۲۰۲۱) تقریبا ۳ تریلیون دلار ارزش داشتند. سرمایه‌گذاران اولیه هم سودهای زیادی از آن به دست آوردند. مدارس کسب و کار مشهور دوره‌های بلاکچین ارائه می‌کنند. شهرداران هم بر سر این‌که کدام‌شان می‌توانند شهرشان را به محیطی تبدیل کنند که پر از دوست‌داران و طرفداران ارزهای دیجیتال است با هم رقابت دارند.

این‌که بگوییم یک کلاس از دارایی‌هایی که این‌قدر بزرگ شده‌اند و مروجین آن‌ها نفوذ سیاسی فراوانی به دست آورده‌اند، فاقد ارزش‌های واقعی هستند –یعنی خانه‌ای است که نه روی ماسه، که روی هیچ بنا شده است- هم تصوری افراطی است و هم غیرقابل قبول. اما من حباب مسکن و بحران وام‌های بی‌اعتبار را به یاد دارم. و اگر از من بپرسید به نظر می‌رسد که ما از رکود بزرگ به سمت کلاه‌برداری‌های بزرگ حرکت کرده‌ایم.

منبع
نیویورک تایمز

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا